- خوبی سهراب؟
سرش رو بلند کرد و توی چشمهام زل زد. یهو دلم لرزید. صورتش اندازه چهارتا انگشت با من فاصله داشت. سریع از هم فاصله گرفتیم. دوباره صاف شد و گفت:
- خوبم... بریم... .
بعد دستِ سالمم رو کشید و من و برد وسط. آهنگ گرگها از سلنا گومز بود. من عاشق این آهنگ بودم... .
In your eyes there’s a heavy blue
توی چشمهات آبی سنگینیه (غم سنگینیه)
One to love and one to lose
یکی برای عشق و یکی برای از دست دادن
Sweet divine, the heavy truth
الهی شیرین، حقیقت سنگین
Water or wine, don’t make me choose
آب یا شـ*ر*ا*ب، مجبورم نکن انتخاب کنم
I wanna feel the way that we did that summer night, night
من میخوام اون حسی رو داشته باشم که اون شب تابستونی داشتیم
Drunk on a feeling, alone with the stars in the sky
م*س*ت در احساسات، تنها با ستارههای در آسمان
I’ve been running through the jungle
توی جنگل میدویدم
I’ve been running with the wolves
با گرگها میدویدم
To get to you, to get to you
برای رسیدن به تو، برای رسیدن به تو
I’ve been down the darkest alleys
تو تاریکترین کوچهها بودم
Saw the dark side of the moon
طرف تاریک (ترسناک) ماه رو دیدم
To get to you, to get to you
تا به تو برسم، تا به تو برسم
I’ve looked for love in every stranger
تو هر غریبهای دنبال عشق گشتم
Took too much to ease the anger
بیش از حد طول کشید تا عصبانیتم رو کم کنم
All for you, yeah, all for you
همش به خاطر تو، آره، همش به خاطر تو
I’ve been running through the jungle
توی جنگل میدویدم
I’ve been crying with the wolves
با گرگها گریه میکردهام
To get to you, to get to you, oh, to get to you
برای رسیدن به تو، برای رسیدن به تو، آه، برای رسیدن به تو