. . .

متروکه دلنوشته سلسله‌ی ناکامی | رُمَیصا.پَکس

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
به نام خالق قلم!

نام اثر: سلسله‌ی ناکامی
به قلم: رُمَیصا.پَکس
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
ما به خطا دل دادیم، ولی عشق هنوز هم زیبا‌ست!
لبریز ز تویی شده‌ام که تهی از احساسی،
امر بفرما چه کنیم با دل و جانی که تو جانش شده‌ای؟
درد عشق تو ز مادر مهربان‌تر است برایم،
هیچ‌گاه تنهایم نمیگذارد!
هیس! چیزی نگو! خودم میدانم مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرم، شعر و نثر را قاطی میکنم. قافیه و ردیف را میبازم... اما بدان در بند نگاهت هوش، آزاد شده. هوش بی‌هوش شده.
بدان در بند نگاهت، در بند رهایی شده‌ام!
فارغ از تمام عالم و آدم، تسخیر چشمانت، تسخیر شده‌ام!
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 11 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #11
مادرم همیشه می‌گوید فرزند "خاکستر زاده" آنقدر شیرین است که نبودش نابودی‌ات می‌شود!
این فرزند خاکستر زاده کیست؟! او کسی است که بعد از اولاد مرده به دنیا می‌آید و کُردها او را فرزند "سرسوتووان" می‌خوانند.
یعنی کسی که قلب خاکستر شده‌ی مادر را دوباره شعله‌ور می‌کند با آتش زندگی؛
یعنی طلوع دوباره‌ی امید؛
یعنی کسی که مرهم است روی زخمی عمیقی که چرکین شده؛
یعنی کسی که با آمدنش دوباره روح می‌دمد به جسم جان‌داده‌ات!
تو برای قلب رنجیده از غم من؛ فرزند "سرسوتووان" بودی. همان اندازه شیرین و همان اندازه شادی‌آور.
امید بودی،
روزنه...
طلوع آفتابی که چادر سیاه شب را پوشاند،
تو فرزند خاکستر زاده بودی، تو جان می‌بخشیدی به قلب خاکستر شده‌ام؛ بعد از تو با ته مانده‌ی خاکستر وجودم چه کنم؟!
به دست باد می‌سپارد این خاکستر را زمانه؛ به گمانم بعد از تو، هیچ مرهمی التیام نمی‌دهد حال ناخوش مرا.
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #12
وقتی با قلبت عاشق می‌شوی فقط درد می‌کشی...
امان از روزی که با مغزت عاشق شوی، با هر خاطره، زخمی عمیق هم به دردهایت اضافه می‌شود.
با تمام جرئتی که از خود سراغ دارم؛ از شب‌ها می‌ترسم!
آخر می‌دانی؟! شب که می‌شود، تمام دردهایی که در طول روز سرکوب کرده‌ام، سر باز می‌کنند و امان از خاطره‌هایی که در حبس مغز و قلبت هستند و جلوی چشمانت رخ‌نمایی می‌کنند. به قهقرا می‌کشانند آدمی را.
بعد از رفتن تو فهمیدم که جوینده همیشه یابنده نیست و ما بردیم رنج بسیار و حاصلش هیچگاه گنج نشد!
آوخ که چقدر دل‌تنگ توام یار،
هر چه خواستمت به رسیدن نتوانستم، پس این خواستن لعنتی کی توانستن است؟
دردهایم را نادیده بگیر؛
فقط خواستم بگویم محدود به تو بود تمام جان و تنم... بعد تو با این جغرافیای دردناک وجودم چه کنم؟!
 
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #13
زمان‌هایی که اشک‌هایم گوشه و کناره‌های چشمم کز میکنند و سرازیر نمی‌شوند؛ قلمم شرح می‌دهد دردی که می‌سوزاند مرا.
حال که قلمم کز کرده؛ اشک‌هایم می‌نویسند.
می‌نویسند که ما حاصل غم‌هایی هستیم که در کلمات گنجانده نمی‌شوند.
می‌نویسند که خسته شده‌اند از دست قلبی که مدام تیر می‌کشد و به یاد می‌آورد سیاهی چشمانت را که سور زده بود به سیاهی شب.
می‌نویسند که خسته شده‌اند از دست مغزی که مدام یادآور می‌شود صدایت را، عطر نفس‌هایت را، خنده‌هایت را...
حول محور نگاه براقت می‌چرخد تمام فکر و ذکرم.
می‌نویسند که در بند هستند و توده‌ شده‌اند در گلو و چشم، می‌نویسند که در این بند عشق؛ رها شده‌اند.
می‌نویسند میدانی عشق چیست؟!
من می گویم درد است و بس اما اشک‌هایم می‌نویسند، "عشق دو پروانه در پیله‌ای هستند که اگر بال بگشایند، جهان حالی به حالی می‌شود"
اشک هستند دیگر، دلشان خوش شده به تلنگری شاد تا از سر شوق بریزند!
 
  • لایک
  • گل رز
  • قلب شکسته
واکنش‌ها[ی پسندها]: 8 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #14
من با خودم گرد هم آمده‌ایم!
با خودم که می‌گویم؛ منظورم بغض، حسرت، دلتنگی، عشق و امید است. منظورم احساساتم است.
بغض با اشک حلقه زده در چشمانش به انتظار بهانه نشسته و وای به روزی که دست و پا شود این بهانه، به گمانم آن روز سیلاب در راه است! سیلابی که به ویرانی کشاند این جسم نیمه‌جان مانده را!
حسرت، با آهی خفته در سینه گذشته و آینده‌ی نامعلوم را کنکاش می‌کند، تمام ای‌کاش‌هایی که می‌توانست تو را به من بدهد. هیچ به فکر اکنون که دارد می‌گذرد نیست، حسرتِ جلاد! خبر ندارد از حال منی که با گذشت این ایام فرسوده می‌شوم و کم کم می‌پوسم.
دلتنگی هم چمبره زده روی خاطرات و هر حرف، لبخند، اخم و حرکتت را مرور می‌کند. دلتنگی است دیگر، زبان آدمی‌زاد را نمی‌فهمد و مدام تهدیدت می‌کند به یادآوری آن‌چه گذشته، تهدید به مرگی خاموش و بی‌صدا از شدت فشردگی قلب!
و عشق! او به تماشا نشسته است آب شدن این کوه یخی که مانده به جای از تمامیت من. او چشم به راه است که برگردی و من یاد گرفته‌ام به حرفش گوش نکنم. یاد گرفته‌ام که دل نبندم به ای‌کاش‌هایی که به تدبیر عشق است، تقدیر زبان نفهم‌تر از این حرف‌هاست.
و امید! او با لبخندی آرام گوشه‌ای نشسته و گاه گاهی لب به سخن می‌گشاید که:
غمگین مشو کز بهر دلت غم به سر آید.
غمگین مشو که غم دوران به سر آید!
 
  • لایک
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

~Romaysa_paX~

رمانیکی حامی
رمانیکی
شناسه کاربر
21
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
موضوعات
99
نوشته‌ها
1,345
راه‌حل‌ها
8
پسندها
5,544
امتیازها
353
محل سکونت
میان غصه‌های فانی و شادی‌های مستدام!

  • #15
حال من بعد تو تسلیم غم شد، کجا رفتی؟!
جوانی‌ام پای چشمان سیاه تو؛ مانند سیگارِ لای لبت سوخت. این را از تکرار لجوجانه و بی‌رحم روزهایم که به اندیشیدن به تو سپری شد، فهمیدم.
از شب‌ها می‌ترسم زیرا شب که می‌شود و تاریک، بیشتر می‌فهمم که صبح و دلیل روشنی زندگی‌ام تو بودی.
کلمات برای توصیف نگاهت در به در شده‌اند، آواره و سرگردان می‌چرخند در حاشیه خیابان‌هایی که روزی شاهد عاشقی‌ام بودند.
این حجم از نبودنت به درد می‌آورد تمام جغرافیای قلبم را. جوری که انگار نه انگار قلب چهارتا دریچه دارد که با هر تپش، عشقت از هزار جا تراوش می‌کند و مثال بارزش چشمانم است.
درگیرم این روزها؛
لبریزم از شکست،
اشک،
لبریز از یاس،
برنمی‌گردی؟
لبریز ز دردی شده‌ام که نامش نهاده‌اند عشق!
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
8
بازدیدها
256
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
136

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین