عنوان: دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان
شاعر: amingarreen
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تخیلی، تراژدی
مقدمه: گر این عشق بود که ما چشیدیم
پس بدانید جام زهر سر کشیدیم
اندر این چند صباح عمر غمگین
اندازه دنیا ستم زی یارمان دیدیم
بِهنامِپاکِزادانِحَق
🔻رُمانِ: سَقفِسُقوٌط | تَک جلدی
🔻ژانْر: `ادبے،`اجتماعے،`عاشقانه
🔻نویسنده: چیکسای
ناظر: @رها:)
🔻خُلاصه:
🔖آئین دلدادگیات چه میگوید؟ میگوید چند قدم مانده به من را چگونه طی کنی.. بِدَویی؟ پرواز کنی؟ یا شاید هم میخواهی میانمان پُل بزنی. برای همان چند قدم میخواهی...
نام دلنوشته: بابا
نام نویسنده: رها:)
ناظر: @CANDY
ژانر: تراژدی
مقدمه:
نیمه شبها مغزم دیوانه میشود. خاطرههایی به من نشان میدهد که باعث میشود جیغهایم را در بالشت خفه کنم و به یاد همان خاطرات خوب و بد، گریه کنم. بابا، هر شب مغزم خاطراتمان را به من نشان میدهد و من، قلبم و مغزم با یکدیگر...
نام رمان: زنده بودن به معنی زندگی نیست!
نویسنده: سمیرا سادات امیری
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
ناظر: @رها:)
خلاصه:
همه چیز بعد از مرگ پدر و مادرم شروع شد، و بعد من فهمیدم پدر و مادرم وصیت کرده اند تا در زادگاه مادرم مدفون شوند.
و من ناچار برای برآورده کردن، آخرین خواسته ایشان با تنها دوست...
نام رمان ـ فراسوی رنج
نام نویسنده ـ zarbano
ژانر_ عاشقانه، پلیسی، تراژدی
ناظر: @لبخند زمستان
خلاصه ـ
در مورد یه دختره که عشقشو از دست میده و اجباری ازدواج میکنه و در اخر همسرش که فکر میکنه مرده میره دنبال انتقام گرفتن از کسایی که اذیتش کردن
با نام و یاد خدا
عنوان رمان: مهره مار
نویسنده: هانیه حنفی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
ناظر: @لبخند زمستان
خلاصه
بهار و رضا زوجی که در گوشهای از این شهر بزرگ زندگی ساده خود را پیش میبرند، به دلیل نازایی بهار صاحب فرزندی نیستند؛ ولی مادر رضا دوست دارد خیلی زود طعم شیرین نوه را بچشد و...
به نام خدایی که اگر حکم کند، ما همه محکومیم!
نام دلنوشته: ناقوس انفکاک
ژانر: غمگین، اجتماعی
نام نویسنده: هانیم
مقدمه:
ناقوس به صدا در میآید و انفجاری سهمگین در امتداد حفرههای قلب اتفاق میافتد... پژواک صدای خرد شدن تکه تکههای قلب به قدری زیاد شده است که گوشهایش را میفشارد و آن صدای...
دلنوشته:از اعماق شهر خونین
نویسنده:فاطمه
ناظر: @لبخند زمستان
ژانر:تراژدی،ترسناک،فانتزی(بار اولمه ترسناک مینویسم،خوشحال میم اگه ایرادی داشت بهم بگین!)
مقدمه: قدم زدن در شهری که آدمها بوی مرگ و هراس میدهند،در کنار ترس شاید حسهای دیگر تو را هوشیار کند تا کنجکاویات در این شهر را ادامه دهید...
نام دلنوشته:سکوی مرگ
نام دلنویس:دلارام
ژانر:تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
وای از لحظه ای که زبانم به گفتن باز شد؛ اما
دلت از من دور بود که بشنوی مرا
نبودی تا از چشمانم بخوانی بغض روحم را
انتهای نبودنت نا پیداست،
از بلندای سکوی مرگ سقوط خاطره ها دلگیرست،
جای خالی ات در قلبم غمگینم میکند؛ اما
رنگ...
نام دلنوشته: من،او و دیگری
نام دلنویس: لیلا پارسا
ژانردلنوشته: عاشقانه، غمگین،تراژدیک
مقدمه:
من بودم در ابتدا تنها، از ازل بی انتها!
او آمد با سازی افسونگر و زیبا
مرا شیدای خویش گرداند،بانغمه اش
من شدم فرهاد و او شد شیرینش.
امان،امان از روزی که شد دیگری پیدا
من شدم دوباره تنها!
نام رمان :کوچک های بزرگ بزرگ های کوچک
نویسنده: ملینا نامور
ژانر:تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
ناظر: @رها:)
خلاصه:جولیا دختری اهل آمریکا که بعد از ازدواج اولش متوجه این میشود که نمیتواند بچه دار شود. او سعی در حل کردن این مشکل دارد تا اینکه همسرش ترکش میکند و جولیا مجبور میشود وارد زندگی...
نام رمان: عشق زندگی من
نویسنده: نیایش بیاتی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @Sevda19
خلاصه: درباره زندگی دختری به نام نیایش، پر از فراز و نشیب، بعد از اتفاقی عجیبی که بر سر او آوردند، او....
نام : اجتماع نقیضین
ژانر: فلسفی، تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
نویسنده: نویسنده دمیورژ(آرمیتا حسینی)
مقدمه
تضادهای بسیاری
قلموی تیز
در صورت جهان میکشند
کشیدنی که
سرسره میکند
هردو سوی جهان را
اما
آیا پارادوکس اساسا ممکن است؟
پارادوکس میتواند
مرگ را از ما دور کند
در عین حال که پایش
روی گلوی
زندگی ماست؟
نام رمان: بیرمق
نویسنده: رها
ژانر: تراژدی، معمایی، پلیسی، عاشقانه
ناظر: @Ardibehesht'inkızı
خلاصه:دختری که برعکس خیلی از رمانها شیطون نیست. دختری از جنس غم که مایهی آرامش رفیقشه. دختری که با کاری که میکنه باعث دردسر خودش و کل خانوادش میشه. دردسری از جنس ترس، وحشت، جنایت و خون؛ امّا چی...
نام رمان: جام تیره
نویسنده: آونگ پرتو
ژانر: تراژدی، جنایی، عاشقانه
خلاصه:
آنهنگام که تلاءلو دیدگانش، بر چارچوب افکارم سایه افکند؛ همهچیز تار گشتند... تنها من ماندم، برق شمشیرگون خونابهها... و روحی که جز خراشهای قلبش، چیزی را حس نمیکرد... او قلبم را با خود گرو گرفته بود...!
نام اثر: دلقکها نمیخندند
نویسنده: lucifer
ژانر: تراژدی
مقدمه:
دلقکهای عزیز! واقعاً برای تخریب حرفهی شما؛ متاسفم!
دلقک خوبی بودن، سخت است...! از همانها که ساعتها بدون زله شدن، نقشبازی میکنند...!
با اینحال؛ حسی در قعر وجودم میگفت من دلقک خوبی نیستم؛ تمام پیکرم به هوای لبخند مردم تخریب...
نام رمان: آغوش دلدادگی
نام نویسنده: hana81
ژانر: تراژدی - عاشقانه
ناظر: @Sevda22
مقدمه:
این رسمش نبود قرار بود که بمانی
اما...
بی معرفت شدی
دلم را سفت و محکم گرفتی و به یک باره به نا کجا آباد کوچ کردی
و من...
****
نام رمان: خونها مغرم میطلبند!
نام نویسنده: محدثه رستگار.
ژانر: #ترسناک #جنایی #تراژدی
ناظر: @black moon
خلاصه:
در سحرگاهی همهچیز مهیاست تا خاطراتی پوسیده برای محاکمه از دل خاک قیام کنند! محاکمهای که روزی زیر موجهای خون پوشیده شد ولی رخدادی تصادفی موجب میشود زخمهایی دیرینه سر باز کنند...
بهنامخدا
نجوای بیصدای مرگ
نویسنده: عطیه ابراهیمی
خلاصه:
سلمان یک آدمِ بیرحمی هست که یک سری افراد ضعیف را گیر میاندازد که کمی خودش را سرگرم بکند.
و اینبار شاهان را هدف قرار میدهد.
بازی اینطور است که شاهان برای نجات دخترش
مجبور است پنج قتل انجام بدهد که قتلها را هم سلمان مشخص میکند...