. . .

در دست اقدام دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان |amingarreen

تالار اشعار کاربران
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
  3. بزرگسالان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
  3. تخیلی
  4. تراژدی
عنوان: دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان
شاعر: amingarreen
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تخیلی، تراژدی

مقدمه: گر این عشق بود که ما چشیدیم
پس بدانید جام زهر سر کشیدیم
اندر این چند صباح عمر غمگین
اندازه دنیا ستم زی یارمان دیدیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #31
به زیر کشم بیرق غرورت
خاموش سازم چراغ فروغت
ز بس ریا کردی با من عاشق
خسته ام دیگر ز دست دروغت
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #32
در وجود مردان عاشق، نوعی دیوانگی‌یست
خودرا کند خار در چشم یار ، که به دور از مردانگی‌یست
به دور آتش عشق چنان دیوانه وار می چرخد
که گوی پروانه و شمع است،آری کارش پروانه گی‌یست
در آتش عشق گرفتار است، این از دام عشق بی خبر
زیرا قلب مرد درگیر جنگ با عشق زنانگی‌یست
عشق در بر مرد یک نوع قدس مقدس است
همچو فرهادو مجنون بودن خود فرزانگی‌یست
با عاشق شدن مرد، در آنی معشوق خدا شود
همانا کار مرد عاشق دائما سجده عشقو بندگی‌ست
راهی جز بندگی نیابد این موبد عاشق عشق
قرق در عشق شود مسموم باسم دماندگی‌یست
مرد عاشق بدون یار جسمی شود فقط متحرک
زنده می‌ماند اما گمان نبرد که این زندگی‌یست
مرد سرباز مطیع معشوق اماده‌ی جان فدای
معشوق هم طبق مرسوم در جفا در حال فرمانده‌گی‌یست
تا آخرین نفسش چشم به در منتظر یار است
همانا عاشق کارش برای معشوق ایستاده‌گی‌یست
بهار عاشق ابرهای سیاهی در آسمانش دارد
هق‌هق رعد آیدو چشمانش در حال بارنده‌گی‌یست
این بازی یک طرفه معشوق‌،عاقبتی ندارد مرد
زیرا معشوق حاکم عاشق محکوم به بازنده‌گی‌یست
مرد را بیهوده مرد ننامیده‌اند ز حجر و درد نامیده‌اند
در وجود مرد عاشق نام معشوق ابدی‌و جاودانه‌گی‌یست
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #33
با تو مرهم نهم بر دستان پینه زده ام
آرایش کنم سیمای زشت کینه زده ام
با تو همه چی به کام ما اتمام شود
اما بدان خیلی سنگت بر سینه زده ام
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #34
در چشمان مرگ خیره شده ام‌و ندارم حس ترس
دوست دارم زودتر بگیرد دلیل کشیدن این نفس
وقتی که هر روز زهجرت مرگ این عاشق شود تکرار
وقتی که در منجلاب نه دارم پای پیش نه پای پس
هیچ به بلای جدای فکر نکرده بودم من دیوانه
که آرد مرا در میان شلوغی اینچنین بی‌کس بی‌کس
یا که نه این چه گلی بود به سرم زدی با رفتنت
که شده است گل بهاری مریمم پر ز خارو خس
چه حجوم وحشتناکی دارد آتش نبودن‌و نباریدنت
کار به جای رسیده که خشکانده ای رود خروشان ارس
گفتی باغت آباد سازم با آمدنم سر سبز کنم
آمدی قطع ز ریشه کردی ام به جای هرس
افتی زدی به چمن زارو بوستان دلم
مرگم آوردی در نو نهالی مرگی زود رس
آمدم ز تو بی‌آموزم مکتب عاشقی را
اما ندانستم که این مکتب دارد ز جدای درس
چیدم میوه‌ای از درخت خوش برگ‌و بارت
ندانستم که درختت دائم است ز میوه نارس
تو آرزوی محالی بودی که آرزویت داشتم
دریغا زین آرزوی ناممکن‌و دور ز دسترس
چه بازی بدی شرو کردم با پای بـر×ه×ن×ه
برهنگی که نامش سادگی‌ بود مرا کشیده به شکس
حال با این همه خفت‌و خاریو رسوای
مگر عزرائیل جانم بیایدو مرا شود فریادرس
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #35
شب است‌و سکوت، نیست سخن
سکوتی که نیستش فریاد شکن
سکوت‌های دیده‌ام بالاتر ز فریاد
اما سکوتم نای فریاد ندارد ز من
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #36
آنکه رفتنی بود دگر رفته است
صبرش با ما به سر رفته است
زاری نکن ای دل که نیاید کاری ز تو
یار با هزار بهانه‌و قهر رفته است
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #37
این چشمه ها که غم از آن می جوشد
این رودهای که درآن خون می خروشد
دارد نوید یک سیاه بختی عظیم ز جفا
در این سیاهی تن ما جزسیاهی نپوشد
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #38
تکرار تو زیباترین تکرار دنیاست
قرار با تو بی پایان ترین قرار دنیاست
گر تو باشی بهشت را ارزانی کنم
بهشت ز وجود شماست که ابرار دنیاست
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #39
گرای ببینی این حال بیمارم
همان دم مداوا کنی دل زارم
گر نیای نبینی رنگ رخسارم
تا ابد ز دنیای بی تو من بیزارم
 

amingarreen

رمانیکی
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
124
پسندها
443
امتیازها
73
محل سکونت
Lorestan

  • #40
زنجیر بردگی به گردنم بی انداز
بیا دمی با این برده بکن راز‌و نیاز
آرزوی غلامی کردنت دعای من است
هر شب بهر تو در درگه خدا گیرم نماز
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 10)

بالا پایین