دلنوشته: پشت نقاب
دلنویس: آلباتروس
ژانر: تراژدی
مقدمه:
...
...
...
به دنبال چه هستی؟ من همیشه سکوت کردهام!
(این دلنوشته بر اساس واقعیت میباشد، با اندکی تغییر!
همچنین دلنویس قصد هیچ گونه توهینی ندارد.)
داستان: سنجابک و تنبل خان
نویسنده: آلباتروس
ژانر: فانتزی
خلاصه:
اون دور دورها، پشت کوههای قهوهای، توی جنگل سرسبز و بزرگ، سنجابکی زندگی میکرد. حیوونهای جنگل سنجابک رو خیلی دوست داشتن چون باهوش و زرنگ بود.
یک روز وقتی خاله خورشید به اهالی جنگل سلام کرد، سر و کله یک نفر پیدا شد. کثیف و گنده،...
دلنوشته: پیمان با آینه
نویسنده: آلباتروس
ژانر: اجتماعی
مقدمه
امروز در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۲۲ میخواهم بازگو کنم، هر چیزی را که در دلم سنگینی میکند، هر چیزی که باعث شده من امروز اینبار از دلم بگویم، نوشتن برایم بهترین زبان و همدردست و من میگویم، از بیوفاییها، عشق، ظلم، مظلوم، قدرت، ضعف و تمام...
رمان: قند و نبات (انقضای عشقمان۲)
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه، طنز
خلاصه:
پس از اینکه ماجرای آریا و آرام تموم شد، هر کس پی زندگی آروم خودش رفت. بین لیام و لیدا، دیگه اثری از عشق نبود؛ ولی... .
لیدا با حضور کسی که سالها اون رو ندیده بود، جا میخوره. کسی که مسیر زندگیش رو عوض میکنه. شاید هم...
رمان: تاتلافی (جلد اول)
نویسنده: آلباتروس
ژانر: روانشناختی، تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
نیتش خیر بود، مثلاً خواست راه نجات رفیقش شود؛ ولی ندانست خود به قعر چاه خواهد افتاد!
غوطه زدن در سیاهیِ قلبی سنگ شده که فقط و فقط یک ندا میداد... کینه!
مقدمه
گاهی وقتها زمانی که تنها یک قدم تا رسیدن به مقصود...
رمان: آغوشم باش
نویسنده: آلباتروس
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
به جرم بیگناهی! به زندگی کسی وارد شد که شعلههای خشم و انتقام! از چشمانش هویدا بود.
نیلوفر! دختری که به اشتباه اسیر مردی شده بود که هیچ از انسانیت و رحم به بو نداشت و...
مقدمه
در من به دنبال چه میگردی؟ عشق؟
با خاطراتی که برایم ساختی پس...