نام اثر: مهموم منفور
نویسنده: ستایش عیدیوند
ژانر: عاشقانه، معمایی، تراژدی
خلاصه: من سلدام، همون دختری که مثل اسمش قرار بود حامی باشه اما بازی های سرنوشت اون رو از حامی بودن به فرشته بودن تبدیل کرد، اما نه هر فرشته ای؛ فرشته مرگ! همون فرشته بی احساسِ، بی رحمی که مرگ روح و جسم خیلی ها رو رقم...
نام اثر: جادوی چشمهایمان
نویسنده: تینآ_ف
ژانر:عاشقانه_ تراژدی
ناظر: @at♧er
خلاصه:
سودا، دختری که فدای موفقیتهای مامانش میشه، دختری که بعد از فلج شدن ناگهانی برادرش، اون هم بدست مادرش، دیوونه میشه و توی قلب و روحش، هیچ چیز جز انتقام پیدا نمیشه...
انتقام از مادری که باعث شده اون زندگی کاملاً...
نام اثر: در زندان ذهن
نویسنده: نیلا
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
ذهن من پر است از بداهه، از جملاتی که ناگهانی پدیدار میشوند و در لحظه میگریزند تا به اسارت در نیایند؛ اما گاهی، بعضیهایشان به میلهها و فنسهای ذهنم گیر میکنند و من آنها را جمع میکنم.
( تکههایی که در این مجموعه جمع آوری شدهاند همان...
نام اثر: قبر فروید؛ پشت خانه
به قلم: آمین
ژانر: تراژدي
***
دیباچه:
من میدانم!
به همان اندازه که کورم میدانم.
حفرههای تردید وجودم،
پر از صدای پای فلسفه ایست
که گل های لالهی آبی را خاکستری
و مرا تمدنی سوخته، پنهان، در میان قطرههای اشک میپندارد.
من میدانم!
به همان اندازه که میبینم میدانم،...
روزی حضرت سلیمان در ایوان نشسته بود که مردی با رنگ و روی پریده و حال پریشان دواندوان خود را به او رساند. حضرت سلیمان پرسید: ای مرد چه شده؟ چرا اینقدر مضطرب و پریشان هستی؟
مرد در حالی که صدایش میلرزید گفت: ای پیامبر خدا! امروز وقتی از خانه به طرف دکانم میرفتم، عزرائیل را دیدم که با خشم و غضب...
عنوان دلنوشته: کالبد خسته
نویسنده: سحر تقیزاده
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: شده است تا حالا آنقدر به خاطر یکی خودتان را نابود کنید، همه که میگویند دیوانگی محض است؛ اما من هرشب که بی خواب میشوم، این دلِ بیقرار تو است. حالا که نیامدی این دلنوشتهای برایت فرستادم را بخوان! شاید بعد از مرگم که...
نام اثر:ترانه زندگی
نویسنده: فاطمه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @ZAZA-V
خلاصه:
به آسمان مینگرم، به ستارهها. ستارهها؟ آه شک دارم که آنها ستاره باشند. آیا باید پناه گیرم؟ پناه از ضربه بعدی فلک! فلکی که گویا جز من ضربهگیر دیگری نیافته بود.
مینگرم به دفتر باز شده زندگیم، به اینکی که پسوند...
نام رمان: این شهر بوی مرگ میدهد
نویسنده: نگین حلاف
ناظر @fière reine
ژانر: اجتماعی، تراژدی، معمایی، جنایی، عاشقانه
خلاصه: ویرا زادگاه شهری است که بوی آن را بوی مرگ میداند و نام او را شهر درد مینامد. این شهر دارای ظاهری کاملاً عادی اما مردمی غیرعادی است. ابهام در کنارههای درختان این شهر...
راه و روش هایی مناسب برای آرام شدن بعد از مرگ عزیزان
تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را...
نام داستان: بالاخره بهت رسیدم
نویسنده: مهدیه
ژانر: تراژدی
خلاصه:
دختری که با پدرش تنها زندگی میکنه و پدرش سال قبل در دریا غرق میشه.و دخترش الان میخواد خودکشی کنه، اما مسیر زندگیش دست خوش تغییراتی میشه.
مقدمه:
از همه دوستام خداحافظی کردم به قصد یه سفر کوتاه کنار دریا ولی فقط خودش میدونست که این...
اسم داستان:دراگون
نویسنده: Mhya
ناظر: @mahi1390
ژانر:ترسناک، علمی تخیلی
خلاصه: سرنوشت هفت دختر، یک دنیای غریب، وحشت، تشویش، ترس و در آخر مرگ! آره مرگ؛ بخون تا بفهمی درد یعنی چی؟! بخون تا بفهمی چی به سر اون دخترها اومده!
نام رمان:
خاندان مرگ
نویسنده:
ماهک جهانی
ژانر:
ترسناک، تراژدی
ناظر: @میشل غیرعادی
خلاصه:
داستان خانواده محتشم، خانوادهای که میتوان گفت کل اعضایش طعمهی عزراییل هستند، با مرگ ید ا... محتشم شروع میشود و تا نابودی نسل محتشم، پیش خواهد رفت... تا زمانی که شاید هزاران سال بعد از مرگ ید ا... باشد...