. . .

متروکه رمان دختران جهنمی | سایان

تالار تایپ رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. معمایی
نام رمان: دختران جهنمی
نویسنده:سایان نیکفر
ژانر:طنز، معمایی، علمی _ تخیلی، عاشقانه
ناظر: @آلباتروس

ویراستار: @toranj kh
خلاصه :
زندگی سه دختر رو بیان میکنه که توی سال های عمرشون سختی های زیادی رو تحمل کردن اونم فقط به خاطر اینکه عادی نبودن چرا؟چون از جهنم اومده بودن!!!!!

مقدمه:

عشق یعنی اینکه تو باور کنی

می توانی یک نفر را خر کنی

کذب را هنگام فعل مخ زنی

آنچنان گویی که خود باور کنی

با دروغی جور شد گر امر خیر

راست را هرگز مبادا شرکنی

عشق همچون طایری توخالی است

راست گر در آن رود پنچر کنی
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • خنده
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 9 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
875
پسندها
7,362
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
wtjs_73gk_2.png
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.​
اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین زیر سوالتون رو مطرح کنید.​
قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.​
برای درخواست نقد، با توجه به قوانین در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.​
بعد از اتمام رمان، میتوانید درخواست ویراستار دهید.​
جهت درخواست صوتی شدن آثار خود می‌‌توانید در تالار مربوطه، درخواست دهید.​
و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.​
با تشکر​
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Sayan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
822
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-24
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
3
پسندها
38
امتیازها
53

  • #2
پارت 1
آخ!...آی!...آه!
سرم.»
مانیا: نظرت ...چیه تمومش ...کنیم...جان...شوما...دارم ...تبدیل...
به جلبک دریایی...میشم!
الیکا:هرگز، جای گیری کنید.
یه لحظه احساس کردم تخم مرغم، آخه این چه طرزه حرف زدنه!
الیکا: احساس نکن، مطمئن باش تخم مرغی والا تخم مرغ هم بود تا حالا یاد گرفته بود میشه گفت از تخم مرغ هم کمتری بعدهم تو رو چه به.!
مانیا: عذر می خوام اگه نا امیدت کردم ولی؛ اون به تو چه هستش.
الیکا: ها...همون اصلاً به تو چه می خوای پودرت کنم ها!
مانیا : پیاز چه خوردم!»
تف تو مغزم که بلند حرف زدم.»
الی: واقعا تف حالا برو سر جات من رو تور نکن.!
- یا عیسی مسیح!
الی یه صلیب روی سینش کشید.
الی: هاه خدایا نفس عمیق هوف ها هوف من سایان و پاره نمی کنم، من می تونم خودم رو کنترل کنم ، من می تونم خود دار باشم، هوف نفس عمیق بکش الیکا تو سایان رو خفه نمیکنی(داد زد)من سایان رو نمی کشم.!

مانیا:عزیزم آروم باش الان وایمیسته سر جاش.
بعدهم با یک چشم غره توپ بهم فهموند که برو تَلَپ شو سرجات تا نیومدم بزنم شبیه شلوار کردی بشی.
منم که بچه خوب!
وایسادم سرجام.
الیکا:عزیزانم اصلا سخت نیست ولی با این بار میشه دفعه 349 که داریم این مراسم رو انجام می دهیم!.
خب سخته!
الی:برید وسط پنتاگرام هاتون توی حالت مدیتیشن بشینید.
- میدونم! میدونم! بعدش باید سه تا نفس عمیق بکشیم، تمرکز کنیم روی اون کسی که می خوایم سپس 5 مرتبه بگیم : کاراپلِم پیروناتُ مایانده تِرَبتِت.
الی داد زد: پس چرا نمی تونید، شل مغزا.!
مانیا:سخته!
- خسته شدیم.»
مانیا:رحم کن.»
الی:بزارید یک جور دیگه امتحان کنیم؛
همین الان این طلسم و انجام میدید یا از نهار خبری نیست.!
باز این گیر داد به ناهار عجبا!
پنج بار اسپِل رو تکرار کردم بعدش به مادرم فکر کردم.»
چند لحظه بعد تصویرش درحالی که داشت آشپزی می کرد اومد جلوی چشمم این امکان نداره بازم دارم خاطراتم رو میبینم این طلسم هیچ تاثیری نداره هوف.
الی : جیغ ! مانیا اکبر کبری مانیا اصغر و صغرا اوه باورم نمیشه شما تونستید ...شما اسکلا؟ موفق شدید آه خدایا شکرت یا عیسی مسیح از شدت خوش حالی دهنم کج شد مرسی!
- می دونم تهت فشار بودی ولی دیگه زیادی بهت فشار اومده.!
 
آخرین ویرایش:
  • خنده
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 7 users

Sayan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
822
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-24
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
3
پسندها
38
امتیازها
53

  • #3
پارت دو

مانیا: هوم مغزش ارور داده ، حالا ولش بیا یه چیز بده بخوریم.»
الی: خوب شد یادم انداختی بیاید.»
وای خاک عالم این چرا داره می ره سمت دشوری!
الی: می تونید بخورید فرزندانم تنوع زیاده قهوه ای تیره، قهوه ای شکلاتی، همچی هست.!
بعدم زد زیر خنده!
آن چنان جیغ کشیدم که اَلیاف شلوارم از هم گسیخته شد.
صدای شکستن شیشه های همسایه ها هم میومد اصلاً یه وضعیت دل انگیزی!
الی: یا ابوالفضل اینه به این میگن ابهت!
مانیا: ای جان تو فقط جیغ بزن ناناس.!
- هر جفت تون سکوت تا نزدم به عنوان پنیر سر چهار راه بفروشن تون، من الان گشنمه عصبیم!»
الیکا: خودم یه چیز درست میکنم بخوریم.
من و مانی: نه!
آما دیگه برا مخالفت دیره.
مانیا: سایان؟
- هن!
مانیا: به نظرت امروز جوون مرگ می شیم؟
- شک نکن!
مانیا : تف تو روت روزگار من هنوز شوه...
الی: تک ستارهای قهوه ای رنگ قلبم ،بیاید عزیزانم!
مانیا: دیری دیدینگ!
- این داستان ، تخم مرگ شدگان!
مانیا: یعنی چی؟!
- نمیدونم ولی فک کنم شُخمِ مرغِ ناهار !
مانیا :واو چه رمانتیک!
- رمانتیک؟ این گوهانتیکه عزیزم گوهانتیک!
¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥
به به! به به! حَظ کردم، عجب میزی! عجب غذایی! ببین الی خانوم چه کرده، ناهار تخم زغال با طعم نمک داریم B-)
مانیا: از شدت خوشمزگی و ذوق،میخوام بالا بیارم!.
- چه حس مشترکی! :-[
البته نباید سرزنشش کرد، هر کسی تو یک چیزی خوبه و اخلاق های خاص خودش رو داره مثلاً: مانیا آشپزیش عالیه ولی؛ تو کنترل قدرت هاش .... اصلا این تیکه رو ولش خاطراتی رو برام زنده کرد که الان غش می کنم ، پایه همه کارامه بیرون از خونه مغروره خیلی هم شیطونه!
الیکا هم تقریبا اخلاق هاش مشابه مانیا هستش ولی؛ توی کنترل قدرت هاش فوق‌العادس، توی آشپزی اصلا تعریفی نداره! معمولا گند کاری های ما رو جمع می کنه یا توشون کمک مون می کنه؛ شیطون ،مغرور و در کل دختر باحالیه.»
من هم که تو بیشتر چیزا تر زدم، نسبتاً با قدرت هام آشنایی دارم اما؛ زیاد خوب نیستم بسیار شیطونم و مغزم پر از فکر های شیطانی و شرارت باره.
خشن ،عصبی ، زیاد سوتی میدم و کتک زدنم حرف نداره مخلص شوما هم هستم.
( البته این آخری رو فاکتور بگیرید همتون چاکرمید ماچ به کَلَتون)
مانیا: سایان؟
 
آخرین ویرایش:
  • خنده
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
13
بازدیدها
152
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
47
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
94
پاسخ‌ها
31
بازدیدها
298

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین