نام: حسنای من
ژانر: طنز، عاشقانه
نویسنده: آیدا اکبری
خلاصه:
در مورد پسری، که شکست عشقی خورده، افسرده شده از جنس مخالف، متنفره پدرش بهطور مخفی، با پدر دختر هماهنگ می کنه که پسره داستانمون رو مجبور میکنن عقدغیابی با دختر داستانمون کنن..!
مقدمه:
- نمیدونم چطور شده که دلم رو بهت دادم، شدی تمام...
عنوان: مانگاتا
نویسنده: tooska
ژانر: هیجانی( دلهرهآور)، طنز
ناظر: @فاطره
خلاصه:
دختری بودم که تو زندگی چیزی کم نداشتم ،حداقل میشه گفت کم نداشتم! الان دارم میرسم به خونه، بالاخره دارم میرم کشور خودم و آدمایی که هیچوقت چشم دیدنم رو نداشتن حبیبی ولکام تو ایران... وقتی داشتم میرفتم همه فکرا طوری...
نام رمان: بیمار اتاق چهل و پنج
نام نویسنده:نرگس رئیسی
ژانر:عاشقانه، تراژدی
ناظر: @بانوی تلالو
خلاصه: داستان درباره دختر روانشناسی است که خیلی اتفاقی با یک پسر افسرده آشنا میشود و...
•° دلنوشته : حالِ پریشان
•° نویسنده: شکوفه فدیعمی
•° ژانر: اجتماعی
•° مقدمه:
حال درون اگر پریشان بشود، به کجا باید رفت؟
به درو دشت و چمن یا گل و گلزارو دمن؟!
اصلاً این حال پریشان را به که باید گفت؟
به آدمکهای دَغل باز... .
همان آدمکهایی که برای پریشانی غمت حتّی تر هم خورد نمیکنند؟!
یا به...
عنوان اثر: سیاه چال
نویسنده: کیمیا گنجی
ژانر:عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @BAD_GRIL
به جای مقدمه: خیلی وقت ها پیش می آید که ما آدم ها بین انتخاب راه های پیش رو، دچار تردید و دلهره می شویم. این امر، یک اتفاق کاملاً طبیعیست؛ چون در اعماق وجود همه ی ما، عقابیست که شوق پرواز دارد و کرگدنی که میل...
عنوان: اشک کوه
نویسنده:کیمیا گنجی ارجنکی
ژانر رمان: عاشقانه و اجتماعی
ناظر: @BAD_GRIL
خلاصه اثر: گاهی یه اتفاق به ظاهر ساده، خیلی خیلی بیشتر از چیزی که میشه فکرش رو کرد روی ما تاثیر می ذاره و به نوعی، مسیر زندگی و آینده مون رو تغییر میده!
اشک کوه داستان یکی از همین اتفاقات ساده ست که در نهایت...
به نام خدا
نام اثر: پیله
نویسنده: مریم عباسی(دختر ابری)
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
کتابی راجع به دردهایی که انسان در طول زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکند و در طی مسیر رشد میکند و میشکند؛ اما در نهایت گفته میشود که ما چارهای جز پذیرفتن دردهایی که به ما پیله کردهاند نداریم.
اندکی از...
به نام خدا
شاعر: نسرین حسینی
قالب: غزل
"مرغ ِ عشق"
در نگاه خیس ِاشکش عاشقی مایوس بود
گرچه این حالت برایش گنگ و نامانوس بود
مدتی میشد که خود را درخودش گم کرده بود
همدم شبهای دردش تا سحر، افسوس بود
گاه گاهی هم که پلک چشمهایش مینشست
حاصل دنیای خوابش، وحشت و کابوس بود
در تنش پیراهن ِ دل...
نام اثر: ناقص بود...
به قلم: Sara. Jt
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه:
مادر را مهربانی تعریف کردم اما تعریفی ناقص بود.
مادر را ایثار تعریف کردم اما ناقص بود. مادر را صبور نام نهادم اما ناقص بود.
مادر را زیبایی معنی کردم باز هم ناقص بود. مادر را محبت تعریف نمودم ناقص بود.
مادر را بخشنده معنی کردم...
نام رمان: سرزمین اِمُرداد
ژانر: جنگی_تاریخی،عاشقانه
نویسنده: ابراهیم نجم آبادی
ناظر: @nafas.shahpori
خلاصه:
در گذشتهای نه چندان دور و نزدیک؛ سلسله آپاردیا بر سرزمین بهشتی اِمُرداد حکومت میکرد؛ زندگی مردم آن سرزمین غرق در شادی و نشاط بود، به دور از افکار و اعمال شیطانی، تا اینکه اَبرهای تیره...
نام رمان: نيلوفر کاغذی
ژانر: تراژدی،جنايي_پلیسی،عاشقانه
نویسنده: ابراهیم نجم آبادی
ناظر: @nafas.shahpori
خلاصه:
گل؛ گل نيلوفر، اولین چیزی که به ذهنمون میاد زیبایی و بوی خوش؛ ولی گل داستان ما کاغذیه، نيلوفر کاغذی که فقط بوی خون میده!
السا مامور تحقیقات قتلهای زنجیرهای میشه، قتلهای بی رحمانهای...
«به نام نگارندهی خورشید و ماه»
نام رمان: غارتگر احساس
نام نویسنده: نازنین فرهادی نسب
ژانر رمان: اجتماعی، عاشقانه، مافیایی.
ناظر: @فاطره
"خلاصه"
رویای سپید رنگِ مَهوا، به سیاهترین کابوس روزگارش مبدّل شد. روح پاک او بیرحمانه به سمت آتش فرار کرد و قلب تپندهاش، توسط دیکتاتوری ظالم به اِسارت...
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان جن قلعه ۶۰۰۰ ساله یزد
نویسنده: ملیکا ملازاده
ژانر: عاشقانه، ترسناک، تخیلی
خلاصه:
پرستو دختری بیست ساله دانشجو باستان شناسی هست که چهار ماه از ازدواجش میگذره و خانوادش تصمیم میگیرن به عنوان اولین مسافرت زندگی متاهلی به شهری ببرنش که برای دوستداران تاریخ به اندازه...
رمان: دوست داشتنت مبارک«جلد اول»
نویسنده: زیبا
ژانر: عاشقانه
ناظر: @Delvinak
خلاصه: یک تصادفِ و یک مرگِ غیره منتظره باعث میشود زندگیِ چندین نفر به طورِ ناگهانی بههم گره بخورد. این داستان، زندگیِ دخترِ جوانی را بیان میکند که ناخواستهترین اتفاقِ تلخِ زندگیاش در زیباترین روزِ زندگیاش رقم...
پایانگاه
به قلم: اِیوین الف | Eyvin A
ژانر: ترسناک، تراژدی.
زاویه دید: سوّم شخص.
لحن: معیار.
خلاصه:
در کنار یکدیگر خطر کردند. خانوادههایشان را پیچاندند و در زمانیکه عقربههای ساعت به سه بامداد نزدیک میشد، پا در مرز بین دو جهان گذاشتند. همهچیز برایشان مسخره بود. این اتّفاقات را مانند...
به نام خدا
رمان: رز مشکی
نویسنده: آیدا بیرانوند
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
ناظر: @Delvinak
خلاصه:
بهار دختری هست که پدرومادرش رو تو تصادف از دست داده با بابابزرگشومامانبزرگش زندگی میکنه ک بابا بزرگش مجبورش میکنه ب ازدواج... .