. . .

در دست اقدام دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان |amingarreen

تالار اشعار کاربران
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
  3. بزرگسالان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
  3. تخیلی
  4. تراژدی
عنوان: دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان
شاعر: amingarreen
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تخیلی، تراژدی

مقدمه: گر این عشق بود که ما چشیدیم
پس بدانید جام زهر سر کشیدیم
اندر این چند صباح عمر غمگین
اندازه دنیا ستم زی یارمان دیدیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #201
سرم را به سنگ زدم سنگ شکست
اما در بر یار غرورم خورد شد سخت
آن همه شور شوق جوانی چه شد یار
چه کردی که این شیطان در گوشه نشست؟
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #202
ز بس نوشیدم زین باده‌ی حرام
که نشناسم فرق میان دست‌و پام
گناه حرام بودنش گردن توست یارا
ز نبود تو مرا گرفته در دست این جام
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #203
باز منو داستان جامو مرام می
تا فراموشت کنم می‌زنم پیاپی
تسکین تسکین تسکین تسکین
خود بگو نوشیدن از کی تا به کی؟
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #204
خون فواره نمی‌کند زین زخم چرا
این چه تیر غیبی‌یست، ندارد رحم چرا
ای دل این همه درد ز یار است کوتاه بیا
این تن را روح کرد‌ه‌ای نداری فهم چرا؟
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #205
چو باور بدارم که بی تو شود روزگارم سپری
تا کی دل را راضی کنم که شب را رساند سحری

گر خلایق باور کنند گرنه چه سودم شود
چگونه بازگو کنم که هردم حاضر در سری

هر دم یاد ایام وفایت افتد این عاشق م×س×ت
در خیال خود، خود هنوز ز سرت بازکنم روسری

چو دیوانه‌ای که با خود سخن ز دل گوید
در میان سخنانم واژه‌ای دلنشین‌و پر اثری

یادت در سر که نه، در بندبند وجودم آید
هنوز هم تو برایم محرم راز‌و هم همسری

خارهای تخت خواب گلستان شود عزیز من
وقتی در خیالم بینم که با من هنوز همبستری

با دیده خود زیبای کوه گررین را کرورها بینم
بر دامن گررین خفته‌ای، تو همچون شبستری

هرچه نگرم در این گردون کبود‌و، زمین پست
بر این عاشق مجنون، تو بهتر ز هر فرشته بشری

یارا در بهشت خداوند آسمان ها و زمین
تو تنها درخت زیبای بهشتی‌و پر ثمری

چه کنم که بر این هجر پایان خوشی آید؟
کی شود که بشنوم به سمت من در سفری؟
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #206
می‌نگرم دنیارا نه با چشم باز بلکه نیمه پلک
میل‌و رغبتی ندارم‌و آشنای نماند در این ملک
یارا تو که رفتی گوی خدا همه را با تو برد
چو قوم خطا کار اسرائیل آمد سرم بلای مهلک
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #207
این دل را باید زین سینه درآرم
دگر بریده‌است ز تن تاب‌و قرارم
این جگر سوخته ام قربانی دل شد
پیرم‌و حتا دندانی بر نهادن جگر ندارم
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #208
پیرمو ،حسرت جوانی مارا کشت
باران پیری چهره جوانی را شست
گرچه نداشتم دمی جوانی بعد جدای
این همه حسرت ناکامی کار توست
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #209
بر من نازل گشته عذاب الهی
بارالها محتاجم به نیم نگاهی
بین که عاجز زانو زده‌ام در برت
بیا ثابت کن که بهترین پناهی
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
319
پسندها
1,519
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #210
صدای جیرجیرک در این سکوت
گوید که، تنهای مرا کشاند به تابوت
ندانستم نبودنت یعنی سکوت سکوت
صدای نبض، ثانیه، می‌کشد در گوشم سوت
 

موضوعات مشابه

بالا پایین