عنوان: عشق محال
نویسنده: kiana.m
ژانر: عاشقانه
ناظر: @فاطره
خلاصه:
سودا دختر تنها و بی پناهی هست که با پدر و خواهر کوچکترش زندگی می کند؛ اما به دلیل وضعیت بد اقتصادی مجبور به گرفتن تصمیمی میشود که سرنوشتش را به کل عوض می کند.
مقدمه:
اگر از من بپرسند زندگی را در چند جمله توصیف کن، خواهم گفت: «شب هایش جانت را میگیرد
و روز هایش به اجبار جسم بی جانت را حمل
خواهی کرد. با این حال چه کسی به نظر یک
بیست و چند ساله ای احمق چون من گوش
میسپارد؟!
پاسخش ساده است. نوجوان چهارده ساله ای که
چشم انتظار هجده سالگی پشت در های آینده ای
نامعلوم به انتظار نشسته تا آن روز شگفت انگیز از
راه برسد.
و من از صمیم قلب برای آنها تأسف میخورم چرا
که زندگی همین روز های بی دغدغه یا حداقل کم دغدغه های قبل از هجده سالگیست... .
اِی کاش هیچ گاه هجده ساله نمیشدم و درد های زندگی به نوبت استخوان های پلاسیده ام را له
نمیکردند.
اگر قرار بر این باشد که در این دنیا یک نفر را هرگز نبخشم بی شک آن است، منظورم هجده سالگیست... .
نویسنده: kiana.m
ژانر: عاشقانه
ناظر: @فاطره
خلاصه:
سودا دختر تنها و بی پناهی هست که با پدر و خواهر کوچکترش زندگی می کند؛ اما به دلیل وضعیت بد اقتصادی مجبور به گرفتن تصمیمی میشود که سرنوشتش را به کل عوض می کند.
مقدمه:
اگر از من بپرسند زندگی را در چند جمله توصیف کن، خواهم گفت: «شب هایش جانت را میگیرد
و روز هایش به اجبار جسم بی جانت را حمل
خواهی کرد. با این حال چه کسی به نظر یک
بیست و چند ساله ای احمق چون من گوش
میسپارد؟!
پاسخش ساده است. نوجوان چهارده ساله ای که
چشم انتظار هجده سالگی پشت در های آینده ای
نامعلوم به انتظار نشسته تا آن روز شگفت انگیز از
راه برسد.
و من از صمیم قلب برای آنها تأسف میخورم چرا
که زندگی همین روز های بی دغدغه یا حداقل کم دغدغه های قبل از هجده سالگیست... .
اِی کاش هیچ گاه هجده ساله نمیشدم و درد های زندگی به نوبت استخوان های پلاسیده ام را له
نمیکردند.
اگر قرار بر این باشد که در این دنیا یک نفر را هرگز نبخشم بی شک آن است، منظورم هجده سالگیست... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: