نام داستان: جایی برعکس اینجا
نویسنده: سارای محمدیان
ژانر: فانتزی، ماجراجویی
خلاصه داستان: استیون و اندرو پسرانی شرور و خلافکار هستند؛ اندرو از کارهای خود پشیمان است و سعی دارد اشتباهات خود را جبران کند اما در اثر اتفاقاتی این دو دوست حین فرار به جایی پناه می برند که پر از گرفتاری است، دنیایی...
نام داستان: تعویذِ افتراق
نام نویسنده: نهال رادان
ژانر: فانتزی، عاشقانه، تراژدی
خلاصه:
تعویذی بود برای افتراق؛ افتراقی برای ایجاد عدالت، صلحی میان طبیعت، اعتدالی بین تعویذ با طبیعت. در ابتدا، من بودم و تو، بدون هیچیک از این افسونها؛ ولی حال، من ماندم و این تعویذی که سبب افتراقمان شد.
*تعویذ به...
نام داستان: آراستگی جهان
ژانر: فانتزی
نویسنده: سوما غفاری
خلاصه: جهانی که از بدو آفرینش، آغاز و ادامه مییابد. دنیاهایی که هیچ کدام بدون دخالت در یکدیگر، گوشهای از جهان وجود دارند و آراستگی ای که بر پایهی یک گوی درخشان تنظیم شده است! حال، چه میشود اگر آراستگی جهان بر هم بخورد؟ در فراسوی...
نام اثر:فرار از مرد خون آشام
نام نویسنده:سحرناز ضیایی
ژانر:ترسناک
خلاصه:
دختری که همراه عمه اش که به قصری می رود و آنجا بزرگ می شود.
به او تهمت می زنند.
و او به خاطر آن تهمتی که زده اند فرار می کند و در این میان اتفاقاتی به سر او می آید.
و آن اتفاقات او را...
نام اثر : نجوای خون
نویسنده : محمد امین سیاهپوشان
ژانر : ماورایی ، کمی ترسناک
مقدمه :
این داستان درس هایی می آموزد برای زندگی واقعی ، آموزشی که به ما یاد می دهد هرگز ظلم پایدار نیست و انسان های ظالم به جای نخواهند رسید و سرانجامشان جز تباهی هیچ چیزی نیست .
خلاصه :
دخترها از ج×ن×س×ی لطیف از...
نام داستان:چشمان زرد
نویسنده:ماهک جهانی
ژانر:ترسناک
خلاصه:داستان در مورد دختریست به نام لیانا. یک روز، در حیاط دارد ورزش میکند که با چیز عجیبی مواجه میشود. طنابش بی دلیل پاره شده بود. به خانهاشان رفت و طناب دیگری برداشت. ادامه داد تا خسته شد. به خانه رفت و روی مبل دراز کشید تا خستگی از...
نام داستان: ردول
نام نویسنده: فاطمه فرهمندنیا
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه: از ادامه دادن خسته شده بودم. شقیقههایم تیر میکشید. بیتفاوت به دیوار سفید خیره شده بودم. به راستی چقدر خسته بودم. گرچه از نگاههایم پیدا بود اما تنها آن شخص ناشناس من، آن را میدانست. چقدر دوستش داشتم؟ پاسخ آن سؤال را...
به نام خالق عشق
اسم داستان: چترم را بهم برگردان
نویسنده: فاطمه سالاری /Artist girl
ژانر: عاشقانه
خلاصه: دختری که در روز بارانی با غریبه ای آشنا میشود عاشق میشود اما... .
مقدمه : تو همان چتری که در روز های بارانی بالای سرم باز می شوی
بیا و چترت را بهانه ای برای دیدنت بگذار
یک شتره بود. یا شاید هم نبود. آخه شتره توی خانه نبود. چون مسواکش را گم کرده بود. برای همین رفته بود بیرون تا مسواکش را پیدا کند.
تا مارمولک را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟ می خوام دندونام رو مسواک کنم.»
مارمولک دُمش را تکان داد و گفت: «نه که ندیدم، آخه مسواک تو به چه درد من می خوره.»
شتره رفت...
پیشحرف: در نوشتههای غیرداستانی و انواع گوناگون محتوای متنی، میتوان از قدرت روایت و قصهگویی بهره برد. این صفحه برای نویسندههای غیرداستانینویس و تولیدکنندگان محتوا راهاندازی شده است. شما از تمام قصهها و حکایات این صفحه میتوانید در بخشهای مختلف کتابها و مقالات خودتان بهره بگیرید. ضمن...
به نام خدا
🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
بره کوچولو به همراه گله گوسفندان، برای گردش و چرا، راهی دشت و صحرا شد. چوپان مهربان میدانست که برهها بازیگوش و سر به هوا هستند به خاطر همین بیش از بقیه گوسفندان، حواسش به بره بود. اما بره انقدر از گله دور میشد و این طرف و آن طرف میرفت که چوپان را خسته میکرد...
سلام سلام!
با یه قصه ی جدید اومدم خدمتتون
قصه شب ماهی کوچولو
یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود. قصه امروز ما قصه یک ماهی کوچولو است. ماهی رنگین کمان و دوستانش توی کلاس نشسته بودند. خانم هشت پا، آموزگار ماهی ها گفت: « بچه ها امروز روز تازه ای به کلاس ما می آید که اسمش فرشته است. او و...
سلام به همهی بچه ها و هر کی میخونه دیگه
امروز با یه قصهی خیلی خوشگل خدمتتون اومدم به اسم «پری کوچولو»
پیش پیش امیدوارم خوشتون بیاد و بقیهی قصههایی رو که میفرستم بخونید.
نام داستان: اتاقِ ۱۳-
نام نویسنده: مهسا اسلامی
ژانر: اجتماعی، تراژدی
خلاصه: سیزدهمین اتاق از دومین بخشِ دیوانه خانه شهر متعلق به کسی بود که از زندگی سیر بود؛ افکار مختلف و دیوانه کنندهاش در سرش میچرخید و میچرخید. گویا یک زالو به آرامشش که حکم خون را داشت چسبیده بود و از آن مینوشید؛ چه شد که...
به نام خدا
نام داستان: اتفاقی
نویسنده: نفس (nfs_nm)
ژانر: عاشقانه
طراح: @TaRlaN~m
خلاصه: سرنوشت، چه خوابی برای او دیده است؟
برای دخترک تنها و عشق ناکامش،
برای هر آرزویی که برآورده شد،
برای بزرگترین رویایش که در اعماق وجودش مدفون شد،
برای امیدی که هنوز در دل این ماه دختر است... .
امید به چه؟...
✨به نام خالق یکتا✨
نام داستان: سنگ صبور
نویسنده: نادیا بیرامی
ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
خلاصه:
در کویری سبز که سخن عشق بیداد میکند از شکستنها،دختی دلداده ز شاهزاده، زیستن را با عشق میآموزد؛ اما چو زندگانی فقر را برایش رقم میزند، غمها گره میخورند بر خندهی روی لبش، خونین دل میرود...
اگر قصد نوشتن یک داستان کوتاه دارید ولی ایده ای هنوز به ذهنتان نرسیده است و یا شاید هم ایده های بسیاری دارید و نمی توانید بهترین ایده را انتخاب کنید، این مطلب می تواند به شما کمک کند.