نام رمان:شیطان و فساد
نام نویسنده:laloush
ژانر:،عاشقانه،حماسی،اجتماعی ،اساطیری،علمی تخیلی،تراژدی،جنایی
ناظر: @fatemeh1382
خلاصه: اِکاتون اِنِنیتا تریژ اسمیه که من براش گذاشتم!و ظهورش خیلی خیلی نزدیکه !
هممون از جمله من ، قبول داریم که در همه ادیان از یک پایان نام برده شده !
پایانی سهمگین که عرش آسمون رو به لرزه در میاره ..فرق نداره مسیحی هستین بودایی یا مسلمان حتی افراد بی دین هم به یک پایان اعتقاد دارن ..حالا این پایان می تونه آروم باشه! ..خیلی پر سر و صدا باشه! ، وحشتناک باشه ! یا یه آخرت لذت بخش باشه... دقیقاً مثل یک خواب ! همه معمولاً هر روز که از خواب بیدار میشن یا آروم از خواب بیدار میشن یا خسته یا خیلی مدل های بیدار شدن دیگه... ! مثلا یکی با داد مامانش بیدار می شه !
از همه اینا که بگذریم من هم بیدار شدم ...از یک خواب خیلی خیلی طولانی...
آم ! مردمِ الان بهش چی میگن؟ آها!کما !من به مدت طولانی توی کما بودم !
مقدمه:واو ! عجب خوابیدم! چقد گذشته ؟یک سال؟پنج سال؟صد سال؟اَه بیخیالش ! باید برم دنبال لیندا بگردم تا بهم یک دست لباس بده ، هرچی نباشه همه لباس هام پوسیده شده ! به اون خیاط ابله گفته بودم لباسی می خوام که پوسیده نشه !وای به حالش اگه زنده باشه !اگه ببینمش خودم می کشمش !از زمان آدم و حوا به اینور تا حالا اینقدر لباس هام پوسیده نبوده که حالا هست!!!!
نام نویسنده:laloush
ژانر:،عاشقانه،حماسی،اجتماعی ،اساطیری،علمی تخیلی،تراژدی،جنایی
ناظر: @fatemeh1382
خلاصه: اِکاتون اِنِنیتا تریژ اسمیه که من براش گذاشتم!و ظهورش خیلی خیلی نزدیکه !
هممون از جمله من ، قبول داریم که در همه ادیان از یک پایان نام برده شده !
پایانی سهمگین که عرش آسمون رو به لرزه در میاره ..فرق نداره مسیحی هستین بودایی یا مسلمان حتی افراد بی دین هم به یک پایان اعتقاد دارن ..حالا این پایان می تونه آروم باشه! ..خیلی پر سر و صدا باشه! ، وحشتناک باشه ! یا یه آخرت لذت بخش باشه... دقیقاً مثل یک خواب ! همه معمولاً هر روز که از خواب بیدار میشن یا آروم از خواب بیدار میشن یا خسته یا خیلی مدل های بیدار شدن دیگه... ! مثلا یکی با داد مامانش بیدار می شه !
از همه اینا که بگذریم من هم بیدار شدم ...از یک خواب خیلی خیلی طولانی...
آم ! مردمِ الان بهش چی میگن؟ آها!کما !من به مدت طولانی توی کما بودم !
مقدمه:واو ! عجب خوابیدم! چقد گذشته ؟یک سال؟پنج سال؟صد سال؟اَه بیخیالش ! باید برم دنبال لیندا بگردم تا بهم یک دست لباس بده ، هرچی نباشه همه لباس هام پوسیده شده ! به اون خیاط ابله گفته بودم لباسی می خوام که پوسیده نشه !وای به حالش اگه زنده باشه !اگه ببینمش خودم می کشمش !از زمان آدم و حوا به اینور تا حالا اینقدر لباس هام پوسیده نبوده که حالا هست!!!!
آخرین ویرایش: