. . .

در دست اقدام دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان |amingarreen

تالار اشعار کاربران
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان
  3. بزرگسالان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
  3. تخیلی
  4. تراژدی
عنوان: دیوان شعر در اوج بهار در قعر خزان
شاعر: amingarreen
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تخیلی، تراژدی

مقدمه: گر این عشق بود که ما چشیدیم
پس بدانید جام زهر سر کشیدیم
اندر این چند صباح عمر غمگین
اندازه دنیا ستم زی یارمان دیدیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #11
پروردگارا ناچیزیم‌و بی پناه
مارا پاک کن بشوران ز گناه
آدمی ز جهل جایز‌الخطاست
خود گذشت کن زین اشتباه
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #12
در این زمین‌و آسمانهای بی کران
پروردگارا عاجزم ز درگاهت مارا مران
خلق را چنین سر در گم نا به خرد
از سر نادانیست ،خود دردمان بدان
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #13
نام اثر :رستگاری.
مکتب آموز هرچه شوی دانا تر کم است
ز قله‌و کوه علم هرچه روی بالاتر کم است
بخوان آیات الهی بخوان حدیث های دل
زیرا ز خواندن هرچه باشی خوانا تر کم است
ز علم آدمی را به مخلوقات اشرفی‌یست
در این خالقگاه هرچه شوی والاتر کم است
آدمی پی رستگاری‌و نام نیک است
میان رستگاران هرچه باشد نام تو ناماتر کم است
ز علم ادب‌و سیرت زندگی آموز یاران
در میان دانایان هرچه باشی مولاناتر کم است
فیل‌و کلاغ وزن‌شان هم نیست
لیکن فیل برده،کلاغ آزاد هرچه باشی عقلاتر کم است
ز علم آموزی آدمیت فروشی نیست
در بازار نادان‌ها هرچه نباشی کالاتر کم است
ز نادانی خوب‌، بد را قضاوت نتوان کرد ز خویش
گر خواهی قاضی شوی هرچه باشی وکلاتر کم است
گر درخت دانای باشی میوه ات بسیار
زیرا به وقت موت هرچه باشد ز تو کهرباتر کم است
حروف حرف زیاد‌و الف اول است
در مسیر زندگی هرچه باشی الفباتر کم است
ز علم محبوب خاص عام شوی
در میان علما هرچه باشی آشناتر کم است
گر علم آموختی با خدا ماندی رستگاری
گر علم آموز در وطن خویش ماند با خداتر است
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #14
دیده‌ام خود را هم در بهار هم در خزان
اما نلرزد پشتت ز سختی این را بدان
گر چه پستی‌و بلندی دارد این روزگار
اما خوف نکن ز بلندا پای حرفت بمان
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #15
چشمانت گرداگرد خورشید کشم
بهر تاریکی دل، نور دل امید کشم
بر غم عذاب که به ما آمد
تورا زیبا همچو سبزی نوروز عید کشم
چون گل خشکیده در حسرت آب
تورا سراسر باران بر خود امید کشم
برای این همه روسیاهی زمین
همچون برف تورا رو سفید کشم
گرچه دور گرچه سخت باشد
اما تورا در بر خود پر دید کشم
شاید خبرها همه باشد ز شوم
اما تورا خوش خبر نوید کشم
در مسیر آمدنت تن خود را
رقصان همچون تن درخت بید کشم
معجزه کنم حضور پر فروغت را
چون آمدن معجزه بعید کشم
هرکه بدت بگوید خشم کنم
بد گویانت را زشتو پلید کشم
چشم چو از من برگردانی یارا
همان دم خودرا در تبعید کشم
بهر این اشعار دل خود
تور چون سوره توحید کشم
این بهار بی عید نشود
تورا بر زمین همچون عید سعید کشم
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #16
هنر نکردی من خود راضی در دام توام
با این حال این خود منم ک ناکام توام
هرچه جفا کنی هرچه زخم زنی ب من
باز این منم که دائم بر لب نام توام
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #17
خسته از گذر آهسته زجر آور زمان
خسته از این همه گفتن بمان‌و بمان
خسته از مهر مادری از لطف پدری
خسته از همه گشته ایم حتی یارمان
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #18
بیا ای دیوانه رخسار،تا ببینیم
هر آنچه که در وصفت شنیدیم
طلب ز خدایم، فقط شما دگر هیچ
جز جمال شما دیگر چیزی نبینیم
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #19
گفتمت که دل من چمن زار نیست
گلهای گلستان را له کردن بهر چیست
قدر این گلستان را عطاری داند نه تو
آنکه قدر گل را بداند لایق کیست؟
 

amingarreen

رمانیکی پایبند
رمانیکی
نام هنری
Garreen
شناسه کاربر
7794
تاریخ ثبت‌نام
2024-02-19
آخرین بازدید
موضوعات
4
نوشته‌ها
214
پسندها
629
امتیازها
293
محل سکونت
Lorestan

  • #20
در اسارت این زندگی قفل دستو پا بسته ایم
زین دستو پا بستگی زندگی عصیانی خسته ایم
نه می میراند نه آزاد کند این اسیر مطرود را
فقط کارش شکستن غرور است فقط شکسته ایم
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 4)

بالا پایین