. . .

نقد و بررسی نقد و بررسی رمان پرونده خودم|صبا تهرانی

تالار نقد خوانندگان آثار

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #1
عنوان رمان: پرونده خودم
نویسنده: صبا تهرانی
ژانر: عاشقانه، معمایی، دلهره آور( هیجانی)

خلاصه: دختری که وکیل یک دادگستری است؛ ولی هیچ وقت فکر نمی‌کرد روزی پرونده‌ی خودش روبرویش قرار بگیره.
نقل مکانش به خونه‌ی جدید باعث شد بفهمه فردی زیر نظرش داره اما کم کم با وارد شدن به قضایا فهمید که عده‌ای ادعا میکنن که خیلی مُرده و از دیدنش تعجب میکنن پرونده‌ای گنگ که مقتولش کسی به غیر خودش نیست.
باید برای کشف حقایق تلاش کن
کشف پرونده‌ی خودش...
 

zeinabrostami

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
4912
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-25
موضوعات
4
نوشته‌ها
97
پسندها
1,251
امتیازها
93
سن
19
محل سکونت
فارس؛ قیروکارزین

  • #11
نقد رمان پرونده خودم. صبا طهرانی

عنوانتون کاملا با موضوع و ژانرها همخوانی داره و از این حیث خوبه.
ژانر عاشقانه رو تا حدودی لمس کردیم درحالی که می‌بایست پر رنگ‌تر می‌بود و برعکس با ژانر معمایی به اوج می‌رسیدیم.
شما در خلاصه خواننده رو بسیار کنجکاو می‌کنید اما بلافاصله تمام وقایع رمان رو لو می‌دید! یعنی دقیقا همون چیزی که مخاطب قراره بفهمه رو در خلاصه بیان می‌کنید که کنجکاوی ابتدای خلاصه در کل بی اثر میشه! ولی با این وجود هنوز دارای پالس بسیار قوی هست.
"اما کم کم با وارد شدن به قضایا فهمید که عده‌ای ادعا میکنن که خیلی مُرده و از دیدنش تعجب میکنن" مخصوصا این تیکه با اینکه خیلی مبهم همه چیز رو میگه اما در عین حال داره توضیح میده به چه علت زیر نظر گرفته شده.
مقدمه هم که نداشتید که خب فکر نکنم اشکالی داشته باشه.
توصیفات بسیار عالی و جامع و کامل بود. اما باید توجه داشته باشید که رمانتون مونولوگ محور نشه چون جذابیت رمان رو به طور ویژه‌ای کاهش میده! البته اینم اختیاریه که بخواید مونولوگ محور یا دیالوگ محورش کنید.
سیر رمان اما کمی کند بود. وقایع رو دیر به دیر پی ریزی می‌کنید؛ بینش وقفه می‌افته و باعث میشه مخاطب به خوبی نتونه وقایع رمان و فراز و فرودها رو حلاجی کنه.
آغازتون با ژانر همخوانی نداشت! عاشقانه، معمایی و جنایی، مبتنی بر هیچ کدوم نبود.
و اما خود ایده، کلیشه نبود اصلا.
شخصیت پردازی ضعیف بود!
ما زیاد از ابعاد شخصیت اصلی مطلع نیستیم در واقع دختر داستان دو بعدی است. بعدی که اطرافیان درک می‌کنند و بعدی که در درون خود فرد است.

تاره‌ای از موهام❌ طره‌ای از موهام✔️
دیر اومدید خانما. مهمونی فردا شبه.(فکر کنم منظورش زود اومدن بود)
پیامک گوشیم رو می‌بندم و زانوهام رو بغل می‌کنم. چیزی به ذهنم عبور می‌کنه و طی یک حرکت انتحاری بلند میشم و به سمت پریز برق قدم تند می‌کنم. کنتر برق رو خاموش می‌کنم و توی یک حرکت خونه تاریک‌تر از همیشه میشه❌ اینجا پرش لحن داشتید از ماضی روی مضارع پریدید

کت شلوار رو روی ملافه‌ی سفید تختم پرت کردم که لحظه‌ای روی هوا معلق شد(من منظورتون رو نفهمیدم اینجا)
بلاخره❌ بالاخره✔️


تشبیهات رو خیلی دوست داشتم😌
مثل بارون از روده‌هام عبور کرد و درونم سرمایی ایجاد شد.
باد موهایش رو مثل سبز‌ه‌های عید به هم گره زده بود.

از مشت‌های میخ بر روی دیوار بگیر تا حرف‌های ناراحت کننده‌ای که از طرف صاحبانش می‌شنید.

یعنی باید بگم به به😅😍
 
آخرین ویرایش:

Saba Tehrani 86

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
5542
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-21
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
18
پسندها
130
امتیازها
33

  • #12
نقد رمان پرونده خودم. صبا طهرانی

عنوانتون کاملا با موضوع و ژانرها همخوانی داره و از این حیث خوبه.
ژانر عاشقانه رو تا حدودی لمس کردیم درحالی که می‌بایست پر رنگ‌تر می‌بود و برعکس با ژانر معمایی به اوج می‌رسیدیم.
شما در خلاصه خواننده رو بسیار کنجکاو می‌کنید اما بلافاصله تمام وقایع رمان رو لو می‌دید! یعنی دقیقا همون چیزی که مخاطب قراره بفهمه رو در خلاصه بیان می‌کنید که کنجکاوی ابتدای خلاصه در کل بی اثر میشه! ولی با این وجود هنوز دارای پالس بسیار قوی هست.
"اما کم کم با وارد شدن به قضایا فهمید که عده‌ای ادعا میکنن که خیلی مُرده و از دیدنش تعجب میکنن" مخصوصا این تیکه با اینکه خیلی مبهم همه چیز رو میگه اما در عین حال داره توضیح میده به چه علت زیر نظر گرفته شده.
مقدمه هم که نداشتید که خب فکر نکنم اشکالی داشته باشه.
توصیفات بسیار عالی و جامع و کامل بود. اما باید توجه داشته باشید که رمانتون مونولوگ محور نشه چون جذابیت رمان رو به طور ویژه‌ای کاهش میده! البته اینم اختیاریه که بخواید مونولوگ محور یا دیالوگ محورش کنید.
سیر رمان اما کمی کند بود. وقایع رو دیر به دیر پی ریزی می‌کنید؛ بینش وقفه می‌افته و باعث میشه مخاطب به خوبی نتونه وقایع رمان و فراز و فرودها رو حلاجی کنه.
آغازتون با ژانر همخوانی نداشت! عاشقانه، معمایی و جنایی، مبتنی بر هیچ کدوم نبود.
و اما خود ایده، کلیشه نبود اصلا.
شخصیت پردازی ضعیف بود!
ما زیاد از ابعاد شخصیت اصلی مطلع نیستیم در واقع دختر داستان دو بعدی است. بعدی که اطرافیان درک می‌کنند و بعدی که در درون خود فرد است.

تاره‌ای از موهام❌ طره‌ای از موهام✔️
دیر اومدید خانما. مهمونی فردا شبه.(فکر کنم منظورش زود اومدن بود)
پیامک گوشیم رو می‌بندم و زانوهام رو بغل می‌کنم. چیزی به ذهنم عبور می‌کنه و طی یک حرکت انتحاری بلند میشم و به سمت پریز برق قدم تند می‌کنم. کنتر برق رو خاموش می‌کنم و توی یک حرکت خونه تاریک‌تر از همیشه میشه❌ اینجا پرش لحن داشتید از ماضی روی مضارع پریدید

کت شلوار رو روی ملافه‌ی سفید تختم پرت کردم که لحظه‌ای روی هوا معلق شد(من منظورتون رو نفهمیدم اینجا)
بلاخره❌ بالاخره✔️


تشبیهات رو خیلی دوست داشتم😌
مثل بارون از روده‌هام عبور کرد و درونم سرمایی ایجاد شد.
باد موهایش رو مثل سبز‌ه‌های عید به هم گره زده بود.

از مشت‌های میخ بر روی دیوار بگیر تا حرف‌های ناراحت کننده‌ای که از طرف صاحبانش می‌شنید.

یعنی باید بگم به به😅😍
مرسی از نظرت😍
 

فاطره

تیم هنرجو
پرسنل مدیریت
مدیر
تیم تبلیغات
ناظر
منتقد
کپیست
طراح
تدوینگر
گوینده
هنرجو
آزمایشی
منتقد
مقام خاص
مبلغ‌یار
مدیر
هنرجویان
شناسه کاربر
5955
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-21
آخرین بازدید
موضوعات
645
نوشته‌ها
1,734
راه‌حل‌ها
31
پسندها
3,996
امتیازها
585

  • #13
سلام و خداقوت خدمت شما نویسنده عزیز....اول از همه بگم که از اسم رمانت خوشم اومد و خواننده رو کنجکاو میکنه....
دوم حالت ادبی و محاوره ای قاطی بود اما بیشتر ادبی بود،مخصوصا توی فعل های اشتباهی محاوره ای نوشته بودی....
ببین بعضی قسمت ها رو خیلی زود عبور میکردی،مثلا اونجا که اولین پیام برای دختره اومد و دوستش پیشش بود....کاش یکمی در مورد چیزی که توی ذهنش بود میگفتی....البته الان اوکی بود چون خواننده دلهره و هیجان می‌گرفت ولی اگه حالت استرس و اضطراب دختر رو بیشتر میگفتی،بهتر بود تصورش...
به نظرم قبل اینکه کلی راه بیوفته دنبال اون پسرا،یه پیامکی به همون شماره میداد و یا یک گفت‌وگوی پیامکی داشتن بهتر بود....
به نظرم ایده جالبی و جذابی و البتههه جدید برای نوشتن رمان انتخاب کرده بودی...عالی بود..
جوری نوشتی انگار اتریسا از خجالتی بودن و ... اش خوشش میومد و جدایی از این شخصیتش رو دوست نداشت،از اینکه خجالتی بودن رو دوست داشت حرصم گرفت ولی اوکی هست،هرکسی سلیقه ای داره....اما حداقل در مورد خجالتی بودنش یکمی بیشتر میگفتی یا مثلا از اینکه میخواست شخصیت جدی داشته باشه و با دوستش تمرین می‌کرد یکمی تصویر سازی میکردی برای خواننده بهتر بود....
اون صدای هین،اون رو یاد سر زدن با پلیس به جسد سردخانه انداخت؟؟ربطش رو نفهمیدم
در صورت کلی بگم که ذهنیت و استعداد رمان نویسی رو داری و عالی بود،بازم میگم از آیدت خیلی خوشم اومد....
راستی اینکه اصلا آینده رو لو نمیدادی و خواننده‌ استرس و دلهره رو بیشتر حس می‌کرد...
خیلی کنجکاوم ببینم جریان اون ۳ پسر و اون پرونده و اینکه آتریسا آشنا بود توی اون مهمونی ولی کسی رو نمیشناخت،چی شد🫡
ببخشید طولانی شد امیدوارم کمکی بهت کرده باشم...موفق باشی🌹🌹🌹
 

H A D I S

مدیرتالارسرگرمی
مقام‌دار آزمایشی
مدیر
نام هنری
:|
مدیر
تالار‌سرگرمی
شناسه کاربر
846
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-30
موضوعات
564
نوشته‌ها
1,526
راه‌حل‌ها
4
پسندها
6,133
امتیازها
368
سن
18
محل سکونت
آسمان شب

  • #14
سلام عزیزم
راجب خلاصه
عده‌ای ادعا میکنن که خیلی مُرده
این بخش رو متوجه نمیشم
مقدمه خوب بود ولی تو رمان هایی با این ژانر یک متن کوتاه تاثیر بیشتری داره
متن رمانت
خیلی جزئیات رو توضیح میدی
این تو بعضی موارد موثر هست
ولی تو بعضی رمان ها اصلا جذاب نیست
حداقل من نمی پسندم
خوب پارت هارو به هم متصل میکنی
و خیلی خوب محاوره مینویسی
موفق باشی جذاب
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین