به نام خدا
نام رمان: دلبر فراموش شده
نویسنده: فاطمه میرزایی
ژانر: معمایی، پلیسی، عاشقانه
ناظر و رصد کننده : @لیانا مسیحا
خلاصه:
روزگار برای هرکس بازی درمیآورد، گاهی برایت بهشتی میسازد که به جنهم میرسد!
گاهی هم جنهمی است که بهشت میشود.
قصه ما داستان بازی روزگار با دخترکی است که تنهاست ولی میایستد در برابر روزگار و خودش سرنوشت را میسازد؛
بازی نمیکند سرنوشت روزگار را....
مقدمه:
راه ما از هم جدا شد اما دل هایمان نه!
هر دو عشقمان را پنهان کردیم ولی روزی بهم خواهیم رسید
عشق من زود یا دیر معلوم نیست!
اما بهم میرسیم ؛
شاید کنار دریا، شاید در برف، شاید در پاییز برگ ریزان.
اما مهم دلمان است که بهم وصل است!
آخرین ویرایش توسط مدیر: