دست به کمر و حق به جانب، مشتی به بازویم کوبید.
- بس کن هارپر! تا الان دورت نیومدم تا خوب درس بخونی؛ ولی انگار جدی چیز دیگهای حالت رو داغون کرده! تو دیگه هارپر سابق نیستی؛ نگرانتم!
لبخند ضعیفی زدم و کوله را روی شانههایم جا به جا کردم. حداقل اینکه دوستم داشت، شیرین بود.
- نه مری! بیحوصلهام فقط. ماه سختی رو گذروندم.
- فقط برای امتحانات؟
نگاهش شکاک بود. کلافه دستی به گردنم کشیدم.
- بیشتر همینها، بقیهاش هم واقعاً دلیلی براش ندارم! بیدلیل حوصله ندارم؛ میفهمی که؟!
متفکر، دستی به لبانش کشید.
- نه اینطور نمیشه! انقدر تنها موندی و خودت رو بین یه مشت کتاب حبس کردی، ذهنت درمونده و کسل شده. نظرت چیه بیای امروز رو خونهی من خوش بگذرونیم؟!
خوشگذرانی دوتایی؟ کاری که اغلب در تعطیلات انجام میدادیم؛ اما در آنشرایط نامساعد روحی، حوصلهاش را داشتم؟!
پیش از آنکه فکری بکنم و تصمیمی بگیرم، دستانم با شدت کشیده شدند و صدای بشاش مری درون گوشهایم طنین انداخت.
- دختر جون! من وقت ندارم، بذارم تا فردا صبح فکر کنی!
و درحالی که میخندید، سوی خروجی رفت و من نیز به دنبالش کشیده میشدم. دخترهی دیوانه!
***
کفشم را پس از مری، درون جاکفشی درون راهروی خانهاش گذاشتم و داخل رفتم. خانهی مری برعکس منی که در آپارتمان زندگی میکردم، در حاشیه لندن و محلههای روستایی نشینتر بود که هنوز خانههای ویلایی با تنها یک طبقه، وجود داشت. هرچند خانه قدیمی بود؛ اما دلباز و بزرگ محسوب میشد!
پشت سر مری داخل رفتم و با خستگی، روی کاناپه رها شدم. آنقدر در بازارهای بزرگ لندن چرخیده و خرج کرده بودیم که نای تکان خوردن نداشتم. مری به حرکتم خندید.
- به نظر میاد خسته شدی که! قرار بود تا صبح بشینیم فیلم ترسناک ببینیم.
چشم در حدقه چرخاندم.
- الان فقط یه چیزی بیار بخورم بعد بخوابم؛ جون تو نای نفس کشیدن هم ندارم!
قهقههاش بلند شد و سمت آشپزخانه رفت.
- گشنهی بدبخت!
و انگار مشغول نیمرو کردن تخم مرغ شد. چشمم را دور هال بزرگ خانه چرخاندم که یک سرش به آشپزخانه میرفت و سمت دیگرش، منتهی به راهرویی بود که اتاق خوابها و سرویس بهداشتی در آن قرار داشتند. آخر راهرو نیز گویا دربی چوبی و کهنه به چشم میخورد که به انباری بزرگ و جادار زیرخانه میرفت.
دیوارهای هال را کاویدم. عکسهایی از بچگیهای مری و یک دست مبل قدیمی. یک آکواریوم بزرگ هم ،کنج هال به چشم میخورد. از وقتی یادم میآمد، مری عاشق انواع ماهیها بود. مخصوصاً آن نارنجیهای خطدار.