فاطره
مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
انجمندار
مدیر
تیم تبلیغات
ناظر
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
- نام هنری
- فاطره
- آزمایشی
- منتقد
- مقام خاص
- مبلغیار
- مدیر
- هنرجویان
- شناسه کاربر
- 5955
- تاریخ ثبتنام
- 2023-07-21
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 671
- نوشتهها
- 1,794
- راهحلها
- 35
- پسندها
- 4,149
- امتیازها
- 590
🌹
"
"
با کسی که ناراحتتان کرده چه رفتاری میکنید؟ آیا جار و جنجال راه میاندازید و با تندخویی پاسخش را میدهید؟ متأسفانه این دقیقا همان رفتاری است که بسیاری از ما نسبت به فردی که ناراحتمان کرده در پیش میگیریم. یعنی هر وقت از دست کسی شدیدا دلخور میشویم، در اقدامی تلافیجویانه به خشونت کلامی روی میآوریم، غافل از اینکه با نیش و کنایه زدن فقط خودمان را ناراحتتر میکنیم. قطعا خشونت کلامی راهحل مناسبی برای برطرف کردن دلخوریها نیست، اما اگر خشونت کلامی جایز نیست، پس چطور باید به کسی که ناراحتمان کرده پاسخ بدهیم؟ آیا باید بسوزیم و بسازیم و خودمان را قربانی ناعدالتی دیگران کنیم؟؟
سالها بود به رابطهای ادامه میدادم که برایم رضایتبخش نبود. مطمئنم خیلیها چنین رابطهای را قبلا تجربه کردهاند یا اینکه همین حالا درگیرش هستند. آنوقتها احساس میکردم هیچ تعادلی در رابطهمان نیست. همیشه این من بودم که از خودگذشتگی میکردم و طرف مقابلم هیچ قدمی برنمیداشت.روزی یکی از دوستان نزدیکم پرسید که چرا چنین رفتاری را تحمل میکنم. مثل همیشه سعی کردم این رفتار غیرمنصفانه را پیش خودم توجیه کنم: «شاید منظوری نداشته، فقط مشکلاتش زیاد بوده؛ فکر میکنم این منم که نباید تنهاش بذارم؛ شاید هیچ توجهی به احساساتم نداشته باشه، اما به هر حال منم که باید سعی کنم آدمْ خوبهی این رابطه باشم.» بیشتر از ده سال بود که خودم را با این قبیل توجیهات راضی نگه داشته بودم، اما یک روز به خودم آمدم و فهمیدم باید تغییری ایجاد کنم.هیچ امیدی به بهتر شدن رابطهمان نداشتم. انگار طرف مقابلم هرگز قرار نبود درک کند که من هم شایستهی احترام و توجه هستم. بیشتر از ده سال بود که اوضاع به همین منوال میگذشت. پس من انتظار چه اتفاقی را میکشیدم؟ نکند باید ده سال دیگر هم صبر میکردم تا شاید طرف مقابلم منقلب میشد و به خودش میآمد؟ کمکم به این نتیجه رسیدم که باید دست به انجام کاری بزنم که هرگز در عمرم انجام نداده بودم.
تصمیم گرفتم بدون جار و جنجال با این بیتوجهی مقابله کنم. به خودم گفتم اگر یک بار دیگر طوری با من برخورد شود که شایستهاش نباشم، حتما اعتراض کنم و به طرف مقابلم بفهمانم که رفتارش با من غیرمنصفانه و نامهربانانه بوده است. با خودم عهد کردم به جای اینکه حرفم را در لفافه بزنم، احساسات جریحهدار شدهام را صادقانه بیان کنم.بالاخره لحظهای که منتظرش بودم رسید و حرفی را که باید میزدم گفتم. در آن لحظه میدانستم که شاید طرف مقابلم مخالفت کند و اصلا حاضر به عذرخواهی نباشد، اما به خودم قبولانده بودم که باید تحت هر شرایطی با خودم روراست باشم. احتیاج داشتم حرفم را بزنم، اما میدانستم که نباید از طرف مقابلم هیچ انتظاری داشته باشم. فقط با خودم عهد بسته بودم که هر وقت لازم شد از حقم دفاع کنم.
با اینکه انتظارش را نداشتم طرف مقابلم عذرخواهی کرد. البته اگر عذرخواهی هم نمیکرد مهم نبود، چون برای من همین که بتوانم از حقم دفاع کنم کافی بود. اما عذرخواهی صمیمانهی طرف مقابلم باعث شد بفهمم چه سالهای زیادی بیهوده در حق خودم و نیازهایی که داشتم، جفا کردم. از آن موقع تا حالا رابطهمان خیلی بهتر شده است.
آیا شما هم مثل گذشتههای رائیکا فکر میکنید در برابر شخصی که ناراحتتان کرده چارهای جز سوختن و ساختن ندارید؟ تجربهی رائیکا داستان ناگفتهی بسیاری از افرادی است که دائما خوبی میکنند، اما به ندرت خوبی میبینند. بیشتر از ده سال طول کشید تا رائیکا به خودش بیاید و سعی کند رابطهای را که رو به جدایی میرفت، ترمیم کند. حالا یک سؤال: چند وقت است دیگران احساساتتان را جریحهدار میکنند و هنوز نتوانستهاید تصمیم درستی در جهت بهبود روابطتان بگیرید؟ مطمئنا حق ندارید به خاطر هر اختلاف نظری فکر کنید که مورد توهین یا بیعدالتی قرار گرفتهاید. اما اگر دلخوریتان آنقدر جدی است که روابطتان را با شریک زندگی، دوست نزدیک، همکار چندین ساله یا همسایهی قدیمیتان به بنبست کشانده، پس باید برای رفع اختلافات یک قدم حساب شده بردارید. در ادامه با ما همراه باشید تا با شیوهی صحیح برخورد با کسانی که از دستشان ناراحت هستید، بیشتر آشنا شوید.
سالها بود به رابطهای ادامه میدادم که برایم رضایتبخش نبود. مطمئنم خیلیها چنین رابطهای را قبلا تجربه کردهاند یا اینکه همین حالا درگیرش هستند. آنوقتها احساس میکردم هیچ تعادلی در رابطهمان نیست. همیشه این من بودم که از خودگذشتگی میکردم و طرف مقابلم هیچ قدمی برنمیداشت.روزی یکی از دوستان نزدیکم پرسید که چرا چنین رفتاری را تحمل میکنم. مثل همیشه سعی کردم این رفتار غیرمنصفانه را پیش خودم توجیه کنم: «شاید منظوری نداشته، فقط مشکلاتش زیاد بوده؛ فکر میکنم این منم که نباید تنهاش بذارم؛ شاید هیچ توجهی به احساساتم نداشته باشه، اما به هر حال منم که باید سعی کنم آدمْ خوبهی این رابطه باشم.» بیشتر از ده سال بود که خودم را با این قبیل توجیهات راضی نگه داشته بودم، اما یک روز به خودم آمدم و فهمیدم باید تغییری ایجاد کنم.هیچ امیدی به بهتر شدن رابطهمان نداشتم. انگار طرف مقابلم هرگز قرار نبود درک کند که من هم شایستهی احترام و توجه هستم. بیشتر از ده سال بود که اوضاع به همین منوال میگذشت. پس من انتظار چه اتفاقی را میکشیدم؟ نکند باید ده سال دیگر هم صبر میکردم تا شاید طرف مقابلم منقلب میشد و به خودش میآمد؟ کمکم به این نتیجه رسیدم که باید دست به انجام کاری بزنم که هرگز در عمرم انجام نداده بودم.
تصمیم گرفتم بدون جار و جنجال با این بیتوجهی مقابله کنم. به خودم گفتم اگر یک بار دیگر طوری با من برخورد شود که شایستهاش نباشم، حتما اعتراض کنم و به طرف مقابلم بفهمانم که رفتارش با من غیرمنصفانه و نامهربانانه بوده است. با خودم عهد کردم به جای اینکه حرفم را در لفافه بزنم، احساسات جریحهدار شدهام را صادقانه بیان کنم.بالاخره لحظهای که منتظرش بودم رسید و حرفی را که باید میزدم گفتم. در آن لحظه میدانستم که شاید طرف مقابلم مخالفت کند و اصلا حاضر به عذرخواهی نباشد، اما به خودم قبولانده بودم که باید تحت هر شرایطی با خودم روراست باشم. احتیاج داشتم حرفم را بزنم، اما میدانستم که نباید از طرف مقابلم هیچ انتظاری داشته باشم. فقط با خودم عهد بسته بودم که هر وقت لازم شد از حقم دفاع کنم.
با اینکه انتظارش را نداشتم طرف مقابلم عذرخواهی کرد. البته اگر عذرخواهی هم نمیکرد مهم نبود، چون برای من همین که بتوانم از حقم دفاع کنم کافی بود. اما عذرخواهی صمیمانهی طرف مقابلم باعث شد بفهمم چه سالهای زیادی بیهوده در حق خودم و نیازهایی که داشتم، جفا کردم. از آن موقع تا حالا رابطهمان خیلی بهتر شده است.
آیا شما هم مثل گذشتههای رائیکا فکر میکنید در برابر شخصی که ناراحتتان کرده چارهای جز سوختن و ساختن ندارید؟ تجربهی رائیکا داستان ناگفتهی بسیاری از افرادی است که دائما خوبی میکنند، اما به ندرت خوبی میبینند. بیشتر از ده سال طول کشید تا رائیکا به خودش بیاید و سعی کند رابطهای را که رو به جدایی میرفت، ترمیم کند. حالا یک سؤال: چند وقت است دیگران احساساتتان را جریحهدار میکنند و هنوز نتوانستهاید تصمیم درستی در جهت بهبود روابطتان بگیرید؟ مطمئنا حق ندارید به خاطر هر اختلاف نظری فکر کنید که مورد توهین یا بیعدالتی قرار گرفتهاید. اما اگر دلخوریتان آنقدر جدی است که روابطتان را با شریک زندگی، دوست نزدیک، همکار چندین ساله یا همسایهی قدیمیتان به بنبست کشانده، پس باید برای رفع اختلافات یک قدم حساب شده بردارید. در ادامه با ما همراه باشید تا با شیوهی صحیح برخورد با کسانی که از دستشان ناراحت هستید، بیشتر آشنا شوید.
نام موضوع : قربانی نباش
دسته : روانشناسی اجتماعی