نام اثر: زخم
نویسنده : هستی حاجی خانی
ژانر: تراژدی
مقدمه:مرهم نمی شوی زخم نزن دلها را
گاهی وقت ها که دستت زخم میشه با مرهم میتونی درمانش کنی ،اما دلی که زخم بخوره درمان نداره و یه زخم کهنه میشه .
گاهی با زخم های جدید میشه زخم های کهنه رو از یاد برد اما هر وقت که به خودت زخم می زنی به...
نام دلنوشته: پایان من
دلنویس: زهرا وحیدی نکو
ژانر: تراژدی
مقدمه:
غمم به من پایان داد!
پایان مرا در خود بلعید و به نیستیها کشاند؛
اما این خودم بودم که پایان را فرا خواندم!
نام اثر: هوای بهاری!
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نام نویسنده: مبینا عباسی
مقدمه: باز فصل آشنایی، شروعی دوباره! چه هوایی به سر من میزند اینبار؟ باز هم بهار نزدیک است. هر روز مینویسیم تا اول بهار، بماند به یادگار که من هم عاشق بودم! عاشقی که بهار را گم کرده. زیباست هوای بهاری! زیباست فصل شکوفایی،...
نام اثر: لاجورد نزار
نام نویسنده: رقیه رحیمی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
بغض امانش را بریده
دیگر طاقت ندارد
حال دلش بدجور طوفانی است؛
اما نمیشکند، بغضش نمیشکند... .
نام دلنوشته: موژ هجران
نام نویسنده: هدیه قلیزاده
ژانر: ترژادی
توجه: این دلنوشته، بر اساس واقعیت نوشته شده است!
خلاصه:
از این تکرار ساعتها، از این بیهوده بودنها، از این بیتاب موندنها، از این تردیدها، از این مرگ باورها و رویاها، بیزارم. بیزار!
مقدمه:
با یادآوری اون روزهایی که کنارت بودم،...
نام رمان : زاده غم
نام نویسنده : کیمیا کاربر انجمن رمانیک
ژانر : تراژدی، اساطیری
ناظر: @ARI_SAN
خلاصه : دختری زاده غم، دختری از جنس تنهایی
نام این دختر چه بود؟ زاده غم! اری حال روز این دختر همچون حال دریایی طوفانی، و خشم گین بود! شکنجه ها و عذاب روحی که بر تن رنجورش مینشست! هولناک بودند...
نویسنده: مبینا عباسی
ژانر:تراژدی
مقدمه: گشتم و گشتم بعد تو کو کجا؟ پیدا کردم مگه یکی شبیه تورو من؟ تو هم پس نگرد میدونی که نیست! حالا دیگه راه برگشت هم نیست... ببین گاهی یک اشتباه میشه بزرگ ترین اشتباه...نه!! تو مرتکب نشدی.. من شدم !
نام رمان:دریای عشق
نام نویسنده: Hannaneh
ژانر: عاشقانه، تراژدی، طنز
ناظر: @Zahra.v.n
خلاصه:دنیای پیچیده ایست. آنقدر پیچیده که خود را ناگهان جایی می بینیم که روزی حتی فکرش هم نمی کردیم باشیم. سرنوشت ،دنیا را پیچیده میکند. آدما هیچ وقت از اول بد نبودند .آنها کسانی بودند که قلبشان واقعاً...
نام دلنوشته: دلشکسته
نام دلنویس: مریم زاری
ژانر: تراژدی
مقدمه:
امشب دلشکستهای بیصدا جیغ میزند...
تا شاید انسانها به خودشان بیایند!
امشب دلشکستهای در سکوت خود، حرف دلها میزند...
که مبادا کسی دیگر صدایش بشنود!
امشب دلشکستهای گریه میکند...
تا فردا کسی نفهمد حالش خراب است...
تا بتواند فردا...
نام اثر: دختری با عطر میخکهای صورتی
دلنویس: مهرانه بلوچ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
چرا دنبالش میگردی؟
قطعاً تو هم میدانی دختری که چترها را در باد بیمحابا رها میکند؛ اما حواسش هست هیچ قاصدکی را بدون آرزو نفرستد، محال است هنوز عاشقت نباشد؛ اما دلیل بیتابیهای من! آیا فکر نمیکنی برای...
نام رمان: تفعن
نویسنده: آیدا زینالی
ژانر: تراژدی
ناظر: @لیانا مسیحا
خلاصه: روایت زندگانیای که زندانیست برای خود!
دختری که تمام عمرش بوی تعفن و شک و حزن میدهد.
شخصی که به یاد دارد کجاست و چگونه است،
لیک چشمانی که در آیینه منعکس شده و به او خیرهاند را نمیشناسد و غربت، چو شلاق بر قلبش کوفته...
نام دلنوشته: در چنگال پلیدی ها
ژانر: اجتماعی، تراژدی
نام نویسنده: مبینا عباسی
مقدمه: از اوج تاریکی برایت یک شعله پنهان آورده ام! از خود تاریکی من برایت نور شده ام! تو چرا تن به اجباری میدهی که نامش را دروغ می نامند!
دلنوشته لیوان خالی
تگ الماسی
ژانر: تراژدی
نویسنده: آرمیتا حسینی
مقدمه
خطوط کمر شکسته صف میکشند برای نوشتن
هیچ ندارم
هیچی در ذهن نیست
هیچی سر نمیخورد از این ذهن مرده
کلمات خمیده و خمیدهتر میشوند و میپیوندند
به پایان
و پایان را آدامسوار میکشم
میکشم
اما عجب ناامیدم
هیچ ندارم
هیچ
(به نام خدا)
نام دلنوشته: خبرت هست؟!
به قلم: رُمَیصا.پَکس
ژانر:عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
خبرت هست دلم مرده در این فاصلهها؟
یا که مشغول به یار دگری؟
خبرت هست خون ز چشمم جاریست؟
یا که غرق دیدگان دگری؟
خبرت هست که این پیکره از هیچ پراست؟
تو بردی با خودت قلب مرا، این هم صید دگری!
خبرت...
رمان:چکاو
ژانر:عاشقانه
خلاصه: داستان، زندگی سه خواهر، به نام چکاو، تمیس و جوانه. دخترهایی با سن کم؛ اما قد و قواره بزرگ. آنها محکوم شدهاند اطاعت کنند، سربهزیر باشند و لال! آنها عروسک هستند عروسک خیمه شببازی. در آنها احساسی به نام عشق وجود ندارد، بیاحساس نام دارند. در آنها مانعی وجود...
نام: سالگرد مرگ عاشقانههایم
نوشته: یکتا یاری
ویراستار: زهرا بهمنی
《مقدمه》
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند،
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند،
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش
موج را برخورد صخره کِی...
جلد اثر
نام دلنوشته: تنهایم نگذار
نام نویسنده: گل سرخ
《مقدمه》
من در این دنیا تنهای تنها ماندم؛ بدون اینکه کسی وجودم رو حس کنه، اینور و اونور میرم، شاید دیگه براشون بیارزش شدم.