آن هنگام که از سایههای ترس، لرزیدیم، فریاد برآوردند که مرد و ترس؟ اینگونه بود که سکوتم مجاب احساساتم شد. نه که مرد است و بی احساسی؛ ولی سوگند که بی احساس نیستیم. ما هم ترس داریم، بغض داریم، دلمان نوازشی گرم در جنگل موهایمان را میخواهد، ب×و×س×ههایی که بوی تشویق میدهد؛ ولی ما مرد بودیم، مگر مرد نیاز به احساس دارد؟