. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان مرده متحرک| معصومه خواجه

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده موضوع اعلام پایان نگارش اثر ادبی | انجمن رمانیک
موضوعات
109
نوشته‌ها
1,563
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,549
امتیازها
650

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg



عنوان: مرده متحرک
نویسنده: @M.kh
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، دلهره آور


خلاصه:
مابین مشکلات زندگی عشق تنها حسیه که هم جالبه و هم ترسناک.تو مسیر زندگی،جاده ی عشق گاهی سرسبزِ گاهی هم رنگش به غروب جمعه میزنه.زمانی که مهوش دختر دبیرستانی قلبش اسیر عشق آرش همبازی بچگیشه،سر و کله ی کوروش پیدا میشه و چون حاملس مجبور میشه باهاش ازدواج کنه و حاصل ازدواج اجباری پارسا کوچولوست.


لینک اثر:




منتقد: @جادوگر انجمن:)
تاریخ تحویل: ۳۱ خرداد ۱۴۰۲
مهلت اتمام نقد: ۱۴ تیر ۱۴۰۲
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

جادوگر انجمن:)

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
896
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-05
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
286
راه‌حل‌ها
5
پسندها
2,303
امتیازها
183
سن
18
محل سکونت
میستیک فالز
وب سایت
nahalradan.blogfa.com

  • #2
عنوان:
اگر بخواهیم از نظر جذابیت، این نام را مورد بررسی قرار بدهیم، به نظر می‌آید عنوان جالب و خوبی برای یک رمان آن هم از نوع عاشقانه و اجتماعی باشد. در این مورد از لحاظ جذب خواننده، خوب عمل کرده بودید. کلمات تشکیل دهنده‌ی این نامِ ترکیبی تقریباً قابل قبول بودند. نه اینکه اسم اثر خیلی جدید و نو باشد؛ ولی کلیشه‌ای هم نبود. ممکن است خواننده با دیدن این عنوان، تشویق به خواندن رمان شود. مخصوصاً طرفداران این دست از آثار.
ژانر هم با عنوان ارتباط مناسبی دارد. همچنین کاملا با بدنه و محتوای اثر، ارتباط عالی داشت. در واقع هر چقدر بیشتر میگذشت ارزش این اسمی که انتخاب کرده بودید، بیشتر مشخص می‌شد و ارتباطش محکم‌تر می‌گردید.
ژانر:
اثر شما در ژانر عاشقانه بود. به درستی از اینکه عشق ممکن است چه بلایی به سر انسان ها بیاورد نوشته بودید. اول از همه موضوع تجـ**ـا**وز را پیش کشیدید و بعد موضوع دزدیده شدن کوروش توسط آرش را به دلیل عشق نشان دادید. این ژانر قالب‌تر به رمان شما بود.

ژانر دلهره آور هم بسیار زیبا بود. از صحنه هایی که در رمان به رخ کشیده بودید و توصیف زیبای آن ها (دزدیده شدن کوروش و تیر خوردن او) و... این ژانر کاملا مشخص بود.

ژانر اجتماعی نیز در رمان شما دیده میشد اما در کنار همه‌ی این ژانر ها استفاده از ژانر تراژدی هم میتوانست برای رمانِ شما انتخاب مناسبی باشد.

خلاصه:

در خلاصه از کلمات ساده اما دارای رنگ و بوی زیبا استفاده شده بود. جمله‌ی باز و سوالی نداشت و تقریبا داستان در خلاصه لو رفته بود. بهتر است از خلاصه‌ای استفاده کنید که در عین زیبایی و دادن اطلاعات از گفتن کل داستان پرهیز شود. نباید در خلاصه چیزهایی مثل (حامله شدن مهوش یا به دنیا آمدن پارسا) استفاده شود چرا که زیبایی رمان و جذابیتِ آن به همین اتفاقات است.

مقدمه:

متاسفانه رمانِ شما دارای مقدمه نبود. پیشنهاد میشود حتما مقدمه‌ای زیبا و کنجکاو کننده‌ای به رمان اضافه کنید که به قطع باعث جذب خواننده‌‎های بیشتری خواهد شد

آغاز:

آغاز رمان عالی و جذاب بود. روبرو شدن خواننده با شخصیتی جدید و گمنام که قصد کمک به دخترِ قصه‌ی ما را دارد یک اتفاق عالی به نظر میرسید. به نظرم نقطه‌ی عطف این ماجرا وجود توصیفاتِ خوب شما در آغاز رمان بود. بنابراین بسیار زیبا بود و نیاز به تغییری در آن نیست

سیر: رمان خیلی به سرعت پیش میرود و همین سرعت اجازه نمی‌دهد خواننده با آن ارتباط برقرار کند. انگار در یک دفتر خاطرات یک سری خاطرات را با سرعت نوشته باشند. در حالی که خط سیر یک اثر داستانی نه باید مناسب با اتفاقاتی که در حال رخ دادن است پیش برود. گاهی باید به آرامی پیش رفت و توضیح بیشتری داد و گاهی که اتفاق خاص یا هیجان انگیز می‌افتد باید داستان طوری پیش برود که خواننده بتواند احساس کند در بطن حادثه قرار دارد. یعنی وقتی یک اتفاق هیجان انگیز مثل زد و خورد یا تعقیب و گریز اتفاق می‌افتد نویسنده توضیحات اضافه و بی ربط را کنار بگذارد و به اصل اتفاق بپردازد. البته باز هم نه با چنان سرعتی که در رمان دوست عزیزمان قابل مشاهده است:
یک نمونه از آن طریقه‌ی آشنایی راوی و کوروش که خیلی سریع اتفاق می‌افتد و کوروش بی مقدمه و توضیح وارد زندگی مهوش میشود.

لحن: لحن یک اثر معمولا مناسب با موضوع آن باید انتخاب شود، طنز، صمیمانه، رسمی، غم انگیز، هیجان انگیز
وقتی یک اثر داستانی با نثر گفتاری نوشته میشود پس مناسب با آن لحن می‌تواند صمیمانه باشد که نویسنده‌ی رمان مرده متحرک توانسته چنین لحنی را به درستی به کار بگیرد.
زاویه دید:
زاویه دید اثر، اول شخص مفرد بود. این زاویه دید با رمان تناسب داشت و پرشی در آن دیده نمی‌شد. طوری بود که خواننده با آن ارتباط برقرار می‌کرد. حتی با وجود اینکه راوی اول شخص، چون یک طرفه به ماجرا نگاه می‌کند مورد اعتماد نیست، باز هم انتخابش برای رمان مرده متحرک مناسب بود.

دیالوگ و مونولوگ:
استاندارد نبودن دیالوگ ها یکی از نقاط ضعفی بود که در داستان و روند آن تاثیر منفی گذاشته بود. نویسنده‌ی عزیز لطفا به یاد داشته باشید که نحوه‌ی دیالوگ نویسی به این صورت است:

مونولوگ:

- دیالوگ.

چون شما این قانون را رعایت نکرده بودید من به عنوان یک خواننده به طرز دشواری رمان را مطالعه کردم. چون اصلا مشخص نبود چه کسی سخن میگوید و دیالوگ متعلق به کیست!؟
شاید از نظر من این داستان جذاب به نظر بیاید اما ممکن است خواننده‏ای دیگر به دلیل طرز دیالوگ نویسی اشتباه، اثر را رها کند. گفت و گو بین شخصیت‌ها باید به نحوی نوشته شود که از بقیه متن جدا و مشخص باشد تا مخاطب گیج نشود.
در ضمن اطلاعات خاصی در دیالوگ‌ها گنجانده نشده بود و هر چه بود، بیشتر از طریق مونولوگ و راوی دریافت میکردیم. در حالی که راوی اول شخص است و ماجرا را فقط از دید خودش می‌بیند و تنها می‌تواند اطلاعاتی را که خود دارد از طریق مونولوگ به مخاطب انتقال دهد و به همین دلیل بقیه اطلاعات و افکار و مسائل مربوط به شخصیت‌های دیگر که از دید راوی پنهان هستند را میشود از طریق گفت و گو به اطلاع خواننده ها رساند.

شخصیت پردازی:
راوی، گوینده و شخصیت اصلی داستان مهوش کاملا دختری شکسته، افسرده و نمونه‎ی بارزی از دختری ضعیف بود که توانایی دفاع از خود را نداشت. با اینکه او باورپذیری قابل قبولی داشت و خب وقتی با خودت فکر میکردی میگفتی هر کسی هم بود همین کارها را میکرد؛ اما توقع ما از دختری که پدر و مادر خود را از دست داده و به تنهایی بار زندگی را به دوش کشیده، چنین بی دفاع و رنجور نبود. ما توقع شخصیتی متفاوت را داشتیم که قدرت زن ها را به رخ بکشد نه ضعف را. ضمن اینکه در مورد ظاهر افراد رمان مخصوصاً مهمش چیز زیادی دستگیرمان نمیشود.
به سراغ شخصیت کوروش که میرویم با شخصی خشک، سرد و خشن رو به رو میشویم که تقریبا عصبی است و توانایی کنترل خود را ندارد. او شخصیت گنگی برایمان نداشت و کاملا شناخته شده بود. خوشبختانه در انتهای رمان از موضع خود پایین آمد و اخلاق بهتری پیدا کرد اما باز هم بهتر بود کمی بیشتر روی ظاهر او کار میکردید و وقت میگذاشتید. در اوایل این کار را خوب انجان دادید؛ ولی رفته رفته گویی که از دستتان در رفته باشد توصیفات وجودشان را از دست دادند و ماندگاری نداشتند.
آرش، گرگی در لباس بره بود. شاید هم عشق با اون چنین کاری کرده بود که دست به چنین کارهایی زد؛ اما او در اوایل شخصیتی مهربان، وفادار و با ذات پاک بود. در اواخر رمان شخصی را دیدم که هیچ رنگ و بویی از محبت ندیده. دو رویی شخصیت او تازگی داشت و عجیب بود.
توصیفات:

از لحاظ توصیف ظواهر خوب عمل نکرده بودید و به دلیل دیالوگ نویسی اشتباه، توصیف حالات خوبی هم نداشتید. اکثرا قبل از دیالوگ ها توصیف حالات خاصی وجود نداشت. بهتر بود روی حالات شخصیت‌ها هم کار میکردید. متاسفانه آنقدر سریع پیش رفته بودید که جایی برای توصیفات خوب باقی نگذاشته بودید. به عنوان مثال به یک دختر تنها، به زور بی حرمتی شد. آن هم در خانه‌اش. حال سوال این است: وقتی یک دختر با چنین خطری مواجه میشود در وهله اول چه عکس‌العملی نشان می‌دهد؟ آیا سعی نمی‌کند از خودش با فرار، جیغ و داد و کمک خواستن از همسایه‌ها دفاع کند؟ در وهله بعدی نوع کنار آمدن با چنین اتفاقی، در حالی که قربانی دچار شوک و به احتمال خیلی زیاد تروما شده هم خیلی مهم است. اینکه طوری توصیف شود که مخاطب آن را باور کند و برای قربانی دلسوزی کند. از نظر من که این اتفاق نیفتاده بود و موقع خواندن در مورد ورود ناگهانی کوروش به خانه مهوش و خواندن عکس‌العمل دختر در برابر او حس کردم خود شخصیت دختر رمان در برابر شخص متجاوز خیلی زود تسلیم شد و این احساس همدلی را در من برنیانگیخت.

سخن منتقد:

از خواندن رمانِ شما لذت بردم. امیدوارم در رمان های بعدی با قلم خود کاستی ها را از بین ببرید.

سطح: برنزی
رده سنی: جوانان
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده موضوع اعلام پایان نگارش اثر ادبی | انجمن رمانیک
موضوعات
109
نوشته‌ها
1,563
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,549
امتیازها
650

  • #3
عنوان:
اگر بخواهیم از نظر جذابیت، این نام را مورد بررسی قرار بدهیم، به نظر می‌آید عنوان جالب و خوبی برای یک رمان آن هم از نوع عاشقانه و اجتماعی باشد. در این مورد از لحاظ جذب خواننده، خوب عمل کرده بودید. کلمات تشکیل دهنده‌ی این نامِ ترکیبی تقریباً قابل قبول بودند. نه اینکه اسم اثر خیلی جدید و نو باشد؛ ولی کلیشه‌ای هم نبود. ممکن است خواننده با دیدن این عنوان، تشویق به خواندن رمان شود. مخصوصاً طرفداران این دست از آثار.
ژانر هم با عنوان ارتباط مناسبی دارد. همچنین کاملا با بدنه و محتوای اثر، ارتباط عالی داشت. در واقع هر چقدر بیشتر میگذشت ارزش این اسمی که انتخاب کرده بودید، بیشتر مشخص می‌شد و ارتباطش محکم‌تر می‌گردید.
ژانر:
اثر شما در ژانر عاشقانه بود. به درستی از اینکه عشق ممکن است چه بلایی به سر انسان ها بیاورد نوشته بودید. اول از همه موضوع تجـ**ـا**وز را پیش کشیدید و بعد موضوع دزدیده شدن کوروش توسط آرش را به دلیل عشق نشان دادید. این ژانر قالب‌تر به رمان شما بود.

ژانر دلهره آور هم بسیار زیبا بود. از صحنه هایی که در رمان به رخ کشیده بودید و توصیف زیبای آن ها (دزدیده شدن کوروش و تیر خوردن او) و... این ژانر کاملا مشخص بود.

ژانر اجتماعی نیز در رمان شما دیده میشد اما در کنار همه‌ی این ژانر ها استفاده از ژانر تراژدی هم میتوانست برای رمانِ شما انتخاب مناسبی باشد.

خلاصه:

در خلاصه از کلمات ساده اما دارای رنگ و بوی زیبا استفاده شده بود. جمله‌ی باز و سوالی نداشت و تقریبا داستان در خلاصه لو رفته بود. بهتر است از خلاصه‌ای استفاده کنید که در عین زیبایی و دادن اطلاعات از گفتن کل داستان پرهیز شود. نباید در خلاصه چیزهایی مثل (حامله شدن مهوش یا به دنیا آمدن پارسا) استفاده شود چرا که زیبایی رمان و جذابیتِ آن به همین اتفاقات است.

مقدمه:

متاسفانه رمانِ شما دارای مقدمه نبود. پیشنهاد میشود حتما مقدمه‌ای زیبا و کنجکاو کننده‌ای به رمان اضافه کنید که به قطع باعث جذب خواننده‌‎های بیشتری خواهد شد

آغاز:

آغاز رمان عالی و جذاب بود. روبرو شدن خواننده با شخصیتی جدید و گمنام که قصد کمک به دخترِ قصه‌ی ما را دارد یک اتفاق عالی به نظر میرسید. به نظرم نقطه‌ی عطف این ماجرا وجود توصیفاتِ خوب شما در آغاز رمان بود. بنابراین بسیار زیبا بود و نیاز به تغییری در آن نیست

سیر: رمان خیلی به سرعت پیش میرود و همین سرعت اجازه نمی‌دهد خواننده با آن ارتباط برقرار کند. انگار در یک دفتر خاطرات یک سری خاطرات را با سرعت نوشته باشند. در حالی که خط سیر یک اثر داستانی نه باید مناسب با اتفاقاتی که در حال رخ دادن است پیش برود. گاهی باید به آرامی پیش رفت و توضیح بیشتری داد و گاهی که اتفاق خاص یا هیجان انگیز می‌افتد باید داستان طوری پیش برود که خواننده بتواند احساس کند در بطن حادثه قرار دارد. یعنی وقتی یک اتفاق هیجان انگیز مثل زد و خورد یا تعقیب و گریز اتفاق می‌افتد نویسنده توضیحات اضافه و بی ربط را کنار بگذارد و به اصل اتفاق بپردازد. البته باز هم نه با چنان سرعتی که در رمان دوست عزیزمان قابل مشاهده است:
یک نمونه از آن طریقه‌ی آشنایی راوی و کوروش که خیلی سریع اتفاق می‌افتد و کوروش بی مقدمه و توضیح وارد زندگی مهوش میشود.

لحن: لحن یک اثر معمولا مناسب با موضوع آن باید انتخاب شود، طنز، صمیمانه، رسمی، غم انگیز، هیجان انگیز
وقتی یک اثر داستانی با نثر گفتاری نوشته میشود پس مناسب با آن لحن می‌تواند صمیمانه باشد که نویسنده‌ی رمان مرده متحرک توانسته چنین لحنی را به درستی به کار بگیرد.
زاویه دید:
زاویه دید اثر، اول شخص مفرد بود. این زاویه دید با رمان تناسب داشت و پرشی در آن دیده نمی‌شد. طوری بود که خواننده با آن ارتباط برقرار می‌کرد. حتی با وجود اینکه راوی اول شخص، چون یک طرفه به ماجرا نگاه می‌کند مورد اعتماد نیست، باز هم انتخابش برای رمان مرده متحرک مناسب بود.

دیالوگ و مونولوگ:
استاندارد نبودن دیالوگ ها یکی از نقاط ضعفی بود که در داستان و روند آن تاثیر منفی گذاشته بود. نویسنده‌ی عزیز لطفا به یاد داشته باشید که نحوه‌ی دیالوگ نویسی به این صورت است:

مونولوگ:

- دیالوگ.

چون شما این قانون را رعایت نکرده بودید من به عنوان یک خواننده به طرز دشواری رمان را مطالعه کردم. چون اصلا مشخص نبود چه کسی سخن میگوید و دیالوگ متعلق به کیست!؟
شاید از نظر من این داستان جذاب به نظر بیاید اما ممکن است خواننده‏ای دیگر به دلیل طرز دیالوگ نویسی اشتباه، اثر را رها کند. گفت و گو بین شخصیت‌ها باید به نحوی نوشته شود که از بقیه متن جدا و مشخص باشد تا مخاطب گیج نشود.
در ضمن اطلاعات خاصی در دیالوگ‌ها گنجانده نشده بود و هر چه بود، بیشتر از طریق مونولوگ و راوی دریافت میکردیم. در حالی که راوی اول شخص است و ماجرا را فقط از دید خودش می‌بیند و تنها می‌تواند اطلاعاتی را که خود دارد از طریق مونولوگ به مخاطب انتقال دهد و به همین دلیل بقیه اطلاعات و افکار و مسائل مربوط به شخصیت‌های دیگر که از دید راوی پنهان هستند را میشود از طریق گفت و گو به اطلاع خواننده ها رساند.

شخصیت پردازی:
راوی، گوینده و شخصیت اصلی داستان مهوش کاملا دختری شکسته، افسرده و نمونه‎ی بارزی از دختری ضعیف بود که توانایی دفاع از خود را نداشت. با اینکه او باورپذیری قابل قبولی داشت و خب وقتی با خودت فکر میکردی میگفتی هر کسی هم بود همین کارها را میکرد؛ اما توقع ما از دختری که پدر و مادر خود را از دست داده و به تنهایی بار زندگی را به دوش کشیده، چنین بی دفاع و رنجور نبود. ما توقع شخصیتی متفاوت را داشتیم که قدرت زن ها را به رخ بکشد نه ضعف را. ضمن اینکه در مورد ظاهر افراد رمان مخصوصاً مهمش چیز زیادی دستگیرمان نمیشود.
به سراغ شخصیت کوروش که میرویم با شخصی خشک، سرد و خشن رو به رو میشویم که تقریبا عصبی است و توانایی کنترل خود را ندارد. او شخصیت گنگی برایمان نداشت و کاملا شناخته شده بود. خوشبختانه در انتهای رمان از موضع خود پایین آمد و اخلاق بهتری پیدا کرد اما باز هم بهتر بود کمی بیشتر روی ظاهر او کار میکردید و وقت میگذاشتید. در اوایل این کار را خوب انجان دادید؛ ولی رفته رفته گویی که از دستتان در رفته باشد توصیفات وجودشان را از دست دادند و ماندگاری نداشتند.
آرش، گرگی در لباس بره بود. شاید هم عشق با اون چنین کاری کرده بود که دست به چنین کارهایی زد؛ اما او در اوایل شخصیتی مهربان، وفادار و با ذات پاک بود. در اواخر رمان شخصی را دیدم که هیچ رنگ و بویی از محبت ندیده. دو رویی شخصیت او تازگی داشت و عجیب بود.
توصیفات:

از لحاظ توصیف ظواهر خوب عمل نکرده بودید و به دلیل دیالوگ نویسی اشتباه، توصیف حالات خوبی هم نداشتید. اکثرا قبل از دیالوگ ها توصیف حالات خاصی وجود نداشت. بهتر بود روی حالات شخصیت‌ها هم کار میکردید. متاسفانه آنقدر سریع پیش رفته بودید که جایی برای توصیفات خوب باقی نگذاشته بودید. به عنوان مثال به یک دختر تنها، به زور بی حرمتی شد. آن هم در خانه‌اش. حال سوال این است: وقتی یک دختر با چنین خطری مواجه میشود در وهله اول چه عکس‌العملی نشان می‌دهد؟ آیا سعی نمی‌کند از خودش با فرار، جیغ و داد و کمک خواستن از همسایه‌ها دفاع کند؟ در وهله بعدی نوع کنار آمدن با چنین اتفاقی، در حالی که قربانی دچار شوک و به احتمال خیلی زیاد تروما شده هم خیلی مهم است. اینکه طوری توصیف شود که مخاطب آن را باور کند و برای قربانی دلسوزی کند. از نظر من که این اتفاق نیفتاده بود و موقع خواندن در مورد ورود ناگهانی کوروش به خانه مهوش و خواندن عکس‌العمل دختر در برابر او حس کردم خود شخصیت دختر رمان در برابر شخص متجاوز خیلی زود تسلیم شد و این احساس همدلی را در من برنیانگیخت.

سخن منتقد:

از خواندن رمانِ شما لذت بردم. امیدوارم در رمان های بعدی با قلم خود کاستی ها را از بین ببرید.

سطح: برنزی
رده سنی: جوانان
نویسنده: @M.kh
منتقد: @جادوگر انجمن:)

سطح: برنزی
رده سنی: جوانان
اختصاصی: نیست
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده موضوع اعلام پایان نگارش اثر ادبی | انجمن رمانیک
موضوعات
109
نوشته‌ها
1,563
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,549
امتیازها
650

  • #4
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
مشاهده موضوع اعلام پایان نگارش اثر ادبی | انجمن رمانیک
موضوعات
109
نوشته‌ها
1,563
راه‌حل‌ها
53
پسندها
13,549
امتیازها
650

  • #5
به تالار مخفی برای رصد و ویرایش منتقل شده. باید توی نوبت رصد باشه.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین