. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح مجموعه داستان فقدان| Nil@85

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. جوانان
  2. بزرگسالان

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg



نام اثر: مجموعه داستان فقدان
نویسنده: نیل.ا @Nil@85
ژانر: اجتماعی، فانتزی، طنز ( سیاه)
خلاصه:
گاهی در زندگی، ناگهان همه چیز به هم می‌ریزد، وارونه می‌شود و مثل یک کلاف سردرگم در هم می‌پیچد. آن‌وقت سر رشته از دستمان در می‌رود و در پی این سرنخ گمشده، ناچار می‌شویم به جست‌‌ و جویی طولانی بپردازیم. سر رشته‌ی کلاف زندگی ما ممکن است کسی یا چیزی باشد که تنها با نبودنش پی به ارزشش ببریم.

سخن نویسنده:
مجموعه‌ی پیش رو، تشکیل شده از داستان‌های کوتاهی است که از سال‌های گذشته تا به امروز گردآوری شده، این داستان‌ها در یک چیز با هم اشتراک دارند: فقدان چیزی یا کسی و جست و جو برای یافتنش...

لینک اثر:

منتقد: @*Skilled writer*
تاریخ تحویل: ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
به نام خدا نقد داستان فقدان


نام اثر: فقدان. معنی لغوی این نام متشکل از نیست، نبود، کمبود چیزی. در تمام داستان‌ها، گویی یک چیز نبود، پوچی، خالی بودن، از دست دادن، سردرگمی و به دنبال چیزی گشتن، در تمام داستان‌ها مشهود بود و این نام به خوبی تاثیر خود را روی تک تک کلمات داستان، گذاشته بود. چنین احساسی به خواننده داده می‌شد که می‌توان با یک لغت به خوبی آن را بیان کرد(غربت) در میان واژگان داستان، غریبانه چیزی را جست و جو می‌کردیم. و چه نام زیبا و پرمحتوایی. نام داستان بسیار مناسب بود
khengool_ln2.gif

ژانر: اجتماعی، فانتزی، طنز سیاه. داستان به شکلی غیرمستقیم درباره مشکلات اجتماعی نیز سخن به میان آورده و آنها را به شکلی زیرپوستی و کنایه‌آمیز بیان کرده و این...

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
به نام خدا نقد داستان فقدان


نام اثر: فقدان. معنی لغوی این نام متشکل از نیست، نبود، کمبود چیزی. در تمام داستان‌ها، گویی یک چیز نبود، پوچی، خالی بودن، از دست دادن، سردرگمی و به دنبال چیزی گشتن، در تمام داستان‌ها مشهود بود و این نام به خوبی تاثیر خود را روی تک تک کلمات داستان، گذاشته بود. چنین احساسی به خواننده داده می‌شد که می‌توان با یک لغت به خوبی آن را بیان کرد(غربت) در میان واژگان داستان، غریبانه چیزی را جست و جو می‌کردیم. و چه نام زیبا و پرمحتوایی. نام داستان بسیار مناسب بود
khengool_ln2.gif

ژانر: اجتماعی، فانتزی، طنز سیاه. داستان به شکلی غیرمستقیم درباره مشکلات اجتماعی نیز سخن به میان آورده و آنها را به شکلی زیرپوستی و کنایه‌آمیز بیان کرده و این ماجرای اجتماعی به شکلی فانتزی به تصویر کشیده شده. مثل چشم‌های قاتل که در اصل فرد اول شخص داستان قاتلی بود که مردم را به قتل می‌رساند؛ اما گمان می‌کرد قاتل، چشم‌هایی هستند که او را دنبال می‌کنند و این تصور مبهم و غیرمستقیم، یک داستان فانتزی را به رخ کشیده. پی‌گم ماجرای دختری که در میان هیاهوی جنگ گم شده و به ویژه داستانی که رنگ و بوی اجتماعی داشت داستان اهل برزخ بود که نویسنده به شکل کاملاً ماهرانه برخی عقاید را مسخره کرده بود و به صورت کلی تمام اتفاقات اجتماعی، زیر لایه ژانر فانتزی بیان می‌شد و وجود این در ژانر در داستان کاملاً درست بود.
طنز سیاه با موضوعاتی مثل (کشتار، قحطی، خودکشی، جنگ، خشونت علیه تروریسم) سر و کار دارد و چنین موضوعاتی که در حالت عادی به صورت جدی با آنها برخورد می‌شود، در طنز سیاه با چنین موضوعاتی شوخی می‌شود. طنز سیاه نه تنها باید باعث خنده شود بلکه باید باعث درد کشیدن شخص نیز، بشود. اما در این داستان موضوعی که قابل خنده باشد و یا بامزگی‌ای وجود نداشت. بلکه کاملاً حالت معمایی روی داستان تاثیر گذاشته بود به شکلی که خواننده بعد از مطالعه داستان باید ساعاتی درباره آن فکر کند. پس به جای طنز سیاه باید معمایی گذاشته شود.

khengool_ln2.gif

خلاصه: در این مورد نویسنده همان سردرگمی را شرح داده بود و کلافی که به هم پیچیده. اما جذابیتی در کار نبود. به صورت کلی اگر معمایی مقابل خواننده قرار بگیرد که راهنمایی برای معما و یا کلیدی برای حل آن در اختیار گذاشته نشود، فرد این معما را رها می‌کند. در این خلاصه هم نقطه امید و روشنی وجود نداشت و چیزی نبود که با آن خواننده را ترغیب کند برای دنبال کردن ماجرا. بنابر‌این بهتر است خلاصه به شیوه دیگری نوشته شود.


khengool_ln2.gif

مقدمه: این اثر فاقد مقدمه بود.
khengool_ln2.gif

جلد: درباره جلد داستان فقدان باید گفت اصلاً انتخاب درستی نبود. به صورت کلی کیفیت کارتونی که وجود داشت به داستان نمی‌خورد و اطلاعات درستی هم درباره داستان نمی‌داد. چند ساختمان و یک غروب. شاید اگر حالت کارتونی‌ نداشت می‌شد به عنوان غروب دلگیر شهر اجتماعی همراه با کلاغ‌ها، آن را مورد بررسی قرار داد. اما فعلاً جلد انتخابی ، جلد زیبایی نیست . متاسفانه قلم زیبا و داستان فوق‌العاده نویسنده پشت چنین جلدی مخفی می‌شود و خواننده رغبتی برای خواندن نشان نمی‌دهد

khengool_ln2.gif


آغاز: فقدان، متشکل از مجموعه داستان‌هایی با شروع‌های متفاوت بود. اگر مجموع شروع‌ها را بخواهیم مورد بررسی قرار بدهیم، همه آنها به شکلی جذاب آغاز شده‌اند و لحن و قلم فوق‌العاده نویسنده کمک بسیار خوبی برای آغاز داستان سختی مثل فقدان بوده است. شروع‌هایی با احساس متفاوت، که همه آنها بدون استثنا، چیزی را گم کرده‌اند و در میان واژگانشان به دنبال گمشده‌ای می‌گردند و یا میان واژگان سردرگم از این سو به آن سو می‌دوند . آغاز داستان و کل داستان و حتی به ویژه پایان آن، بسیار عالی بود. به طوری که پایان هرکدام، تعجب‌آور و شگفتی‌زا بود.
khengool_ln2.gif

توصیف و سیر: ما با چند داستان کوتاه رو به رو بودیم که در آنها مهم کلیت ماجرا و توصیفی بود که نویسنده از ماجرای اصلی به ارمغان می‌آورد. اینکه چطور کل داستان را بنویسد و اتفاقات و رویدادها را به شکل احسن، در اختیار ما قرار بدهد. در این نوع داستان زیاد به رنگ لاک و چنین چیزهایی نیاز نیست. اما داستان رنگ انزوا، توصیفی بسیار فوق‌العاده درباره حتی جزئی‌ترین چیزها به کار برده بود. سیر این داستان کاملاً مناسب و به جا بود و به همه چیز، به مقدار لازم پرداخته شده بود. توصیفات اخلاق، هم کاملاً به درستی انجام شده بود.

khengool_ln2.gif



لحن اثر ادبی بود و نویسنده کتابی (نه محاوره) به صورت کاملاً ماهرانه داستان را روایت کرده و هیچ ایراد یا مشکلی به چشم نخورده است
khengool_ln2.gif


تکرار مشاهده نشد
khengool_ln2.gif

هر داستان حداقل سه پارت داشت و تمامی پارت‌ها هدف‌دار نوشته شده بودند و اضافه‌گویی یا کم‌گویی دیده نشده است. اندازه و تعداد خطوط هر پارت نیز مناسب بود

ممنوعه یا غلط املایی نیز وجود نداشت.

گروه سنی برای داستان فقدان(بزرگسالان) این داستان کاملاً عمیق و پرمحتوا بوده و درباره بسیاری از مشکلات اجتماعی با بیانی داستانی و فانتزی سخن به میان آورده و فهمیدن منظور نوشته‌ها کار ذهن پخته و تیزبینی است

سخن نویسنده: حقیقتا داستان فقدان هیچ ایرادی نداشت که بخوام بیان کنم. ریزه‌کاری‌هایی مثل جلد، نبود مقدمه، خلاصه نامناسب و اینا بودن که ایراداتی داشتن و یک مشکل دیگه هم بود که نمی‌دونم باید بهش بگم ایراد یا نه
بیش از حد گنگ بود؛ مخصوصاً داستان اول که معلوم نشد بچه زنده‌س... مرده.. زن هست، نیست چی کار می‌کنه؟ این مرد و بچه‌ش رو تنها گذاشته؟ یا این مرد رو رها کرده چون بچه مرده؟ حتی پایانش هم گنگ و عجیب بود. (اما وقتی بحث جنون آنی شد) من یکم روی داستان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مرد دچار جنون شد و بچش رو کُشت و زن برای همین اون رو ترک کرده. (توی دیالوگی که گفته شد جنون آنی؟ و مرد گفت نه جنون دائمی! زن هم بیان کرد که(پس چرا با من ازدواج کردی وقتی جنون داشتی؟) و مرد به دلیل عاشق بودن باهاش ازدواج کرده(این بخش دیالوگ رو بسیار دوست داشتم و زیاد روش فکر کردم)
حالا بگذریم.
به صورت کلی ابهام زیاد هم خوب نیست. باید حداقل خواننده یه کم بفهمه چی شد یا نه؟ حرف‌های نقیض و عجیب غریب بیشتر باعث سردرگمی میشه. وقتی معمایی ایجاد می‌کنیم، باید راهی برای حل معما هم ایجاد بکنیم؛ ولی این اتفاق توی داستان فقدان نیفتاده بود. سردرگمی و نبودن چیزی(به معنای این نیست ما بیایم توی نوشتنمون سردرگمی ایجاد بکنیم) به معنای اینه که توی داستان و ماجرا(که مثلا شخصی گم شده) باعث سردرگمی فرد درون داستان بشه. نه اینکه ما بین داستان گم بشیم و نفهمیم چی شده. اگر نویسنده هدفش اینه هرکسی داستانش رو نفهمه و فقط برخی از افراد سنین بالا که خیلی باهوش هستن بفهمن(اشکال نداره) اما اگر دوست داره مخاطبین و افرادی که می‌خونن هم داستان رو بفهمن هم از حل ماجرای داستان لذت ببرن(باید از گنگی ماجرا کم بکنه)
اینکه داستان گنگ هست رو نمی‌تونم ایراد بگیرم. حتی خیلی از نویسنگان بزرگ جهان جوری می‌نویسن هیچی از حرفاشون نمی‌فهمیم و اونا انتخابشون اینه(برای هرکسی نمی‌نویسن و برای اینکه هرکس بفهمه دوست ندارن سطح رو بیارن پایین و ساده بکنن) پس این انتخاب شخصیه نویسنده‌س
یک بار گفتم و بازم میگم که قلم بسیار ماهرانه‌ای برای نوشتن این داستان به کار رفته و لحن و نوشتار و قلم خاصی وجود داره که زیر زبون خواننده مزه میده.
هیچ دلم نمیاد به خاطر چند ایراد جزئی به چنین داستان خوبی سطح طلایی بدم.
بنابراین

khengool_ln2.gif

سطح الماسی
رده بندی: بزرگسالان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام خدا نقد داستان فقدان


نام اثر: فقدان. معنی لغوی این نام متشکل از نیست، نبود، کمبود چیزی. در تمام داستان‌ها، گویی یک چیز نبود، پوچی، خالی بودن، از دست دادن، سردرگمی و به دنبال چیزی گشتن، در تمام داستان‌ها مشهود بود و این نام به خوبی تاثیر خود را روی تک تک کلمات داستان، گذاشته بود. چنین احساسی به خواننده داده می‌شد که می‌توان با یک لغت به خوبی آن را بیان کرد(غربت) در میان واژگان داستان، غریبانه چیزی را جست و جو می‌کردیم. و چه نام زیبا و پرمحتوایی. نام داستان بسیار مناسب بود
khengool_ln2.gif

ژانر: اجتماعی، فانتزی، طنز سیاه. داستان به شکلی غیرمستقیم درباره مشکلات اجتماعی نیز سخن به میان آورده و آنها را به شکلی زیرپوستی و کنایه‌آمیز بیان کرده و این ماجرای اجتماعی به شکلی فانتزی به تصویر کشیده شده. مثل چشم‌های قاتل که در اصل فرد اول شخص داستان قاتلی بود که مردم را به قتل می‌رساند؛ اما گمان می‌کرد قاتل، چشم‌هایی هستند که او را دنبال می‌کنند و این تصور مبهم و غیرمستقیم، یک داستان فانتزی را به رخ کشیده. پی‌گم ماجرای دختری که در میان هیاهوی جنگ گم شده و به ویژه داستانی که رنگ و بوی اجتماعی داشت داستان اهل برزخ بود که نویسنده به شکل کاملاً ماهرانه برخی عقاید را مسخره کرده بود و به صورت کلی تمام اتفاقات اجتماعی، زیر لایه ژانر فانتزی بیان می‌شد و وجود این در ژانر در داستان کاملاً درست بود.
طنز سیاه با موضوعاتی مثل (کشتار، قحطی، خودکشی، جنگ، خشونت علیه تروریسم) سر و کار دارد و چنین موضوعاتی که در حالت عادی به صورت جدی با آنها برخورد می‌شود، در طنز سیاه با چنین موضوعاتی شوخی می‌شود. طنز سیاه نه تنها باید باعث خنده شود بلکه باید باعث درد کشیدن شخص نیز، بشود. اما در این داستان موضوعی که قابل خنده باشد و یا بامزگی‌ای وجود نداشت. بلکه کاملاً حالت معمایی روی داستان تاثیر گذاشته بود به شکلی که خواننده بعد از مطالعه داستان باید ساعاتی درباره آن فکر کند. پس به جای طنز سیاه باید معمایی گذاشته شود.

khengool_ln2.gif

خلاصه: در این مورد نویسنده همان سردرگمی را شرح داده بود و کلافی که به هم پیچیده. اما جذابیتی در کار نبود. به صورت کلی اگر معمایی مقابل خواننده قرار بگیرد که راهنمایی برای معما و یا کلیدی برای حل آن در اختیار گذاشته نشود، فرد این معما را رها می‌کند. در این خلاصه هم نقطه امید و روشنی وجود نداشت و چیزی نبود که با آن خواننده را ترغیب کند برای دنبال کردن ماجرا. بنابر‌این بهتر است خلاصه به شیوه دیگری نوشته شود.


khengool_ln2.gif

مقدمه: این اثر فاقد مقدمه بود.
khengool_ln2.gif

جلد: درباره جلد داستان فقدان باید گفت اصلاً انتخاب درستی نبود. به صورت کلی کیفیت کارتونی که وجود داشت به داستان نمی‌خورد و اطلاعات درستی هم درباره داستان نمی‌داد. چند ساختمان و یک غروب. شاید اگر حالت کارتونی‌ نداشت می‌شد به عنوان غروب دلگیر شهر اجتماعی همراه با کلاغ‌ها، آن را مورد بررسی قرار داد. اما فعلاً جلد انتخابی ، جلد زیبایی نیست . متاسفانه قلم زیبا و داستان فوق‌العاده نویسنده پشت چنین جلدی مخفی می‌شود و خواننده رغبتی برای خواندن نشان نمی‌دهد

khengool_ln2.gif


آغاز: فقدان، متشکل از مجموعه داستان‌هایی با شروع‌های متفاوت بود. اگر مجموع شروع‌ها را بخواهیم مورد بررسی قرار بدهیم، همه آنها به شکلی جذاب آغاز شده‌اند و لحن و قلم فوق‌العاده نویسنده کمک بسیار خوبی برای آغاز داستان سختی مثل فقدان بوده است. شروع‌هایی با احساس متفاوت، که همه آنها بدون استثنا، چیزی را گم کرده‌اند و در میان واژگانشان به دنبال گمشده‌ای می‌گردند و یا میان واژگان سردرگم از این سو به آن سو می‌دوند . آغاز داستان و کل داستان و حتی به ویژه پایان آن، بسیار عالی بود. به طوری که پایان هرکدام، تعجب‌آور و شگفتی‌زا بود.
khengool_ln2.gif

توصیف و سیر: ما با چند داستان کوتاه رو به رو بودیم که در آنها مهم کلیت ماجرا و توصیفی بود که نویسنده از ماجرای اصلی به ارمغان می‌آورد. اینکه چطور کل داستان را بنویسد و اتفاقات و رویدادها را به شکل احسن، در اختیار ما قرار بدهد. در این نوع داستان زیاد به رنگ لاک و چنین چیزهایی نیاز نیست. اما داستان رنگ انزوا، توصیفی بسیار فوق‌العاده درباره حتی جزئی‌ترین چیزها به کار برده بود. سیر این داستان کاملاً مناسب و به جا بود و به همه چیز، به مقدار لازم پرداخته شده بود. توصیفات اخلاق، هم کاملاً به درستی انجام شده بود.

khengool_ln2.gif



لحن اثر ادبی بود و نویسنده کتابی (نه محاوره) به صورت کاملاً ماهرانه داستان را روایت کرده و هیچ ایراد یا مشکلی به چشم نخورده است
khengool_ln2.gif


تکرار مشاهده نشد
khengool_ln2.gif

هر داستان حداقل سه پارت داشت و تمامی پارت‌ها هدف‌دار نوشته شده بودند و اضافه‌گویی یا کم‌گویی دیده نشده است. اندازه و تعداد خطوط هر پارت نیز مناسب بود

ممنوعه یا غلط املایی نیز وجود نداشت.

گروه سنی برای داستان فقدان(بزرگسالان) این داستان کاملاً عمیق و پرمحتوا بوده و درباره بسیاری از مشکلات اجتماعی با بیانی داستانی و فانتزی سخن به میان آورده و فهمیدن منظور نوشته‌ها کار ذهن پخته و تیزبینی است

سخن نویسنده: حقیقتا داستان فقدان هیچ ایرادی نداشت که بخوام بیان کنم. ریزه‌کاری‌هایی مثل جلد، نبود مقدمه، خلاصه نامناسب و اینا بودن که ایراداتی داشتن و یک مشکل دیگه هم بود که نمی‌دونم باید بهش بگم ایراد یا نه
بیش از حد گنگ بود؛ مخصوصاً داستان اول که معلوم نشد بچه زنده‌س... مرده.. زن هست، نیست چی کار می‌کنه؟ این مرد و بچه‌ش رو تنها گذاشته؟ یا این مرد رو رها کرده چون بچه مرده؟ حتی پایانش هم گنگ و عجیب بود. (اما وقتی بحث جنون آنی شد) من یکم روی داستان فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مرد دچار جنون شد و بچش رو کُشت و زن برای همین اون رو ترک کرده. (توی دیالوگی که گفته شد جنون آنی؟ و مرد گفت نه جنون دائمی! زن هم بیان کرد که(پس چرا با من ازدواج کردی وقتی جنون داشتی؟) و مرد به دلیل عاشق بودن باهاش ازدواج کرده(این بخش دیالوگ رو بسیار دوست داشتم و زیاد روش فکر کردم)
حالا بگذریم.
به صورت کلی ابهام زیاد هم خوب نیست. باید حداقل خواننده یه کم بفهمه چی شد یا نه؟ حرف‌های نقیض و عجیب غریب بیشتر باعث سردرگمی میشه. وقتی معمایی ایجاد می‌کنیم، باید راهی برای حل معما هم ایجاد بکنیم؛ ولی این اتفاق توی داستان فقدان نیفتاده بود. سردرگمی و نبودن چیزی(به معنای این نیست ما بیایم توی نوشتنمون سردرگمی ایجاد بکنیم) به معنای اینه که توی داستان و ماجرا(که مثلا شخصی گم شده) باعث سردرگمی فرد درون داستان بشه. نه اینکه ما بین داستان گم بشیم و نفهمیم چی شده. اگر نویسنده هدفش اینه هرکسی داستانش رو نفهمه و فقط برخی از افراد سنین بالا که خیلی باهوش هستن بفهمن(اشکال نداره) اما اگر دوست داره مخاطبین و افرادی که می‌خونن هم داستان رو بفهمن هم از حل ماجرای داستان لذت ببرن(باید از گنگی ماجرا کم بکنه)
اینکه داستان گنگ هست رو نمی‌تونم ایراد بگیرم. حتی خیلی از نویسنگان بزرگ جهان جوری می‌نویسن هیچی از حرفاشون نمی‌فهمیم و اونا انتخابشون اینه(برای هرکسی نمی‌نویسن و برای اینکه هرکس بفهمه دوست ندارن سطح رو بیارن پایین و ساده بکنن) پس این انتخاب شخصیه نویسنده‌س
یک بار گفتم و بازم میگم که قلم بسیار ماهرانه‌ای برای نوشتن این داستان به کار رفته و لحن و نوشتار و قلم خاصی وجود داره که زیر زبون خواننده مزه میده.
هیچ دلم نمیاد به خاطر چند ایراد جزئی به چنین داستان خوبی سطح طلایی بدم.
بنابراین

khengool_ln2.gif

سطح الماسی
رده بندی: بزرگسالان

نویسنده: @Nil@85
منتقد: @*Skilled writer*


اختصاصی: است
سطح: الماسی
رده سنی: بزرگسالان

@N O.o R
@مدیر تایپ
 
آخرین ویرایش:
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین