《به نام پروردگار زیبایی ها 》
نام رمان : شاهزادگان خورشید و ماه
نویسنده : نارسیس یوسفی، سونیا داراب پور، آوا جاویدان
ژانر :فانتزی
ناظر: @Damon~N
خلاصه : در روزگاری نه چندان دور،
در زمانی که یاس و ناامیدی روی سر همگان سایه افکنده بود، وقتی که رنگ ترس پیکر تمام آن خاک را سیاه کرده بود، به واقع هالهای از نور به روی تاریکی مطلق و خموشی آن سرزمین، رنگ امید میتاباند.
کاین روشنایی دیری نخواهد پایید که خاموش خواهد شد، اگر که شاهزادگان ماه و خورشید جرعت مبارزه و شکستِ سرچشمهی اصلی این نبرد را، نداشته باشند.
مقدمه:
عصر ظلمت و سیاهی بود...
هالهی تیرگی و ارتحال
در خاک مهر
بر فراز سردرگمی میدرخشید...
در آن زمانه،
سیاهی عظیمی
بر جهان هور نازل شد...
همگان
سردرگم و ناامید
در انتظار نور مهتاب و شید
در پشت میلههای زنگزده
پرسه میزنند...
ولیکن
آن دویی که رهایی جستند
به دور از یکدیگر
طرد شدند...
ذهنشان افسون شد...
قلب کوچکشان،
با سیاهی نیرنگ ساحر
همراه شد...
در نهایت روزگار
بهواقع هالهای مطلق از امید را
به روی آن دو نیروی حیاتی
میتاباند...
بهزودی خواهیم فهمید
در آن مجال
روشنایی پیروز میان نبرد است
و یا تاریکی...
«نارسیس یوسفی»
نام رمان : شاهزادگان خورشید و ماه
نویسنده : نارسیس یوسفی، سونیا داراب پور، آوا جاویدان
ژانر :فانتزی
ناظر: @Damon~N
خلاصه : در روزگاری نه چندان دور،
در زمانی که یاس و ناامیدی روی سر همگان سایه افکنده بود، وقتی که رنگ ترس پیکر تمام آن خاک را سیاه کرده بود، به واقع هالهای از نور به روی تاریکی مطلق و خموشی آن سرزمین، رنگ امید میتاباند.
کاین روشنایی دیری نخواهد پایید که خاموش خواهد شد، اگر که شاهزادگان ماه و خورشید جرعت مبارزه و شکستِ سرچشمهی اصلی این نبرد را، نداشته باشند.
مقدمه:
عصر ظلمت و سیاهی بود...
هالهی تیرگی و ارتحال
در خاک مهر
بر فراز سردرگمی میدرخشید...
در آن زمانه،
سیاهی عظیمی
بر جهان هور نازل شد...
همگان
سردرگم و ناامید
در انتظار نور مهتاب و شید
در پشت میلههای زنگزده
پرسه میزنند...
ولیکن
آن دویی که رهایی جستند
به دور از یکدیگر
طرد شدند...
ذهنشان افسون شد...
قلب کوچکشان،
با سیاهی نیرنگ ساحر
همراه شد...
در نهایت روزگار
بهواقع هالهای مطلق از امید را
به روی آن دو نیروی حیاتی
میتاباند...
بهزودی خواهیم فهمید
در آن مجال
روشنایی پیروز میان نبرد است
و یا تاریکی...
«نارسیس یوسفی»
آخرین ویرایش: