. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان سایه‌ای در جویبار| آرمیتا حسینی

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1


نام رمان : سایه ای در جویبار
ژانر: عاشقانه، طنز، اجتماعی
نویسنده: آرمیتا حسینی(قلم سرخ) @نویسنده پشت شیشه
خلاصه: در جایی که معمولا داستان‌ها قصد پایان دارند زوجی همه چیز را آغاز کردند. با یک خانه طرفیم که بوی غذایی درونش نپیچیده اما بوی عشق و شرارت در سرتاسرش به مشام می‌رسد. این دو زوج دو بازیگر مشهور هستند که تصمیم می‌گیرند برای دست زدن به هیجانات بیشتر، ریسک کنند و در یکی از فیلم‌های عجیب و مرموز سال بازی کنند که تهیه‌کننده فیلم مردی عبوس و اندکی دیوانه است. آن دو با این تصمیم راهی سفر می‌شوند تا در آن فیلم بازی کنند. این دو زوج عاشق که هیچ‌گاه زندگی خسته کننده‌ای نداشتند و مانند زوج‌های دیگر نبودند، فیلم جدید را فرصت خوبی برای خود می‌دانند. که زندگی آنها را بیش از پیش دچار تحول می‌کند و پایشان را در بازی چشم سوم و کائنات می‌کشد.

لینک اثر:


منتقد: @ARi_SAN

تاریخ تحویل نقد: ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام: ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۰
 
راه‌حل
به نام خدا

نقد و برسی رمان سایه‌ای در جویبار

سلام‌ خوش قلم ژذاب0--0
خب خب میریم که داشته باشیم یه نقد هرچند بلند و طولانی از رمان زیبای سرکار خانم آرمیتا حسینی.
🌼نام ‌رمان🌼 اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر است، باید به قدری جذاب باشد که بتواند در یک نگاه خواننده را جذب خود کند، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشه‌ای انتخاب بشود.
اسم "سایه‌ای در جویبار" اسمی کنجکاو کننده و جذاب است. از نظر اندازه هم مناسب است، اما (سایه‌ای در جویبار) زیاد مطابق با ژانرها( عاشقانه، طنز، اجتماعی) نیست. شاید با کمی کاوش و خواندن متون بتوان نتیجه‌‌ی دیگری دریافت کرد که این عنوان کمی هماهنگ ‌است، اما از آنجایی که محتوای...

BAD_GRIL

رفیق رمانیکی
مقام‌دار آزمایشی
بازرس
ناظر
منتقد
طراح
نام هنری
Kameliya
آزمایشی
منتقد+بازرس چت
شناسه کاربر
1062
تاریخ ثبت‌نام
2021-10-16
آخرین بازدید
موضوعات
163
نوشته‌ها
885
راه‌حل‌ها
18
پسندها
4,524
امتیازها
421
سن
20
محل سکونت
لاس‌ و‌ گاس
وب سایت
romanik.ir

  • #2
به نام خدا

نقد و برسی رمان سایه‌ای در جویبار

سلام‌ خوش قلم ژذاب0--0
خب خب میریم که داشته باشیم یه نقد هرچند بلند و طولانی از رمان زیبای سرکار خانم آرمیتا حسینی.
🌼نام ‌رمان🌼 اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر است، باید به قدری جذاب باشد که بتواند در یک نگاه خواننده را جذب خود کند، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشه‌ای انتخاب بشود.
اسم "سایه‌ای در جویبار" اسمی کنجکاو کننده و جذاب است. از نظر اندازه هم مناسب است، اما (سایه‌ای در جویبار) زیاد مطابق با ژانرها( عاشقانه، طنز، اجتماعی) نیست. شاید با کمی کاوش و خواندن متون بتوان نتیجه‌‌ی دیگری دریافت کرد که این عنوان کمی هماهنگ ‌است، اما از آنجایی که محتوای رمان شما عاشقانه و طنز و اجتماعی بوده است، نام سایه‌ای در جویبار زیاد مناسب این امر نیست، چرا که اولین تصوری که از این اسم در ذهن خواننده شکل میگیرد یک رمان با فضای معمایی، ترسناک است، نه عاشقانه و طنز.
خب حالا میپردازیم به کلیشه بودن یا نبودن عنوان:
اگر در عنوانی کلمه عشق یا دریا، سیاه... باشد که در بسیاری از آثار به کار رفته است، اسمی کلیشه‌ای و تکراری محسوب می‌شود.( توجه کنید که بعضی وقت‌ها یک اسم، یک کلمه کلیشه‌ای دارد ولی کل آن ‌اسم جذاب است، مثلا اسم( به وقت حسرت) یک کلمه‌ی کلیشه‌ای دارد اما ترکیب کلی این اسم جذاب است)
سایه‌ای در جویبار در کنار اینکه از جذابیت زیادی برخوردار است می‌توان با قاطعیت گفت که هیچ کلیشه‌ای هم در آن وجود ندارد و می‌بایست از این‌جهت به نویسنده عزیزمان آفرین بگوییم.
🌼ژانر🌼 ژانر، چهارچوب و قالب نگارش اثر است. برخی از ژانرهای صحیح عبارتند از: عاشقانه، تراژدی، مذهبی، تخیلی، فانتزی، اجتماعی، پلیسی، معمایی، جنایی و... . همچنین، ترتیب قرارگیری ژانرها، نشان از پررنگ‌‌تر بودنشان در سیر دارد. ژانر اثر شما عاشقانه، طنز و اجتماعی بود که انتخاب مناسبی بود و به خوبی در متن مشهود است. همچنین اگر ژانر ترسناک و معمایی را هم اضافه می‌کردید، بهتر هم می‌شد، چرا که می‌شد این مورد را هم در رمان شما دید.
🌼خلاصه اثر🌼
خلاصه در واقع کلیتی از اثر را میگوید، باید چیزی که نویسنده در خلاصه‌اش نوشته است با اتفاقاتی که در سیر می‌افتد سازگار باشد و اینکه نویسنده در خلاصه نباید همه اتفاقات را لو بدهد یا آنقدر کم بگوید که خواننده چیزی از ماجرا نفهمد!
خلاصه رمان شما با جملاتی زیبا و به صورتی حرفه‌ای به نگارش درآمده بود، جوری که هم اطلاعاتی از ماجرا به مخاطب ارائه می‌داد و هم گنگ و جذب کننده بود. خلاصه به ژانرهای عاشقانه و اجتماعی مربوط بود. اندازه خلاصه هم تقریباً مناسب بود.
🌼مقدمه🌼
مقدمه‌ی خیلی جذاب و قشنگی داشتید. جملات زیبا و مفهومی‌ بودند و مقدمه‌تان کاملا هماهنگ با رمان بود. بنده بسیار پسندیدم و مطمئناً مورد پسند همه خواهد بود.
🌼جلد🌼 اثر فاقد جلد است.
🌼سیر🌼 سیر باید در تمامی قسمت‌ها متعادل باشد، نباید اینطور باشد که به عنوان مثال نویسنده در شروع بسیار حوصله داشته باشد و زیاد توضیح دهد و بعد کم کم خسته شود و تند و سرسری پارت‌هایش را بنویسد و موضوع را ببندد!
سیر رمان در اندازه متعادلی قرار داشت و مخاطب می‌توانست به خوبی با حال و هوای خاص دو زوج جوان و ماجراجوی داستان انس بگیرد و کاملا هم قابل درک بود. آفرین دختر خوب-*
🌼شروع رمان🌼 شروع یک اثر باید به شکلی باشد که وقتی خواننده برای اولین بار متن را شروع می‌کند به نظرش نیاید که آن اتفاق تکراری است و در اثر مشابهی آن‌را خوانده است و آن‌را رها کند.
شروع رمان شما از زبان شخصیت اصلی تانیا گفته شده است که بعد از یک خراب‌کاری مشترک با همسر خود خانه‌ را به بازار شام تبدیل کرده اند-*
شروع خیلی خوب و متفاوتی بود که هیچ کلیشه‌ای در آن دیده نمیشد بسیار جذاب بود.
🌼زاویه دید🌼دریچه ای که نویسنده از آن به داستان نگرش دارد؛ در واقع موقعیت زاویه و اهمیت دارد چون موضوعات از فیلتر ذهن آن عبور میکنند. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحاً دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میرود و از نگاه شخصیتی به نگارش در می آید که درون فضای رمان حاضر است. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.
زاویه دید شما، متغیر بود، به کل روی این مورد تمرکز کافی را داشته اید و خوشبختانه مشکلی دیده نشد.
🌼دیالوگ‌ها و مونولوگ🌼
مونولوگ به نوشته‌های معمولی که می نویسیم و قبل از دیالوگ می آید گفته می شود که از طریق آن خواننده آماده می‌شود برای خواندن دیالوگ و باعث یک پیش زمینه‌ای می‌شود و دیالوگ گفتگوی دو نفر گفته می شود.
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشوند و تداخلی نداشته باشند.
حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشد و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشان جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشند.
خب، مونولوگ و دیالوگ شما خوب جدا شده بودند. حجم شان هم که خوب بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و بی هدف هم نداشتین، همه کیفیت خوبی داشتند و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هایتان پشت هم چیده نشده بودند؛ اعمال کاراکترها را میانشان بیان میکردید تا از یکنواختی در بیایند.
فقط یک اشکالی که داشتید در متن دیالوگ‌ها زیاد به اشکالات نگارشی توجه نمی‌کردید و نیم فاصله‌ها را رعایت نمی‌کردید.
🌼کشمکش داستان🌼
ما در رمان پنج نوع کشمکش داریم که هرکدام را جدا بررسی خواهیم کرد.
۱_ کشمکش جسمانی: آن است که دو شخصیت در درگیری خود به زور و نیروی جسمی متوسل شوند، مانند کشمکش تانیا و همسرش در بسیاری از قسمت‌های رمان بود که کم و بیش خوب نوشته شده بود.
۲_ کشمکش ذهنی: درگیری شخصیت با افکار خودش. مثل اینکه نسبت به واقعه‌ی قتل، یک پلیس که شخصیت اصلی است، با افکارش در خصوص تردید بین قاتلین، درگیر است که در اکثر قسمت‌های داستان شما وجود داشت و توصیفات خوبی از این قسمت ‌داشت.
۳_ کشمکش احساسی: درگیری کاراکتر با احساسات است. مثلا درگیری یک شخص با حس علاقه اش به کسی، تنفرش و... . است که در داستان به خوبط رعایت شده بود مثل احساسات ترس و نگرانی تانیا وقتی وارد آن خونه عجیب و غریب شده بودند.
۴_ کشمکش اخلاقی: شخصیت با باورها و عقاید خانواده و جامعه درگیر است. مثل حجاب، ازدواج فامیلی و... .
این کشمکش وجود نداشت.
۵_ کشمکش جوامع: دو جامعه باهم درگیر هستند. مثل ایران و آمریکا.
این کشمکش وجود نداشت.
جمعاً کشمکش داستانی شما نه بد بود و نه عالی!
کشمکش‌های داستانی باید مخاطب را درگیر خود کند. خواننده باید پی در پی به دنبال حل سوال‌هایی که در ذهنش ایجاد میشود، باشد و شما به عنوان نویسنده این وظیفه را دارید که دیر یا زود در طی اتفاقات گوناگونی که وارد میکنید به جواب مخاطبین داستان خود پاسخ بدهید.
نه ‌اینکه شما فقط یک مشکل بزرگی را وارد داستان کنید و برای حل آن هیچ تلاشی نکنید و ناگهان وارد موضوع و اتفاق دیگری شوید! اینجا باعث میشود خواننده موجب دلزگی شود و اثرتان را رها کند. کمی کشمکش ها را جدی بگیرید. البته چون هنوز اثر به پایان نرسیده است نمیشود نظر قطعی داد.
بعضی قسمت‌هایش زیاد باورپذیری نداشت.
مثلا قسمی که خانمی همراه دخترش برای تمیز کاری وارد خانه‌ دو هنرمند شدند و تانیا از سوال‌های آن زن میترسید که دلیل کثیف کاریشان را نپرسد.
یعنی یک خانم مشهور و بازیگری مانند او باید از سوال‌ یک خدمتکار که به خانه‌اش می آید بترسد؟
یا آرسین( همسرش) برای اینکه به سوالهای آن زن پاسخ ندهد ساکت شده است؟
به نظرم تغییرش بده.
و یک نقطه قوت رمانتون، توصیفات خیلی خوبی بود که در تمامی قسمت های رمان به چشم میخورد و خیلی خوب این اشکال‌ها را کم‌رنگ‌می‌کرد
🌼توصیفات🌼
توصیفات حالت و شخصیت‌ها به طرز جذاب و ماهرانه‌ای در میان مونولوگ پخش شده بود و کمتر مشاهده می‌شد نویسنده از توصیفات رگباری و پشت سر هم (که هم از نظر زیبایی به رمان آسیب زده و هم کلیشه‌ای و تکراری هستند.) استفاده کند.
در مبحث توصیف ما به چهار نکته اکتفا می کنیم:
1- توصیف حالات: حالاتی که برای یک کارکتر رخ می دهد به عنوان مثال: سردرگمی، ناراحتی، خشم، خوشحالی و... که شما این مورد را رعایت کرده اید.
2- توصیف زمان: زمان قرار گیری کارکتر در یک مکان به عنوان مثال: صبح، ظهر، عصر و... که شما این مورد را هم به خوبی رعایت کرده بوده اید.
3- توصیف مکان: مکانی که یک کارکتر در یک زمان در آن قرار می گیرد به طور مثال: مکان خاص و عجیبی که تانیا و آرسین واردش شده بودند به طرز زیبایی توصیف شده بود.
4- توصیف خود کارکتر: بیان چهره یک کارکتر که با استفاده از آن خواننده میتواند آن کارکتر را در ذهن خود تجسم کند. در این قسمت رمان شما در سطح متوسطی قرار داشت یعنی شما زیاد توصیف چهره و شخصیت نداشته‌اید.
🌼 ممنوعه🌼 نداشت.
🌼اشکالات نگارشی🌼متاسفانه نوشته شما در این قسمت در سطح متوسطی قرار دارد که در پایین تعدادی از آنها را ذکر خواهم کرد:
۱- نتوانست مقابل خنده‌اش را بگیرد.
معنی نمی‌دهد.
نتوانست جلوی خنده‌اش را بگیرد.
۲- هم‌کارت❌همکارت✔
۳- منکه❌من که✔
۴- تخص❌تخس✔
۵- فعلاً✔فعلا❌
۶-اممم❌حروف و علائم‌نگارشی نباید بیشتر از یک بار تکرار شوند.
۷-دستمو❌دستم‌رو✔
۸- آره بلد نیستی یک چیه؟ خب یک کوچک‌ترین عدد فرد است.
- مرسی که گفتی!
هوا زیادی گرم بود و تقریبا اواسط تابستان بود. اما اکنون با تابستان و فصول مختلف کاری نداشتم. این کافه واقعا یک محیط خفه بود. جوری دهان پنجره‌ها را سفت بسته بودند و در را بعد از هر بسته شدن و باز شدن، محکم به هم می‌کوبیدند، انگار کسی قرار بود تن لخت کافه عزیزشان را ببیند. همچنین چراغ‌های کم نور در❌
آره بلد نیستی یک چیه؟ خب یک کوچک‌ترین عدد فرد هست.
- مرسی که گفتی!
***
هوا زیادی گرم بود و تقریبا اواسط تابستان بود. اما اکنون با تابستان و فصول مختلف کاری نداشتم. این کافه واقعا یک محیط خفه بود. جوری دهان پنجره‌ها را سفت بسته بودند و در را بعد از هر بسته شدن و باز شدن، محکم به هم می‌کوبیدند، انگار کسی قرار بود تن لخت کافه عزیزشان را ببیند. همچنین چراغ‌های کم نور در✔
وقتی می‌خواهیم موضوع دیگری را شروع کنیم باید متن‌ها از هم جدا شوند تا تداخلی ایجاد نشود.
🌼سخن نویسنده🌼خب عزیزم داستانت رو خیلی دوست داشتم. قلم خوبی داری(صدبار گفتم تاحالا0---0) توصیفات و فضاسازی رو خیلی خوب و ماهرانه مینویسی و آدم میتونه با مکان و موقعیت داستان انس بگیره. درواقع داستان از یک قراردادی که برای یک فیلم میبندن شروع میشه و وارد یک ماجرای عجیب و غریبی میشن که ایده خوبی بود.
عشقی که بینشون است و اون ابراز علاقه‌شون واقعاً تحسین برانگیزه و به شخصه ژانر عاشقانشو خیلی دوس داشتم.
قلمت مانا جیگرطلا-*
***
تگ تعلق گرفته:
طلایی


@مدیر نقد
نویسنده: @نویسنده پشت شیشه
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام خدا

نقد و برسی رمان سایه‌ی در جویبار

سلام‌ خوش قلم ژذاب0--0
خب خب میریم که داشته باشیم یه نقد هرچند بلند و طولانی از رمان زیبای سرکار خانم آرمیتا حسینی.
🌼نام ‌رمان🌼 اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر است، باید به قدری جذاب باشد که بتواند در یک نگاه خواننده را جذب خود کند، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشه‌ای انتخاب بشود.
اسم "سایه‌ای در جویبار" اسمی کنجکاو کننده و جذاب است. از نظر اندازه هم مناسب است، اما (سایه‌ای در جویبار) زیاد مطابق با ژانرها( عاشقانه، طنز، اجتماعی) نیست. شاید با کمی کاوش و خواندن متون بتوان نتیجه‌‌ی دیگری دریافت کرد که این عنوان کمی هماهنگ ‌است، اما از آنجایی که محتوای رمان شما عاشقانه و طنز و اجتماعی بوده است، نام سایه‌ای در جویبار زیاد مناسب این امر نیست، چرا که اولین تصوری که از این اسم در ذهن خواننده شکل میگیرد یک رمان با فضای معمایی، ترسناک است، نه عاشقانه و طنز.
خب حالا میپردازیم به کلیشه بودن یا نبودن عنوان:
اگر در عنوانی کلمه عشق یا دریا، سیاه... باشد که در بسیاری از آثار به کار رفته است، اسمی کلیشه‌ای و تکراری محسوب می‌شود.( توجه کنید که بعضی وقت‌ها یک اسم، یک کلمه کلیشه‌ای دارد ولی کل آن ‌اسم جذاب است، مثلا اسم( به وقت حسرت) یک کلمه‌ی کلیشه‌ای دارد اما ترکیب کلی این اسم جذاب است)
سایه‌ای در جویبار در کنار اینکه از جذابیت زیادی برخوردار است می‌توان با قاطعیت گفت که هیچ کلیشه‌ای هم در آن وجود ندارد و می‌بایست از این‌جهت به نویسنده عزیزمان آفرین بگوییم.
🌼ژانر🌼 ژانر، چهارچوب و قالب نگارش اثر است. برخی از ژانرهای صحیح عبارتند از: عاشقانه، تراژدی، مذهبی، تخیلی، فانتزی، اجتماعی، پلیسی، معمایی، جنایی و... . همچنین، ترتیب قرارگیری ژانرها، نشان از پررنگ‌‌تر بودنشان در سیر دارد. ژانر اثر شما عاشقانه، طنز و اجتماعی بود که انتخاب مناسبی بود و به خوبی در متن مشهود است. همچنین اگر ژانر ترسناک و معمایی را هم اضافه می‌کردید، بهتر هم می‌شد، چرا که می‌شد این مورد را هم در رمان شما دید.
🌼خلاصه اثر🌼
خلاصه در واقع کلیتی از اثر را میگوید، باید چیزی که نویسنده در خلاصه‌اش نوشته است با اتفاقاتی که در سیر می‌افتد سازگار باشد و اینکه نویسنده در خلاصه نباید همه اتفاقات را لو بدهد یا آنقدر کم بگوید که خواننده چیزی از ماجرا نفهمد!
خلاصه رمان شما با جملاتی زیبا و به صورتی حرفه‌ای به نگارش درآمده بود، جوری که هم اطلاعاتی از ماجرا به مخاطب ارائه می‌داد و هم گنگ و جذب کننده بود. خلاصه به ژانرهای عاشقانه و اجتماعی مربوط بود. اندازه خلاصه هم تقریباً مناسب بود.
🌼مقدمه🌼
مقدمه‌ی خیلی جذاب و قشنگی داشتید. جملات زیبا و مفهومی‌ بودند و مقدمه‌تان کاملا هماهنگ با رمان بود. بنده بسیار پسندیدم و مطمئناً مورد پسند همه خواهد بود.
🌼جلد🌼 اثر فاقد جلد است.
🌼سیر🌼 سیر باید در تمامی قسمت‌ها متعادل باشد، نباید اینطور باشد که به عنوان مثال نویسنده در شروع بسیار حوصله داشته باشد و زیاد توضیح دهد و بعد کم کم خسته شود و تند و سرسری پارت‌هایش را بنویسد و موضوع را ببندد!
سیر رمان در اندازه متعادلی قرار داشت و مخاطب می‌توانست به خوبی با حال و هوای خاص دو زوج جوان و ماجراجوی داستان انس بگیرد و کاملا هم قابل درک بود. آفرین دختر خوب-*
🌼شروع رمان🌼 شروع یک اثر باید به شکلی باشد که وقتی خواننده برای اولین بار متن را شروع می‌کند به نظرش نیاید که آن اتفاق تکراری است و در اثر مشابهی آن‌را خوانده است و آن‌را رها کند.
شروع رمان شما از زبان شخصیت اصلی تانیا گفته شده است که بعد از یک خراب‌کاری مشترک با همسر خود خانه‌ را به بازار شام تبدیل کرده اند-*
شروع خیلی خوب و متفاوتی بود که هیچ کلیشه‌ای در آن دیده نمیشد بسیار جذاب بود.
🌼زاویه دید🌼دریچه ای که نویسنده از آن به داستان نگرش دارد؛ در واقع موقعیت زاویه و اهمیت دارد چون موضوعات از فیلتر ذهن آن عبور میکنند. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحاً دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میرود و از نگاه شخصیتی به نگارش در می آید که درون فضای رمان حاضر است. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.
زاویه دید شما، متغیر بود، به کل روی این مورد تمرکز کافی را داشته اید و خوشبختانه مشکلی دیده نشد.
🌼دیالوگ‌ها و مونولوگ🌼
مونولوگ به نوشته‌های معمولی که می نویسیم و قبل از دیالوگ می آید گفته می شود که از طریق آن خواننده آماده می‌شود برای خواندن دیالوگ و باعث یک پیش زمینه‌ای می‌شود و دیالوگ گفتگوی دو نفر گفته می شود.
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشوند و تداخلی نداشته باشند.
حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشد و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشان جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشند.
خب، مونولوگ و دیالوگ شما خوب جدا شده بودند. حجم شان هم که خوب بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و بی هدف هم نداشتین، همه کیفیت خوبی داشتند و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هایتان پشت هم چیده نشده بودند؛ اعمال کاراکترها را میانشان بیان میکردید تا از یکنواختی در بیایند.
فقط یک اشکالی که داشتید در متن دیالوگ‌ها زیاد به اشکالات نگارشی توجه نمی‌کردید و نیم فاصله‌ها را رعایت نمی‌کردید.
🌼کشمکش داستان🌼
ما در رمان پنج نوع کشمکش داریم که هرکدام را جدا بررسی خواهیم کرد.
۱_ کشمکش جسمانی: آن است که دو شخصیت در درگیری خود به زور و نیروی جسمی متوسل شوند، مانند کشمکش تانیا و همسرش در بسیاری از قسمت‌های رمان بود که کم و بیش خوب نوشته شده بود.
۲_ کشمکش ذهنی: درگیری شخصیت با افکار خودش. مثل اینکه نسبت به واقعه‌ی قتل، یک پلیس که شخصیت اصلی است، با افکارش در خصوص تردید بین قاتلین، درگیر است که در اکثر قسمت‌های داستان شما وجود داشت و توصیفات خوبی از این قسمت ‌داشت.
۳_ کشمکش احساسی: درگیری کاراکتر با احساسات است. مثلا درگیری یک شخص با حس علاقه اش به کسی، تنفرش و... . است که در داستان به خوبط رعایت شده بود مثل احساسات ترس و نگرانی تانیا وقتی وارد آن خونه عجیب و غریب شده بودند.
۴_ کشمکش اخلاقی: شخصیت با باورها و عقاید خانواده و جامعه درگیر است. مثل حجاب، ازدواج فامیلی و... .
این کشمکش وجود نداشت.
۵_ کشمکش جوامع: دو جامعه باهم درگیر هستند. مثل ایران و آمریکا.
این کشمکش وجود نداشت.
جمعاً کشمکش داستانی شما نه بد بود و نه عالی!
کشمکش‌های داستانی باید مخاطب را درگیر خود کند. خواننده باید پی در پی به دنبال حل سوال‌هایی که در ذهنش ایجاد میشود، باشد و شما به عنوان نویسنده این وظیفه را دارید که دیر یا زود در طی اتفاقات گوناگونی که وارد میکنید به جواب مخاطبین داستان خود پاسخ بدهید.
نه ‌اینکه شما فقط یک مشکل بزرگی را وارد داستان کنید و برای حل آن هیچ تلاشی نکنید و ناگهان وارد موضوع و اتفاق دیگری شوید! اینجا باعث میشود خواننده موجب دلزگی شود و اثرتان را رها کند. کمی کشمکش ها را جدی بگیرید. البته چون هنوز اثر به پایان نرسیده است نمیشود نظر قطعی داد.
بعضی قسمت‌هایش زیاد باورپذیری نداشت.
مثلا قسمی که خانمی همراه دخترش برای تمیز کاری وارد خانه‌ دو هنرمند شدند و تانیا از سوال‌های آن زن میترسید که دلیل کثیف کاریشان را نپرسد.
یعنی یک خانم مشهور و بازیگری مانند او باید از سوال‌ یک خدمتکار که به خانه‌اش می آید بترسد؟
یا آرسین( همسرش) برای اینکه به سوالهای آن زن پاسخ ندهد ساکت شده است؟
به نظرم تغییرش بده.
و یک نقطه قوت رمانتون، توصیفات خیلی خوبی بود که در تمامی قسمت های رمان به چشم میخورد و خیلی خوب این اشکال‌ها را کم‌رنگ‌می‌کرد
🌼توصیفات🌼
توصیفات حالت و شخصیت‌ها به طرز جذاب و ماهرانه‌ای در میان مونولوگ پخش شده بود و کمتر مشاهده می‌شد نویسنده از توصیفات رگباری و پشت سر هم (که هم از نظر زیبایی به رمان آسیب زده و هم کلیشه‌ای و تکراری هستند.) استفاده کند.
در مبحث توصیف ما به چهار نکته اکتفا می کنیم:
1- توصیف حالات: حالاتی که برای یک کارکتر رخ می دهد به عنوان مثال: سردرگمی، ناراحتی، خشم، خوشحالی و... که شما این مورد را رعایت کرده اید.
2- توصیف زمان: زمان قرار گیری کارکتر در یک مکان به عنوان مثال: صبح، ظهر، عصر و... که شما این مورد را هم به خوبی رعایت کرده بوده اید.
3- توصیف مکان: مکانی که یک کارکتر در یک زمان در آن قرار می گیرد به طور مثال: مکان خاص و عجیبی که تانیا و آرسین واردش شده بودند به طرز زیبایی توصیف شده بود.
4- توصیف خود کارکتر: بیان چهره یک کارکتر که با استفاده از آن خواننده میتواند آن کارکتر را در ذهن خود تجسم کند. در این قسمت رمان شما در سطح متوسطی قرار داشت یعنی شما زیاد توصیف چهره و شخصیت نداشته‌اید.
🌼 ممنوعه🌼 نداشت.
🌼اشکالات نگارشی🌼متاسفانه نوشته شما در این قسمت در سطح متوسطی قرار دارد که در پایین تعدادی از آنها را ذکر خواهم کرد:
۱- نتوانست مقابل خنده‌اش را بگیرد.
معنی نمی‌دهد.
نتوانست جلوی خنده‌اش را بگیرد.
۲- هم‌کارت❌همکارت✔
۳- منکه❌من که✔
۴- تخص❌تخس✔
۵- فعلاً✔فعلا❌
۶-اممم❌حروف و علائم‌نگارشی نباید بیشتر از یک بار تکرار شوند.
۷-دستمو❌دستم‌رو✔
۸- آره بلد نیستی یک چیه؟ خب یک کوچک‌ترین عدد فرد است.
- مرسی که گفتی!
هوا زیادی گرم بود و تقریبا اواسط تابستان بود. اما اکنون با تابستان و فصول مختلف کاری نداشتم. این کافه واقعا یک محیط خفه بود. جوری دهان پنجره‌ها را سفت بسته بودند و در را بعد از هر بسته شدن و باز شدن، محکم به هم می‌کوبیدند، انگار کسی قرار بود تن لخت کافه عزیزشان را ببیند. همچنین چراغ‌های کم نور در❌
آره بلد نیستی یک چیه؟ خب یک کوچک‌ترین عدد فرد هست.
- مرسی که گفتی!
***
هوا زیادی گرم بود و تقریبا اواسط تابستان بود. اما اکنون با تابستان و فصول مختلف کاری نداشتم. این کافه واقعا یک محیط خفه بود. جوری دهان پنجره‌ها را سفت بسته بودند و در را بعد از هر بسته شدن و باز شدن، محکم به هم می‌کوبیدند، انگار کسی قرار بود تن لخت کافه عزیزشان را ببیند. همچنین چراغ‌های کم نور در✔
وقتی می‌خواهیم موضوع دیگری را شروع کنیم باید متن‌ها از هم جدا شوند تا تداخلی ایجاد نشود.
🌼سخن نویسنده🌼خب عزیزم داستانت رو خیلی دوست داشتم. قلم خوبی داری(صدبار گفتم تاحالا0---0) توصیفات و فضاسازی رو خیلی خوب و ماهرانه مینویسی و آدم میتونه با مکان و موقعیت داستان انس بگیره. درواقع داستان از یک قراردادی که برای یک فیلم میبندن شروع میشه و وارد یک ماجرای عجیب و غریبی میشن که ایده خوبی بود.
عشقی که بینشون است و اون ابراز علاقه‌شون واقعاً تحسین برانگیزه و به شخصه ژانر عاشقانشو خیلی دوس داشتم.
قلمت مانا جیگرطلا-*
***
تگ تعلق گرفته:
طلایی


@مدیر نقد
نویسنده: @نویسنده پشت شیشه

نویسنده: @نویسنده پشت شیشه
منتقد: @ARi_SAN

اختصاصی: است
سطح: طلایی

@Niloofar°MC⁴
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین