. . .

تمام شده دلنوشته بغض خفه | زهرا وحیدی نکو

تالار دلنوشته کاربران
ژانر اثر
  1. تراژدی
سطح اثر ادبی
نقره‌ای
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
negar_6eafd5e453fabcbe_uwm.png



نام دلنوشته: بغض خفه
دلنویس: زهرا وحیدی نکو
ژانر: تراژدی
مقدمه:
چون تو نمی‌دانی...
نمی‌دانی که در گوشه‌ای تاریک نشسته‌ام و ضجه خاموش می‌زنم...
نمی‌دانی که چشمانم خودم را هم نمی‌بینند...
نمی‌دانی که این بغض مرا هم خفه می‌کند... نمی‌دانی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
851
پسندها
7,285
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #2
اشک قطره‌ای آب نیست که می‌چکد، غم است که از وجودت بیرون می‌زند
این سرما نیست که تو را می‌لرزاند این چیزی‌ست که من هم نمی‌دانم
ببین روحم را که برای جسم بی اراده‌ام آه می‌کشد...
بین اطرافم را... هیچ کس درکم نکرد وقتی بغض کردم تنها بودم، همینش مرا خرد کرد...
دق کردم در این گوشه نم دار، هوا بوی ناامیدی می‌دهد...
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #3
دارم اشک می‌ریزم، اما فقط طلبکارن...
دارم برای نوشتن جون می‌کنم؛ ولی دستانم هم وفا نمی‌کنن...
فرو خوردم هرچیزی که شاید غم داد به آدما...
نگفتم تا بمونه همون کنج تاریک...
کنجی که چند قدمیش باریکه‌ی نورِ...
می‌دونم خودم خواستم حبس بشه شاید که یه روز همه‌چیز تموم بشه...
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #4
چرا هیچ‌کس نفهمید؟!
فقط یک کلمه که من را از این تکیه‌گاه سرد بیرون بکشد...
یک نشانه که چشمانم را ببندم و پاک کنم خیسی روی گونه‌ام را...
خاموش کنم صدای غم‌بار موزیکی که از دنیا حرص‌ام می‌دهد...
تمامش می‌کنم این لحظه را؛ اما حالا نمی‌توانم!
 
آخرین ویرایش:

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #5
بغض کردم از همهمه خوشحالشان چرا که حالا روز تاریک من روز روشن آنان‌است...
آه، امید واهی کاش که لحظه‌ای ترکم کند تا بتوانم دقایق را آرام‌تر سیر کنم...
شاید که صدای فریاد بغض آلودم را کسی شنیده باشد...
اما پس چرا جوابی به سمتم نیامد؟!
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #6
چرا فقط غم به سمتم اکو شد و دوباره در سینه تاریکم نشست؟!
اصلا برای که گفتم از حال بی حال‌ امشبم...
جای خالی گذاشتم و هزاران حرف نگفته روبه رویش که از نگفتنش دق کردم...
خنده تلخ کردم تا ندانند از هق هق گرفتار شده در گلویم...
کاش که فقط یک نفر بود که می‌دانست من هم هستم!
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #7
در این دقیقه‌های بی‌حرکت و بی‌هدف چشم به شیشه باریکه‌ای دوخته‌ام که اشک‌های باران از سروصورتش روان است.
اشک‌هایی که حال برای من نیست؛ اما جلوی دیدگانم را می‌پوشانند و نمی‌گذراند جهان را با همه تاریکی‌هایش ببینم...
مثل این‌که این‌بار باران به کمکم شتافته!
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #8
اما خیلی زود بخار می‌شود و در میان آسمان محو می‌گردد.
شاید از آمدنش پیشمان گشته و حال می‌خواهد با تنها گذاشتنم در میان هاله‌ی تاریکی‌ام جبرانش کند.
حس می‌کنم در این اتاق و نور نداشته‌اش قفل گشته‌ام، قل وزنجیری که شاید تا ابد من را این‌جا اسیر کند و کم‌کم مانند باران بی‌وفا بخار و محو گردم.
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #9
شاید پیدا کردنم دشوار شود و حتی روحم هم نتواند خودش را بیابد.
کوچک‌ و کوچک‌تر می‌شوم، در میان آدمیانی که خود را اسیر تاریکی کرده‌اند گم می‌شوم چون کوچک‌تر از آنم که در دیدگان کسی جای بگیرم...
گمنام تر از آنم که حتی کسی نامم را بداند، گمنام‌تر از شهیدی که غریب در خاک و خون غلتید، گمنام‌تر از آنکه حتی خودم هم بفهم کیستم!
 

Like crazy<3

مدیر رصد
پرسنل مدیریت
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
رصد کننده
کاربر منتخب
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
- رصد
شناسه کاربر
1249
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
448
نوشته‌ها
1,862
راه‌حل‌ها
21
پسندها
20,680
امتیازها
613
محل سکونت
او (":

  • #10
اشک را از دیدگانم بشورم یا غم را از قلبم؟!
گوش‌هایم از شنیدن حال بدی‌ها پر است، آنقدر که از یاد می‌برم این کسی که این‌جا ضجه می‌زند کیست!
فکر می‌کنم به اتفاقاتی که باعث شد دلگیر شود دل دورواطرافیانم...
آه... تنها توانستم بگویم نمی‌توانم و نتوانستم، پس چه بود آن خواستن توانستن است؟!
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
8
بازدیدها
257

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین