نقد دلنوشتهی دردهای خاموش، به قلم Leila.k
همونطور که میدونی
دلنوشته یعنی، بیان احساسات به زیباترین شکل ممکن، اما فقط این نیست؛ یه
دلنوشته علاوه بر احساسات باید در چهارچوب خودش با رعایت قواعد معنا و مفهوم هم داشته باشه. نویسنده برای نوشتن
دلنوشته، دستش برای استفاده از آرایهها خیلی بازه اما نکتهای که هست، باید بدونه که چطور از آرایهها استفاده کنه و برای نوشتن کلمات حساسیت به خرج بده. وقتی یک
دلنوشته این قواعد رو رعایت کرده باشه، میتونیم بگیم این اثر، حرفی برای گفتن داره.
بریم سراغ نقد، اولین نکتهی مهم برای یک اثر، جلدشه که باید
رنگبندیش تاثیر روانی خودش رو به خوبی روی خواننده بزاره، همچنین
رنگبندی و چینش اثر باید با ژانرها مطابقت داشته باشه که البته
دلنوشتهی تو این نکتهی مثبت رو داره. چونکه
رنگ مشکی و قرمز خوانش خوبی با ژانر تراژدی داره و عکس اصلی هم، هم جذابه هم مطابقت داره با اثرت.
نکتهی بعدی برای نقد و جذابیت یک اثر، اسمشه که باید علاوه بر جذابیت، تمامی محتوا و ژانر رو در خودش جا داده باشه.
دلنوشتهی دردهای خاموش به نظرم این نکتهی مثبت رو داره. چون همونطور که از اسمش مشخصه درد خودش یک کلمه با موج منفی و غمگینه.
مقدمه: دقیقا هدف یک مقدمه از نوشتش رو به رخ کشیدی، چون خواننده رو آمادهی خوندن اثرت کردی.
توصیف: حتما میدونی که توصیف انواع مختلفی داره و برای برقراری ارتباط بین خواننده و اثر لازمه، مثلا توصیف مکان، در مورد مکانی که در اون زندگی میکنیم تصویرسازی در ذهن خواننده به وجود بیاریم؛ بعضی وقتها نویسنده در اثر خودش، در مورد زمان اتفاق و حتی ساعتی که حادثهای رخ داده یا آب و هوای اون موقعیت رو توضیح میده که به این توضیحات میگن توصیف زمان؛ قلم شما در توصیف زمان فوقالعاده ضعیف بود؛ چونکه زمان تنها شدن، زمان فوت، زمانی که در تنهایی سپری شده رو نگفتی. توصیف احساسی، حسی که از رخ دادن اتفاقی بهمون دست میده رو توضیح میدیم؛ اما به نحوی که نه زیاده روی و کلیشهای باشه، نه به نحوی که خواننده درکش نکنه یا زود ازش رد بشه. توصیف احساسات مهمترین توصیف در
دلنوشتهست، چون احساسات از دله و
دلنوشته هم از دل به روی کاغذ میاد. نویسنده باید بتونه به نحوی توصیفات احساسی رو قوی بیان کنه تا کلمات، خود به خود به قلب خواننده نفوذ کنن.
دلنوشته دردهای خاموش اکثرا توصیف زمانی داشت، مثل چه شبهایی که... ، و توصیف مکان هم به اندازهی کافی استفاده شده بود، توصیف احساسی فوقالعاده زیاد استفاده شده و اصل
دلنوشته هم همین مورده؛ اما شما مقداری زیاده روی کردی.
سیر: سیر یک اثر خوب، باید همه توصیفات در همه پارتها به حالت تعادل داشته باشه. هر جا لازم باشه آروم پیش بره و هر در قسمتهایی که نیازه تند که اینمورد رعایت شده بود. چیزی که در این
دلنوشته خونده شد این بود که در همه پارتها، به یک مقدار آهسته پیش رفته بودی و توصیفات احساسات رو پیش برده بودی.
آرایهها از جمله تشبیهات، حسآمیزی و الفاظ متناقض رعایت نشده بود؛ چونکه کلمات به زبان ساده و کلیشهای بیان شده بود. هرکسی بعد از، از دست دادن عزیزی این احساسات رو تجربه میکنه؛ اما یک نویسنده باید توان این رو داشته باشه که حتی با تجربه نکردن این احساسات، اون رو با کمک آرایهها به نحو عالی به خواننده القا کنه.
تنها آرایهای که در اثرت استفاده کردی (تاکی بر زخم هایم سرپوش بی خیالی بپوشانم و ادامه دهم؟) تشبیه ابراز نکردن درد هر زخمی که اینطور بیانش کردین. (بیچاره قلبمان چهها که نمیکشد، هربار آدمی او را میشکند و زیر پایش همچون برگهای پاییز، بیرحمانِ خورد میکند و از صدای شکستنش، روحشان تغذیه میشود.) تشبیه شکستن قلب به برگهای پاییزی.
هدفمندی پارتها: هر پارتی بهتره که با رسوندن یک مطلب مهم، یک موضوع متفاوت بیان شده باشه و تکرار یک مطلب نباشه.
در این مورد، اثرت نسبتا خوب بود؛ اما باز هم جای کار داره. در پارتها از تنهایی، جدایی، دلتنگی، رها شدن توسط کسی و درک نشدن نوشته بودی که به نظرم بعضی پارتها مثل تنهایی رو میتونستی در یک پارت بنویسی.
اما به صورت کلی هدف اثرت، گفتن از ابتدای ماجرای تنها شدن و تنها ماندن بود.
غلط املایی، نگارشی، تایپی و... :
(غلط املایی کمابیش داشتی_ نگارشی توی تمامی پارتها به خصوص اواخر جملهها داشتی و اصلا نقطه نذاشتی، گاها ویرگول رو جای اشتباهی به کار بردی_ مشکل تایپی مثل نیم فاصلههایی که کم یا زیاد گذاشتی، زیاد داشتی_ چرخش قلم در زبان ادبی و عامیانه به شدت سطح کارت رو پایین اورده)
بیحوصلهگیهایم❌️ بیحوصلگیهایم✔️
شده ام❌️نیمفاصله. شدهام✔️
نذاشته❌️نگذاشته✔️
میکند❌️نیمفاصله. میکند✔️
در #۴ توان حرف زدن ندارم، مغزم درد میکند از خروارخروار حرفهایی که در دلم جامانده و شدهاند غدهایی در گلو؛❌️
(جابهجایی افعال) از خروار خروار حرفهایی که در دلم جامانده و شدهاند غدهای در گلویم، توان حرف زدن ندارم.✔️
سرنوشته پوچی❌️سرنوشتِ پوچی✔️
بی قرار❌️ نیمفاصله. بیقرار✔️
میشوی❌️ نیمفاصله. میشوی✔️
دل تنگی❌️ نیمفاصله. دلتنگی✔️
نشکسته ایی ❌️نیمفاصله. نشکستهای✔️
نوشته هایم❌️نیمفاصله. نوشتههایم✔️
میگذرد❌️ نیمفاصله. میگذرد✔️
خرده ام❌️نیمفاصله. خردهام✔️
می کنم❌️نیمفاصله. میکنم✔️
بی خیالی❌️نیمفاصله. بیخیالی✔️
شب هایی❌️نیمفاصله. شبهایی✔️
تنهایی هایم ❌️نیمفاصله. تنهاییهایم✔️
ناخود آگاه می گویم❌️نیمفاصله. ناخودآگاه میگویم✔️
(خاطرههایی جمع است، و افعال مفرد_ جابهجایی افعال) از خاطرههایی که هیچ وقت تکراری نشدن، دفن نشدن و فقط شدن بغضی در گلو.❌️
از خاطرههایی که هیچوقت تکراری نشدهاند، دفن نشدهاند و فقط بغضی در گلو شدهاند.✔️
کسی نتواند به اون آسیب برساند. مکانی که مفهموم اذیت در آن را ندانند.❌️ مفهوم✔️
زندگیت را فراموش نکردهایی
مُردیم و زنده شدیم❌️ مردهایم و زنده شدهایم✔️
نبودشون❌️ نبودشان✔️
بیرحمانِ خورد میکند❌️ بیرحمانه خرد میکند✔️
زخم خوردیمان نقاب زدیم❌️ زخم خوردهمان نقاب زدهایم✔️
رفتنشان❌️نیمفاصله. رفتنشان✔️
خیال ها❌️نیمفاصله. خیالها✔️
دوستشان❌️نیمفاصله. دوستشان✔️
قوی تر❌️نیمفاصله. قویتر✔️
گیر کردی❌️ گیر کردهای✔️
برایشان❌️نیمفاصله. برایشان✔️
رفتنشان❌️نیمفاصله. رفتنشان✔️
بودند❌️ بودهاند✔️
زخم هایی❌️نیمفاصله. زخمهایی✔️
آمدنشان❌️نیمفاصله. آمدنشان✔️
سخن منتقد:به نظرم به شدت گردش قلم در زبان ادبی و عامیانه داشتی که از جذابیت کارت کم میکنه.
اثرت دقیقا طوری نوشته که انگار داری با خواننده درد و دل میکنی، اما بهتره از آرایهها بیشتر استفاده کنی، اونموقع هم کلمات جوابگوی احساسات هستند، هم خواننده خسته نمیشه و هم نویسنده تخلیه روحی میشه.
سطح: برنزی.
رده سنی: نوجوان، جوانان.