نقد و بررسی نقد و بررسی رمان مستور محجور|Maedeh

[دمیــــــورژ]

نویسنده: Maedeh.K
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ساعات پارت گذاری: نا معلوم
هدف: نوشتن و به تصویر کشیدن افکارم

خلاصه: زندگی ای متشکل از دروغ، کینه و نیرنگ! زندگی که تنها یک چیز در آن اولویت دارد... حرص و شره برتری! خواستن برتری نسبت به من، تو، ما، شما و... آه! برتری نسبت به همه! اما در این بین، عاقبت آن دروغ هایی که پنهان گشته اند، چیست؟ سر انجام آن بدخواهی ها و کینه دوزی ها چطور؟ به راستی که آن افترا ها، آن تلخی ها و آن مسائل؛ افشا خواهند گشت؟ یا تا ابد با سرپوش گذاشتن بر رویشان، مستور باقی خواهند ماند؟

مقدمه:

بگذار دوام آوردن هنر تو باشد
تسلیم نشو، مجال داری تو هنوز
برای رسیدن و شروعی دوبـاره،
سایه هایت را بپذیر،
ترس هایت را دفن کن،
بارهایت را رها کن،
دوبـاره پرواز کن.
تسلیم نشو،
حتی اگر سرما بسوزاند،
حتی اگر ترس نیش زند،
حتی اگر خورشید غروب کند،
و بـاد ساکت شود،
هنوز هم در روحت شراره ای وجود دارد،
هنوز هم در رویاهایت زندگی وجود دارد.
چرا که زندگی از آن توست و خواست توست،
زندگی را زندگی کن و چالش را بپذیر!

 

[Delvinak]

سلام عزیزم خیلی زیبا بود خسته نباشید!
چند تا مشکل ویراستاری می‌گم و بعد می‌رم سراغ محتوا.
اولیش این هست که قطعا ناظر ایراد می‌گیره.
قبل از هر دیالوگ باید از خط‌تیره«-» استفاده شه و استفاده از _ + • * و غیره درست نیست.
پس خط اول متن بهتره که درست شه.
+ یکم صبور باش! ماه هیچ‌وقت پشت ابر نمی‌مونه...نگران نباش(:❌
- یکم صبور باش! ماه هیچ‌وقت پشت ابر نمی‌مونه...نگران نباش.❌
دومین که بهتره از :) :( ایموجی و غیره استفاده نکنید چون ما از این‌ها داخل چت استفاده می‌کنیم و این رمانه کاملا با چت فرق داره!
و اخری که با هم ناظر ایراد می‌گیره یا درستش می‌کنه مشکلات نیم‌فاصلست که فعل‌هایی که دارای «می» هستند و یا بعضی از کلمات بهتره از قسمت دوم فعل جدا شوند مثل:
سرگیجه ی❌
سرگیجه‌ی✅
می کند❌
می‌کند✅
چشم هاش❌
چشم‌هاش✅
کمی چرخش قلم هم داشتید که نصف متن رو ادبی و بقیه رو محاوره نوشتع بودید.
یه قسمت نوشته بودید «پلک‌هایش» و قسمت دیگه «چشم‌هاش» این‌جا بهتر بود که «چشم‌هاش» هم «چشم‌هایش» نوشته شه!
در جمله‌ی
سعی کرد نفس بگیرد که بدتر با این احساس این‌که نمی‌تواند نفس بکشد؛ هول شد.
این می‌تونست خیلی زیباتر نوشته شه.
سعی کرد نفسی بگیرد ولی نفس کشیدن برایش دشوار بود!
کلا خیلی اون احساسه بنظرم نیاز به بیان شدن نداشت!
کمی هم توی فعل‌ها مشکل داشتید.
خودش بود... فقط و فقط خودش!❌
فقط و فقط خودش بود!✅
خیلی از سه نقطه استفاده شده بود. ولی سه نقطه فقط نشانه غیره و یا کمی مکث داخل دیالوگه نه‌ مونولوگ.
نیاز به تکرار حروف نبود. چون ذاتا هرگونه کشش و تکرار حروف نشان دهنده احساسات نیست. شما باید احساسات رو با مونولوگ به خاننده بدید.
هووووم❌
هوم✅
مشکلات دیگه‌ای ندیدم؛ محتوا خیلی مشکلی نداشت و تقریباً خوب بود جز احساسات و فضا که حداقل من نتونستم احساست شخص رو درک کنم یا فضا رو توی ذهن خودم بسازم و خیلی جای بهتر شدن داره؛ گرچه همین الان هم زیبایی‌های خودش رو داره!
موفق باشی قشنگم:)💕

 

[فاطره]

سلام و خداقوت.
مقدمه و خلاصه بسیار زیبا و آموزنده بود و خب واقعیت و جنگیدن و موفق شدن رو تو صورتت پخش می‌کرد.
پارت اول رو در مورد قسمتی که نفسش گرفته بود یکمی زیادی توضیح دادی به نظرم یکمی جاهاش نیاز نبود.
از قلمت خوشم اومد وادار میکنی خواننده بره پارت های بعدی رو بخونه و متوجه جریان بشه😂
چون کلمات بعدی چشم‌هاش رو از (هایش) استفاده کردی بهتره <چشم‌هایش> بنویسی.
ماهینی و هیراد، زیبا و خلاقانه اما سخت😁
از اینکه برای توصیف شخصیت ماهینی به جای دیالوگ و گفت‌و‌گوی بد با بقیه، از زبان خودش توضیح داده بودی خیلی خوشم اومد، البته یکمی هم از دیالوگ استفاده کرده بودی که عالی‌تر شد.
اینکه توی قسمت‌های غیراز دیالوگ به جای هیراد نوشتی هیر، به نظرم اوکی نیست.
از گفت‌و‌گو ماهین و هیراد توی #۱۵ خیلی خوشم اومد، چون یه مقدار متفاوت با بقیه رمان ها نوشته بودی و البته زیبا.
در کل بخوام بگم از قلمت خیلی خوشم اومد و لایق مشهور شدن رو داری، اسم رمانت یکمی برام گنگ بود و معنیش رو متوجه نشدم اما خوشم اومد😅
همینطور ادامه بده🌹موفق باشی.

 

[Luna🌙]

سلام بر نویسنده خوش قلم
من واقعا از خلاصه ات خوشم امد برام که یک خواننده ام یه جوری عین واقعیت بود مقدمه همچنان اموزنده و انگیزشی خیلی عالی بود خدایی
اینجاش برام جالب بود که وقتی بهوش امد جای که بود رو به یاد داشت اصلا من توی رمان های قبل که خوندم این رو ندیدم پس برام جذاب بود
یه جاهای که از نیم فاصله استفاده نکرده بودی رو دقت بکنی زیبایی میبخشه
دیگه بگم خدایی این که ماهین و هیراد باهم اخلاق های متفاوتی داشت عین حال خیلی برای هم عزیز بود خود واقعیت بود
من از رمانت همین چند پارت که بود لذت بردم چون برام تازه گی داشت بیان کردنت
فقد این که توی احساساتت بیشتر کار بکنی چون یکم سخت تر میشه فضا سازی کرد توی ذهن
پارت هات رو خیلی دوست داشتم چون یه جوری بود که برای خوندن پارت بعدی خودت مجبور میشدی از حس کنجکاوی بری بقیه پارت هارو هم بخونی
من که از خوندنش لذت بردم
مشتاق بقیه پارت ها هستم و موفق باشی عزیزم

 

[zeinabrostami]

سلام علیکم خدمت نویسنده‌ی عزیز.
عاشق کله شقی ماهین خانومم خوب بلده بزنه تو برجک هیراد😅
♥️برعکس خودش که جایگاه اول را در کله‌شقی و سر به هوایی در اختیار داشت♥️ بیا دانای کلم تایید کرده😃


خواستم بگم که رمانت یه دور کامل نیاز به ویراستاری داره. اونقدر زیاد هست که نمی‌تونم اینجا بگم.
"ها" "ی" "می" و... با نیم فاصله به کلمه‌ی قبل از خودشون می‌چسبند. هول ناک❌ هولناک✔️

نکته‌ی بعدی اینه که زیاد از علامت تعجب استفاده می‌کنی. این کار رو نکن چون بسیار به نگارشت ضربه می‌زنه.

برخی از جمله بندی‌هات هم نادرست بود.
خودم مجبور به چیدنش از ته میشم...❌ این رو توی دیالوگ هیراد نوشته بودی. به نظرم باید این‌طوری می‌نوشتی: خودم مجبور میشم از ته بچینمش✔️
افکارش را سعی کرد سر و سامان دهد❌ سعی کرد افکارش را سر و سامان دهد✔️


اسم رمانت رو دوست داشتم در عین حال که می‌دونستم معنیش چیه اما خب یه جورایی کنجکاومم می‌کرد.


هیچی دیگه موفق باشی عزیزم🌹🌸👏

 

[Maedeh]

دوستان؛ قبل از ارسال نقدتون از رمانم مستور محجور میخوام یه نکته ای رو بگم و خواهش ریزی هم بکنم:

1. رمان هنوز ویرایش نشده و ناظری هم تا الان نداشته؛ بنابراین مشکلات نگارشی زیادی داره که خودم هم در جریان شون هستم ولی فقط تایم اصلاح پیدا نکردم هنوز...

2. پس با توجه به اینکه خودم حاکم هستم بهشون، خواهشمندم درنظر بگیرین که من بیشتر نیازمند نظرات تون درباره ی روند و سیر رمانم هستم تا اشکالات نگارشی.


لطفا نظرات تون راجب رمان رو بگین؛
اشکالات نگارشی❌️


در ضمن جا داره که تشکر فراوانی هم بکنم که وقت گذاشتین و لطف کردین خوندین و نقد هم نوشتین​

 

[zeinabrostami]

دوستان؛ قبل از ارسال نقدتون از رمانم مستور محجور میخوام یه نکته ای رو بگم و خواهش ریزی هم بکنم:

1. رمان هنوز ویرایش نشده و ناظری هم تا الان نداشته؛ بنابراین مشکلات نگارشی زیادی داره که خودم هم در جریان شون هستم ولی فقط تایم اصلاح پیدا نکردم هنوز...

2. پس با توجه به اینکه خودم حاکم هستم بهشون، خواهشمندم درنظر بگیرین که من بیشتر نیازمند نظرات تون درباره ی روند و سیر رمانم هستم تا اشکالات نگارشی.


لطفا نظرات تون راجب رمان رو بگین؛
اشکالات نگارشی❌️


در ضمن جا داره که تشکر فراوانی هم بکنم که وقت گذاشتین و لطف کردین خوندین و نقد هم نوشتین​

اوایل رمان یعنی سه پارت اول هیچ دیالوگی نداشتی و سیرت هم کند بود.
خب طبق چیزایی که من می‌دونم نداشتن دیالوگ باعث خسته شدن مخاطب میشه. اینم یادم رفته بود بهت بگم.

 

[DELA-M]

سلام به نویسنده خوش ذوق
خب خب اسمت کنجکاو کننده بود و رابطه نسبتا مستقیمی با خودت محتوا داشت
خلاصه و مقدمه گفته شده بسیار جذاب بود و کوبنده یعنی همون اول به خواننده می گفتی اوضاع از چه قراره، از قسمت نگارشی که خودتون گفتید در جریان هستید چون بیشترین اشکالی که وجود داره داخل همین زمینه بود.
گاهی چرخش قلم احساس میشد مثلا میگفتی چشم هاش دوباره کلمه های بعدی رو جمع میبستی؛ جمله بندی رو گاهی خراب میکردی بچه ها بالا مثال زدن، تکرار کلمات جلوه زیبایی به نوشته ات نمیده بلکه یه ضعف میشه تکرار بیش از حد این کار
و اینکه هیچ دیالوگی داخل پارت های اولیه دیده نمیشه.
به جز اینا نقد دیگه ندیدم
قلمت پایدار