نام اثر: غبار خاطرات
نام نویسنده: فاطره
ژانر: تراژدی, اجتماعی
مقدمه: انسان متعین زمانی لب از لب میگشاید که سخنی با اطمینان و با کیفیت بگوید، که در غیر این صورت کیفیت شخصیت او مشخص میشود... .
همانند مدادی که هنگام تراشیدن، کیفیت مغز مداد مشخص میشود.
دلنوشته: غبار غم
نویسنده: MINA.J
ژانر: تراژدی
مقدمه:
من زادهی دردم!
دردی از جنس تمام نشدنها و رفتنها.
من زادهی حسرتم!
حسرتی از جنس تمام محالات.
من زادهی تنهاییام!
تنهایی از جنس نداشتنها و نبودنها.
من آنم که عزیزانم تک به تک رفتند،
آتش گرفتم؛ امّا تنفسم قطع نشد،
قلبم به درد آمد و نمردم...
نام داستان کوتاه: قاتلان پروانهای
نویسنده: نرگس محمدیان روشنفکر
ژانر: اجتماعی، تراژدی
خلاصه: "اثر پروانهای" یعنی به آرامی بالزدن یک پروانه، میتواند به طوفانی در کشور دیگر منجر شود! یک مرگ به دست چند قاتل پروانهای شاید کمی از باورنکردنیبودن ایننظریه بکاهد.
مقدمه: بعد از ایست قلبی جوانی...
نام رمان: قصاص احساس
ژانر: عاشقانه، طنز، تراژدی، معمایی
نویسنده: تیام قربانی @Nilan
ناظر: @ایرما
خلاصه رمان: اتفاقی شد همه چی! ازدواجی که هیچ یک میلی بهش نداشتن، یکی از سر لجبازی با عشق قدیمیاش، یکی از روی اجبار محکوم شد به این ازدواج! هردو قاتل احساسات خودشون هستن، قاتل خاطرات، قاتل روح...
عنوان: مجموعه دیالوگنویسی قول میدم جلد دوم (سین مثل سرطان)
نویسنده: Mahsa83(M.M)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
- زندگی مثل یه بازی دو سر سوخت که از هر طرف بخوای بری نزدیک پرتگاه هستی.
- قبول دارم حرفت رو؛ اما چرا باید تاوان عشقم این همه باشه؟
- تو که میدونستی من تا آخر عمر فقط متعلق به گندم...
نام رمان: نيلوفر کاغذی
ژانر: تراژدی،جنايي_پلیسی،عاشقانه
نویسنده: ابراهیم نجم آبادی
ناظر: @nafas.shahpori
خلاصه:
گل؛ گل نيلوفر، اولین چیزی که به ذهنمون میاد زیبایی و بوی خوش؛ ولی گل داستان ما کاغذیه، نيلوفر کاغذی که فقط بوی خون میده!
السا مامور تحقیقات قتلهای زنجیرهای میشه، قتلهای بی رحمانهای...
ژانر: تراژدی،اجتماعی
_تو ایستاده ای جنگ تمام شود، خانه ات را ببری در خاک دشمن پهن کنی؟
_آقا اینجا آینده ندارد؛ خاک ماست اما حاصل نمی دهد، وقت تلف کردن است.
_پس چرا زیر این باروت و تفنگ ایستادی جلوی همین ها که فردا هموطنان تو اند؟
_رفتن که وطن آدم را نمی رباید آقا، خودتان گفتید آقا، همان...
عنوان رمان: و تن
نویسنده: حیران
ژانر: اجتماعی، تراژدی
ناظر: @~بئاتریس~
خلاصه:
اینجا کسی دارد با اضطراب دارد زندگی می کند. زندگی کردن معنای این را دارد که کسی می خواهد به جای فرار تا عمق چیزی را حس کند ، بگذارد دقیقاً رو به رویش باشد ، بگذارد تنها چیزی باشد که وجود دارد. اینجا کسی می خواهد با...
نام رمان: عشق زخمی (جلد اول)
نویسنده: مریم فواضلی
ژانر رمان: عاشقانه_تراژدی
ناظر: @mahi1390
خلاصه: سوگند به زخمی،که قلبم را تهی کرد
هنوز جانانه برای تو جان می دهد.
افسوس که نگاه نمناک مرا ندیدی،که چگونهبرای تو می ریخت؛
ای جانانهام،تا آخرین لحظه زندگیام و پنج دقیقهآخر آن دوستت دارم.
جعفر...
دلنوشته:از اعماق شهر خونین
نویسنده:فاطمه
ناظر: @لبخند زمستان
ژانر:تراژدی،ترسناک،فانتزی(بار اولمه ترسناک مینویسم،خوشحال میم اگه ایرادی داشت بهم بگین!)
مقدمه: قدم زدن در شهری که آدمها بوی مرگ و هراس میدهند،در کنار ترس شاید حسهای دیگر تو را هوشیار کند تا کنجکاویات در این شهر را ادامه دهید...
نام دلنوشته:سکوی مرگ
نام دلنویس:دلارام
ژانر:تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
وای از لحظه ای که زبانم به گفتن باز شد؛ اما
دلت از من دور بود که بشنوی مرا
نبودی تا از چشمانم بخوانی بغض روحم را
انتهای نبودنت نا پیداست،
از بلندای سکوی مرگ سقوط خاطره ها دلگیرست،
جای خالی ات در قلبم غمگینم میکند؛ اما
رنگ...
عنوان اثر: دلنوشته من کچم
نویسنده: مهدیس امیرخانی
ژانر: تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
در دامن آسمان پر از ستاره،
بیمهابا بدوم و هراس نکنم از نگاههای ناپاک!
پیش روی بشر قهقهه سر دهم و خندهام نمیرد!
طناب زلفهایم را بر دست باد بسپارم، بیآنکه دستی طناب گیسوهایم را بچیند!
به راستی که جهان آرزوهای من...
﷽
رمان: دختر سنتوری
نویسنده: farinaz
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
ناظر: @black moon
خلاصه: روایت گر دختر هنرمندی که نوازنده سنتور است. دختری که با کم بود محبتهای مادر بزرگ شده و به عشقی دردسر ساز روی میآورد. عشقی که در آخر سرانجام خوشی ندارد. پایان این داستان چه میشود؟...
نام دلنوشته: میمانی یا میروی؟
نام نویسنده: مهدیه مومنی
ژانر:تراژدی- غمگین-عاشقانه
خلاصه:
من همیشه در خیالم گامهای تو را دنبال میکنم،
همیشه چشم به قدمهای تو دوختهام،
همیشه دل به صدای تو سپردهام!
تمام تنم چشم و گوش شده تا بفهمند تو چه قصدی داری!
میخواهی با من و این قلب عاشق چه کنی؟...
«امیدم به اون بالایی هست»
نام رمان: تناسخ محنت
نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا)
ژانر: تراژدی، عاشقانه، معمایی
ناظر: @FENRIR𓃦
خلاصه:
قهوه و بادامی که مزهی تلخی دهد، هر دو یکمزهاند؛ با این وجود خیلیها قهوه پسندند اما هیچکس بادام تلخ را دوست ندارد؛ زیرا بادام همیشه شیرین است و هرگاه به تصادف...
رمان: چرا من
نویسنده: میناجرجندی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
کاش آدم اگه قراره ضربه بخوره،
اما هیچوقت نفهمه از کی خورده ، بعضی وقتا اینکه میفهمیم آدمی که هیچوقت انتظارشو نداشتیم بهمون ضربه زده بیشتر داغونمون میکنه.
نام : اجتماع نقیضین
ژانر: فلسفی، تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
نویسنده: نویسنده دمیورژ(آرمیتا حسینی)
مقدمه
تضادهای بسیاری
قلموی تیز
در صورت جهان میکشند
کشیدنی که
سرسره میکند
هردو سوی جهان را
اما
آیا پارادوکس اساسا ممکن است؟
پارادوکس میتواند
مرگ را از ما دور کند
در عین حال که پایش
روی گلوی
زندگی ماست؟
داستان: داهل
ژانر: تراژدی
نویسنده: A.S
خلاصه: خیلی وقت بود که هر روز بهش خیر میشدم و به این فکر میکردم که آیا مردم، راجب آن درست میگویند؟!
او روزهای زیادی بود که شده بود همدم و هم درد من. شاید بنظرتون مسخره بیاد اما من خیلی وقت بود دل بهش بسته بودم؛ و به این فکر نمیکردم که شاید او هم روزی...
به نام خدا
نام رمان: بال های تیره
نویسنده: کیتی.د
ژانر: تراژدی، تخیلی، معمایی
ناظر:@laluosh
خلاصه: از زمانی که یادم می آید همه بهم می گفتند: فرشته ی تاریک! البته من اسم دارم؛ یک اسم نفرت انگیز.. من لایانا د پارویس وایت نیکل هستم. شاید برایتان سوال پیش آید که اسم من چیز خاصی ندارد پس چرا من ازش...