. . .

متروکه دلنوشته لاجورد نزار | رقیه رحیمی

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. تراژدی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
نام اثر: لاجورد نزار

نام نویسنده: رقیه رحیمی

ژانر: تراژدی

مقدمه:
بغض امانش را بریده
دیگر طاقت ندارد
حال دلش بدجور طوفانی است؛
اما نمی‌شکند، بغضش نمی‌شکند... .
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
850
پسندها
7,279
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #1
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #2
به آسمان می‌نگرم... جز کبودی ابرها چیزی به چشمانم نمی‌آید!
صدای باد لای شاخه‌های درختان می‌پیچد، همان‌طور که آسمان را می‌نگرم به این می‌اندیشم که چه‌قدر دلش گرفته است که از غم و غصه تیره و تاریک شده که نه می‌بارد و نه آرام می‌شود.
چه کسی دلش را شکسته... خورشید؟ ماه؟ انسان‌ها؟
واقعاً چه کسی؟ چه چیزی؟
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 13 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #3
اورا در خیالم در آغوش می‌گیرم و او بزرگ‌تر از این چیزها است که در آغوش من جای بگیرد.
چرا بغضش نمی‌شکند؟
شروع میکنم به حرف زدن:
- ای آسمان، چرا آن‌قدر غمگینی! چرا خودت را خالی نمی‌کنی تا آرام بگیری؟
- دلم را شکسته‌اند.
- چه کسی؟ چه چیزی؟
منتظر جواب دادن آسمان هستم، همان‌طور با بغض به من خیره شده است... چیزی نمی‌گوید، اشکی نمی‌ریزد، تنها با بغض من را می‌نگرد.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #4
باز به حرف می‌آیم.
- آسمان، جواب سوالم را نمی‌دهی؟ به من بگو، بگو که چه کسی دل صاف و پاک تو را شکسته که این‌گونه خود را با ابرهای تیره و تاریک پوشانده‌ای و گریه نمی‌کنی!
آسمان آهی می‌کشد. ناگهان قطره اشکی از چشمانش سرازیر می‌شود و روی گونه‌های من می‌افتد.
قطره‌های بعدی هم به همین صورت سرازير می‌شود. خوشحال از این‌که بغضش بالاخره شکسته به او می‌نگرم... ساکت نگاهش می‌کنم تا خالی شود.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #5
به صورتم که از اشک باران خیس شده و موهای بلند خرمایی رنگم دستی می‌کشم.
بوی خاک نم خورده مشامم را پر می‌کند، نفس عمیقی می‌کشم و ریه‌هایم را از بوی خاک نم خورده پر می‌کنم، چه‌قدر لذت بخش است... صدای ناودان‌هایی می‌آید که از قطره‌های اشک آسمان پر شده و سرازیر می‌شود. زمین را نگاه می‌کنم که از قطره‌های اشک آسمان خیس شده...
خدا را شکر می‌گویم که بالاخره آسمان بغضش شکسته.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #6
چندی نمی‌گذرد که می‌بینم ابرهای تیره از روی آسمان کنار می‌روند و آسمان با رنگ اصلی خود نمایان می‌شود.
آبی آبی به رنگ دریا، ناگهان چیزی از ذهنم گذشت که نکند رنگ دریا از آسمان باشد؟ شاید هم باشد، شاید هم دریا آینه آسمان باشد!
آینه زلال و صافی که آسمان خود را در آن نگاه کند.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #7
در همان فکر و خیال‌ها آن‌قدر سیر می‌کنم که آخر یادم می‌رود دلیل ناراحتی آسمان را بپرسم.
سرم را بالا می‌آورم و آسمان را نگاه می‌کنم.
آه، حیف، دگر آفتاب به پشت کوه‌ها رفته و آسمان می‌خواهد بخوابد.
آرام آرام لباس سیاه رنگ خود را که با گل‌های سفید رنگی زینت داده شده را روی خود می‌کشد و آقای ماه را می‌آورد که روشنی باشد برای زمین... .
 
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #8
می‌گذرد... زمان می‌گذرد، دیگر باران نمی‌بارد، دیگر از ابرهای تیره خبری نیست!
آسمان آبی شده، ماه‌هاست که آبی شده، بدون هیچ لکه سفید یا سیاه رنگی!
زمین تشنه است و آب می‌خواهد؛ ولی آبی نیست... از کجا آب بیاوریم، نه آسمان می‌ بارد و نه چشمه‌ها آب دارند. ماه‌هاست که دعا می‌کنیم؛ ولی دریغ از یک قطره باران!
اردیبهشت ماه بود که ابرهای تیره از طرف غرب به سوی ما می‌آمد.
خیلی طول نکشید که به ما رسید، درست بالای سرم بود. همان‌طور که به ابرها خیره بودم، آسمان رعد و برقی زد و با شدت شروع به باریدن کرد.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #9
چیزی در ذهنم گذر کرد که الان وقتش است دلیل ناراحتی آن روز آسمان را جویا شوم.
- ای آسمان، آن روز چه اتفاقی افتاده بود که نمی‌باریدی؛ ولی دلت خیلی گرفته بود؟
- دلم را شکسته بودند.
- چه کسی؟
- چه کسی نه، چه کسانی! آدم‌ها، زمین، درختان، همه و همه‌ی موجودات زنده روی زمین!
- چگونه دلت را شکسته بودند؟
- شکرگذاری... شکرگذاری نمی‌کردند، خدا را شکر نمی‌گفتند. بخاطر این نعمت از من و از خدای خودشان سپاس گذاری نمی‌کردند.
- پس الان چطور شد که برگشتی و باریدی؟
- چون شکرگذاری کردند، دعا کردند و از خدا باران خواستند.
 
  • گل رز
  • لایک
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users

Rogahiyhe

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1662
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-30
آخرین بازدید
موضوعات
2
نوشته‌ها
28
پسندها
229
امتیازها
63

  • #10
حرف‌های آسمان من را بدجور در فکر فرو برده بود، بی راه نمی‌گفت!
ما انسان‌ها شکرگذاری نمی‌کنیم، فقط از خدا مواقعی که در کاری گیر کرده، درخواست می‌کنیم و کمک می‌خواهیم.
به خود قول دادم، قول دادم که هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، خدا را شکر بگویم.
 
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 12 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
8
بازدیدها
256

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین