نقد و بررسی نقد و بررسی رمان رز مشکی | آیدا بیرانوند

[Mahi83M]

به نام خدا
رمان: رز مشکی
نویسنده: آیدا بیرانوند
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
ناظر: @Delvinak
خلاصه:
بهار دختری هست که پدرومادرش رو تو تصادف از دست داده با بابابزرگش‌ومامانبزرگش زندگی میکنه ک بابا بزرگش مجبورش میکنه ب ازدواج... .

در دست اقدام - رمان رزمشکی | آیدا بیرانوند

به نام خدا رمان: رز مشکی نویسنده: آیدا بیرانوند ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز ناظر: @Delvinak خلاصه: بهار دختری هست که پدرومادرش رو تو تصادف از دست داده با بابابزرگش‌ومامانبزرگش زندگی میکنه ک بابا بزرگش مجبورش میکنه ب ازدواج... .

romanik.ir

 

[nafas.shahpori]

سلام امیدوارم از نقدم ناراحت نشی نوشته ی اولت هست و تمام این ایرادات عادی هستن هر نویسنده ای اولین اثرش کلی ایراد داره منم سعی کردم تمام چیزهایی که تا حالا یاد گرفتم رو بهت بگم که کمک کنه قلمت بهتر بشه
خلاصت کوتاهه و اینکه کنجکاوی به وجود نمیاره یه خلاصه خوب باید تا یه حدی موضوع رو برسونه که خواننده متوجه بشه ولی کنجکاو هم بشه مرموزیت و ابهام داشته باشه
مقدمه نداشتی
علائم نگارشی رو خیلی جا ها رعایت نکردی
برا دیالوگ از + استفاده نمیشه اگه میخوای دو نفر حرف
رمان با اینجور شروع که از خودش بگه به نظر من کلیشه شده شروع نقطه خیلی حساس هست و باید با یه اتفاق خیلی بزرگ باشه که خواننده توجهش جلب بشه و ادامه بده
کلمات جمع که ها دارن رو باید درست بنویسی ها رو و با نیم فاصله بذاری مثل
فکرا=فکرها
چشمامو=چشم‌هام رو
کلمات آ دارند باید درست بزاری ا درست نیست
ارایشگر=آرایشگر
یه=یک
قبل اما،ولی،چون (؛) میاد
منو= من و
معلموم=معلوم
فعل باید آخر جمله باشد (مهری رو کرد به سمت ساغر=رو به سمت ساغر کرد)
اینکه تمام ویژگی ها رو یه جا قرار بدید باعث میشه خواننده تو طول رمان فراموش کنه و اینکه یکم دل آدم رو میزنه اینکه بیای تو طول رمان هر کدوم رو یه جا بگی قشنگ تر مثلاً با چشم‌های قهوه‌ایش بهم نگاه کرد
تکرار حروف اشتباهه :اوففف=اوف
امیدوارم ناراحت نشی ولی شخصیت های پولدار، بی نقص و خوشگل با مشکلات زیاد کلیشه طور آدمای عادی آنقدر عالی نیستند تا حد ممکن یه سری ایراد هم بهش بده یکم انگار خیالیه
قسمت اول پارت پنج تکرار قسمت آخر پارت قبلش بود
پارت ها زیادی کوتاه هستن اندازه استاندارد ۲۰ خط سیستم و ۶۰ خط موبایل
انگار سگ گازش گرفته به نظرم این اصطلاح برا وقتی کسی خوشحال جالب نیست مفهموم درست نداره
یکم تند پیش رفتی اگه قشنگ و با حوصله توصیف احساسات زمان و مکان به صورت جدا جدا و نه پیوسته بنویسی خیلی خوب میشه
می از فعل نیم فاصله داره
میترسیدم=می‌ترسیدم
میکردیم=می‌کردیم
میدونست=می‌دونست
قلمت مانا ❤️

 

[فاطره]

سلام سلام.
اسمش زیبا بود. در رابطه با مقدمه و خلاصه و سخن نویسنده؛ میتونست بهتر باشه و خواننده رو مجبور به خوندن بکنه. همچنین خلاصه کل داستان رو لو داد، و تکراری بود. پارت دوم نوشته بودی لبای قلوه‌ایش به مامان‌بزرگش رفته، تا حالا نشنیدم نوه چیزی از مامان بزرگ و... به ارس ببره. جالب بود. عام فکرکنم میتونی درخواست نقد و نظارت رمانت رو بدی، چون برای انتشار و... نوشته‌ها، همیشه این روند نیازه.🌹 نوشته بوی از مدرسه برگشتن، بعد نوشتی شام حاضره. منظورم اینه که مگه مدرسه‌ها حداکثر تا ۳ نیستن؟ نباید عصرونه یا ناهار بخوره؟؟ چون برای شام زود بود، یکمی غیرقابل تصوره. به نظرم روی توصیف مکان و زمان بیشتر کار کن. توصیف ظاهری خلاصه و مفید هست. تو #۷ نوشتی با چیزی برخورد کردم و سرم آوردم بالا و با چشم عسلی روبه‌رو شدم. خوب نوشتیا، ولی جوری نوشتی که انگار فقط همین ۱ نفر چشماش عسلی بود، ولی تو معرفی کردن، همه مهمونا چشماشون عسلی بود، به نظرم میتونی برای اینکه به خواننده برسونی با چه کسی برخورد کردی، میتونی از تشبیه های دیگه استفاده کنی. راستی بیشتر از ظاهر بهار و ساغر بگو، بیشتر احساس بهار توی این دوران رو بنویس. و اینکه به نظرم یه دور رمانت رو بخون، نه تصور کن داری چک نویس رو میخونی، هدفم از این حرف اینه که برای نویسنده بهتر شدن، اول نیازه بتونی خودت ایرادات خودت رو متوجه بشی و بعد از منتقد و ... کمک بگیری. رمانت زیبا و بود، البته هیجانی نبود. سعی کن یکمی تغییرش بدی، مثلا اگر از احساسات بیشتر بگی مطمئنم خواننده بیشتر از این‌ها دلش می‌خواد ادامش رو بخونه. منتظر پایان نوشتت هستم. موفق باشی🌹