. . .

نقد و بررسی نقد و بررسی رمان قصاص احساس | تیام قربانی

تالار نقد خوانندگان آثار

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
146
نوشته‌ها
1,547
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,229
امتیازها
619

  • #1
نام رمان: قصاص احساس
ژانر: عاشقانه، طنز، تراژدی، معمایی
نویسنده: تیام قربانی @Nilan
ناظر: @ایرما
خلاصه رمان: اتفاقی شد همه چی! ازدواجی که هیچ یک میلی بهش نداشتن، یکی از سر لجبازی با عشق قدیمی‌اش، یکی از روی اجبار محکوم شد به این ازدواج! هردو قاتل احساسات خودشون هستن، قاتل خاطرات، قاتل روح همدیگه! با این ازدواج قصاص شروع میشه، قصاص احساس.

لینک رمان:
 

فاطره

تیم هنرجو
پرسنل مدیریت
مدیر
تیم تبلیغات
ناظر
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
آزمایشی
منتقد
مقام خاص
مبلغ‌یار
مدیر
هنرجویان
شناسه کاربر
5955
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-21
آخرین بازدید
موضوعات
645
نوشته‌ها
1,733
راه‌حل‌ها
30
پسندها
3,995
امتیازها
585

  • #2
سلام خداقوت زیبا.

اسم رمانت مناسب و زیباست، اما یکمی کلیشه‌ای هست، اگر بتونی برای احساس یه کلمه مترادف پیدا کنی عالی میشه.
خلاصت خوب بود ولی حس میکنم کل داستان رو لو داده و همچنین تا اینجایی که من خوندم، رمانت جریان‌های کلیشه‌ای داره، البته می‌تونی با نوشتن پارت‌های بعدی و جریان‌های جدید، مشکل رو رفع کنی.
خط آخر خلاصه، بنویسی "قصاص احساسات" بهتر نیست؟

#۲ بیش‌تر (بیشتر)
یه مقدار زبان عامیانه و ادبی قاطی بود.
#۲ بابا سرم رو توی آغوشش گرفت و موهایم رو نوازش کرد.
(رو یک کلمه عامیانه هست) (موهایم یک کلمه ادبی)
هم‌چنان (همچنان)

#۴ کلمات اضافه و چینش جمله اشتباه‌ داشتی گل، مثلا:
مشغول یک سری چیزهای مزخرف که چندین ساله که عذابم میدن.
بعضی‌جاها مثل پارت چهارم، خط بعد رو فراموش کردی گل. (خط اولش رو چک کن)

#۶ "با خداحافظی کردن از ستایش از دانشگاه زدم بیرون، دورش زدم و وارد پارکینگ شدم سوار ماشینم شدم و به سمت خونه راه افتادم." (چیو دور زد)
_اینکه هی کلمه "مادر خیانت‌کارم" رو تکرار می‌کنه زیبا نیست، مخاطب کنجکاو میشه، اما یجورایی موضوع رو لو دادی و به جز اون، تکرار زیادی خواننده رو آزار میده.

#۱۰ زیاد از جمله ادکلانای شکسته شده استفاده کردی، مثلا آخریش رو می‌تونستی بگی بوی ادکلن پخش شده توی اتاق با بوی ادکلن اجیش مخلوط شد و...
#۱۱ بی پناهی (بی‌پناهی)، بی تربیت (بی‌تربیت)، بی اعصابی(بی‌اعصابی)

#۱۶ سوزی با اجازتون اسم ماشین ستی خانومه، ستایشم در حد مرگ دوسش داره، اگه من رو این‌طوری دوست داشت می‌تونستم آینده‌اش رو تضمین کنم که خودم می‌گیرمش، ولی لیاقتم رو نداره دختره کپک.
چی شد یه هو؟! دو نفر گفت و گو می‌کرد یهویی چی شد؟فکر کنم ناگهانی از زبان راوی نوشتی، نه؟!

_ تا الان لذت بردم، گاهی جاهاش طنز بود، خیلی خوبه، و اینکه دختر و پسر سوری ازدواج نکرد و مثل بقیه رمانا نشد، خیلی بهتر بود و از کلیشه‌ای خارج.

_ توی صفحه سوم یه قسمت‌هایی اضافه بود، اینکه سرینا برمی‌گشت به گذشته رو، چندبار تکرارش کردی و این ضعف رمانه. یه ویرایشی بزنی و جملات تکراری و کلمات تکراری رو پاک کنی خیلییی عالی میشه.

_ علامت فروهر (چی هست؟)

_ در پارت آخر توضیحاتی در‌ مورد معنی کلمه و لباس تن پیرمرد گفتی اون‌ها رو یه عدد کوچولو بزار بالاشون و پایین پارت توضیح بده.

_ به صورت کلی لذت بردم و اگر ادامش رو کلیشه‌ای ننویسی مطمئنم سطح نقره‌ای یا طلایی رو میگیری.

امیدوارم از نقد و نظارت ناراحت نشده باشی و تونسته باشم کمکی برات بوده باشم🌷
موفق باشی زیبا.

@ansel
 
آخرین ویرایش:

دنیا شجری بخشایش

رمانیکی تلاشگر
مقام‌دار آزمایشی
تیم تبلیغات
بازرس
ناظر
آموزگار
هنرجو
رمانیکی‌خوان
نام هنری
آسـانـا
آزمایشی
مبلغ
مقام خاص
همیاربازرس
شناسه کاربر
5878
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-16
آخرین بازدید
موضوعات
10
نوشته‌ها
326
پسندها
1,322
امتیازها
148

  • #3
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده خوش قلم رمانیک
اول بگم که واقعا لذت بردم بسیار عالی بود و شاید باورتون نشه من با رمان شما گریه کردم .
و اما مطالبی هست که به نظرم اگه رعایت کنید نوشتتون بهتر هم میشه🐣
¹خلاصه رمان رو میتونستید جذاب تر و ادبی تر هم بنویسید چون اولین چیزی که خواننده میخونه اونه و باید طوری نوشته بشه که خواننده به خوندن رمان جذب شه.
² در مورد مقدمه هم اینو بگم که یکم زیادی توضیح دادید و داستان لو رفته انگار
³یه جاهایی باید ویرگول میزاشتید ولی نبود و این باعث میشد بار اول خواننده متوجه نشه و اون مکث صورت نگیره و مجبور شه به خوندن دوباره متن
⁴در مورد نوع نوشته گاهی نوشته ساده بود و وسط جمله میرفت سمت ادبی این یکم تلنگر وارد میکرد
۵ پارت چهار نوشتید که( وقتی من اون دختر رو دوست نداشته باشم کی رو باید ببینم) این جمله بندی به نظرم یکم اشتباه اومد
۶ یه جاهایی کلیشه داشت مژه های بلند و دماغ خوش فرم و ...
۷ و اینکه چند جا نوشتی ترانس در واقع اون تراسه نه ترانس
۸مادر بی رحم خیانتکار و زیاد تکرار کردی و یکم خسته کننده شده بود
۹یه جایی نوشتی پایین ری*دن و اینا بهتر بود نباشه
۱۰بعد یه جاهم نوشتی اون تصویر ها مثل دود قهوه محو شد اون بهتر بود بخار قهوه مینوشتی نه دود
۱۱پارت چهاردهم نوشتید هفت غروب مایل به شب یکم برام نا مفهوم بود و فکر کنم جمله اشتباهه
۱۲و در اخر اینکه سعی کن رمانت رو از کلیشه دور کنی و پایان متفاوتی داشته باشی
خیلی عالی بود امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم زیبا
و اینکه من سعی کردم کمکت کنم امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی
نوشتت فوقالعاده اس و ارزشمند🐣
 

Nilan

رمانیکی خلاق
رمانیکی
نام هنری
Nilan
شناسه کاربر
957
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-21
آخرین بازدید
موضوعات
29
نوشته‌ها
241
راه‌حل‌ها
1
پسندها
3,246
امتیازها
193
سن
16
محل سکونت
عمق تاریکی

  • #4
بابت نقد ممنون، این‌طوری بیش‌تر بهم کمک می‌کنید تا مشکلات رمانم رو برطرف کنم. شاید اول رمان کلیشه‌ای به نظر می‌رسه، اما پایان متفاوتی داره. سعی می‌کنم این اشکالات رو برطرف کنم. ممنون از کمکتون.
 

فاطره

تیم هنرجو
پرسنل مدیریت
مدیر
تیم تبلیغات
ناظر
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
آزمایشی
منتقد
مقام خاص
مبلغ‌یار
مدیر
هنرجویان
شناسه کاربر
5955
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-21
آخرین بازدید
موضوعات
645
نوشته‌ها
1,733
راه‌حل‌ها
30
پسندها
3,995
امتیازها
585

  • #5
پارت جدید:
_ همه دور بخاری استوانه‌ای که هیزم می‌ذاشتن داخلش نشسته بودم.
بودیم✔️
_ خوش اومدی بفرمایین
اونجا که داداشه صحبت کرد، اومدین باید بنویسی، چون بعدش گفتی بفرمایین.
_ صلوات الله.
صلوات، الهم... .✔️
یا
صلوات.✔️
_ خط آخر چون داخل اتاق خود ویرا بودن، می‌گفتی به سمت کمد لباسش رفتیم بهتر بود.

@ansel
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین