نام رمان: نهمین قربانی
نویسنده: اِیوین الف| Eyvin_A
ژانر: پلیسی، جنایی.
اندکی عاشقانه
نثر: معیار
زاویه دید: اوّل شخص، دانای کل.
هدف: محک زدن خود در ژانرهای پلیسی و جنایی.
خلاصه:
زنده بودن یا مردن، شاد یا غمگین بودن، عاشق شدن یا بیعشق ماندن، در این بازی مهم نیست.
اینجایی که من هستم، هیچکس زندگی...
نام رمان: تا آن سوی عشق.
نویسنده مرضیه
ژانر: عاشقانه
خلاصه: بعد از عشق به تو من دیگر آن من سابق نشدم. آنقدر دوستت دارم که بخواهم همه چیز را فدای تو کنم حتی جان و نفسم را!
راوی:
اول شخص مفرد.
مقدمه:
من در هیاهوی شهر عاشق تو شدم. همین شهر را بر هم میریزم اگر نخواهی مرا!
نام رمان : خونْسرد-خونِ سرد
ژانر رمان : #جنایی#انتقامی
ناظر: @نویسنده دمیورژ^_^
خلاصه رمان :
به سمت جنازه رفتم و خونسردانه به خون خشک و سردی که روی لباسش بود ، نگاهی کردم . با دقت به تمام صورتش نگاه کردم ؛ به صورتش که رنگ گچ شده بود ، به صورت بی روحش که دیگه شباهتی به اون صورت زیبا نداشت ،،...
نام رمان :سرپرستی
ژانر : هیجانی، راز آلود، انتقامی.
نویسنده: حدیثه کاشانی
ناظر : @فو!
خلاصه رمان:
درمورد دختری که با خانوادهاش مهاجرت کردند به خارج و پدرش در کار و تجارت خیلی قوی و یکی از دشمنهاش به قتل میرسونتش و دخترش بی کس در شهر غریب گرفتار میشود...
اسم رمان: دلبر زخمی
نویسنده: ستایش عفتی
ژانر: عاشقانه
ناظر: @Sevda19
خلاصه:
داستان دختری که با زندگی مرموزی که داره مجبور میشه به قاتل روحش پناه ببره....
نام رمان: نامعلوم
نویسنده: دختر زمستون
ژانر: عاشقانه، معمایی، تراژدی
ناظر: @𝙀𝙔𝙑𝙄𝙉-
خلاصه: زندگی پر از سوپرایزه؛ پر از نامعلومی. زندگی همینه، مهم اینه ازش چطور لذت ببری و با اعصاب خوردیهای بیهوده لذت خودت رو خراب نکنی. اینجا نه مثلا هست نه حتمی؛ اینجا همه چیز نامعلومه.
نام رمان: جام تیره
نویسنده: آونگ پرتو
ژانر: تراژدی، جنایی، عاشقانه
خلاصه:
آنهنگام که تلاءلو دیدگانش، بر چارچوب افکارم سایه افکند؛ همهچیز تار گشتند... تنها من ماندم، برق شمشیرگون خونابهها... و روحی که جز خراشهای قلبش، چیزی را حس نمیکرد... او قلبم را با خود گرو گرفته بود...!
اسم رمان: بیست و یک گرم
نویسندگان: پارمیدا نیک پور
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @نویسنده دمیورژ^_^
خلاصه:
میگن درست در لحظه مرگ بیست و یک گرم از وزن کسی که داره میمیره، کم میشه.
مگه بیست و یک گرم چقدر ظرفیت داره؟
مگه برای ادامه یک زندگی این روح بیست و یک گرمی چکار میکنه؟
در اخر نیز تنها همان...
نام رمان: حربهی احساس
نام جلد دوم: نطفهی انتقام
نویسنده: کیمیا وارثی
ژانر: جنایی-مافیایی، عاشقانه
ناظر: @MANNA
خلاصه:
این داستان افرادیست که وارد بازی بد و خطرناکی شدهاند.
شاید ناخواسته، شاید با تصمیم غیرمنطقی؛ اما خطا کردند و وارد بازی اشتباهی شدند.
بازیای که پایانی ندارد؛ مگر آنکه...
نام رمان: دلدادگان
نویسنده: زهرااسحاقی
#ژانر: عاشقانه
ناظر: @Laluosh
خلاصه:
هم زمان با شب عقدکنان (اسما) خواستگار سابقش(الیان) به مراسم آنها میآید تا مراسم را به هم بزند...
درگیری برادران (اسما) با مهاجمان منجر به مرگ ( الیان ) شده و ماجراهای پیچیدهای رقم میخورد...
گره اصلی در روایت قتل، شرط...
نام اثر: مهموم منفور
نویسنده: ستایش عیدیوند
ژانر: عاشقانه، معمایی، تراژدی
خلاصه: من سلدام، همون دختری که مثل اسمش قرار بود حامی باشه اما بازی های سرنوشت اون رو از حامی بودن به فرشته بودن تبدیل کرد، اما نه هر فرشته ای؛ فرشته مرگ! همون فرشته بی احساسِ، بی رحمی که مرگ روح و جسم خیلی ها رو رقم...
نام اثر: جادوی چشمهایمان
نویسنده: تینآ_ف
ژانر:عاشقانه_ تراژدی
ناظر: @at♧er
خلاصه:
سودا، دختری که فدای موفقیتهای مامانش میشه، دختری که بعد از فلج شدن ناگهانی برادرش، اون هم بدست مادرش، دیوونه میشه و توی قلب و روحش، هیچ چیز جز انتقام پیدا نمیشه...
انتقام از مادری که باعث شده اون زندگی کاملاً...
نام اثر: در زندان ذهن
نویسنده: نیلا
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
ذهن من پر است از بداهه، از جملاتی که ناگهانی پدیدار میشوند و در لحظه میگریزند
تا به اسارت در نیایند؛ اما گاهی، بعضیهایشان
به میلهها و فنسهای ذهنم گیر میکنند و من آنها را جمع میکنم.
( تکههایی که در این مجموعه جمع آوری شدهاند همان...
نام اثر: قبر فروید؛ پشت خانه
به قلم: آمین
ژانر: تراژدي
***
دیباچه:
من میدانم!
به همان اندازه که کورم میدانم.
حفرههای تردید وجودم،
پر از صدای پای فلسفه ایست
که گل های لالهی آبی را خاکستری
و مرا تمدنی سوخته، پنهان، در میان قطرههای اشک میپندارد.
من میدانم!
به همان اندازه که میبینم میدانم،...
روزی حضرت سلیمان در ایوان نشسته بود که مردی با رنگ و روی پریده و حال پریشان دواندوان خود را به او رساند. حضرت سلیمان پرسید: ای مرد چه شده؟ چرا اینقدر مضطرب و پریشان هستی؟
مرد در حالی که صدایش میلرزید گفت: ای پیامبر خدا! امروز وقتی از خانه به طرف دکانم میرفتم، عزرائیل را دیدم که با خشم و غضب...
عنوان دلنوشته: کالبد خسته
نویسنده: سحر تقیزاده
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: شده است تا حالا آنقدر به خاطر یکی خودتان را نابود کنید، همه که میگویند دیوانگی محض است؛ اما من هرشب که بی خواب میشوم، این دلِ بیقرار تو است. حالا که نیامدی این دلنوشتهای برایت فرستادم را بخوان! شاید بعد از مرگم که...
نام اثر:ترانه زندگی
نویسنده: فاطمه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @ZAZA-V
خلاصه:
به آسمان مینگرم، به ستارهها. ستارهها؟ آه شک دارم که آنها ستاره باشند. آیا باید پناه گیرم؟ پناه از ضربه بعدی فلک! فلکی که گویا جز من ضربهگیر دیگری نیافته بود.
مینگرم به دفتر باز شده زندگیم، به اینکی که پسوند...
نام رمان: این شهر بوی مرگ میدهد
نویسنده: نگین حلاف
ناظر @fière reine
ژانر: اجتماعی، تراژدی، معمایی، جنایی، عاشقانه
خلاصه: ویرا زادگاه شهری است که بوی آن را بوی مرگ میداند و نام او را شهر درد مینامد. این شهر دارای ظاهری کاملاً عادی اما مردمی غیرعادی است. ابهام در کنارههای درختان این شهر...
راه و روش هایی مناسب برای آرام شدن بعد از مرگ عزیزان
تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را...
نام داستان: بالاخره بهت رسیدم
نویسنده: مهدیه
ژانر: تراژدی
خلاصه:
دختری که با پدرش تنها زندگی میکنه و پدرش سال قبل در دریا غرق میشه.و دخترش الان میخواد خودکشی کنه، اما مسیر زندگیش دست خوش تغییراتی میشه.
مقدمه:
از همه دوستام خداحافظی کردم به قصد یه سفر کوتاه کنار دریا ولی فقط خودش میدونست که این...