. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان بخت سوخته| آلباتروس

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg


رمان: بخت سوخته
نویسنده: @آلباتروس
ژانر: عاشقانه، جنایی
خلاصه:
آن اتفاق، همان اتفاقی که نباید می‌افتاد و افتاد، همانی که باعث مرگ یکیشان شد، ظاهراً حادثه‌ای بیش نبود؛ اما چه کسی دید؟ چه کسی زوزه‌های چشمان پلید را شنید؟ که پوزخندهای مرموز پشت این حادثه را دید؟
باور بر این بود که دیگر تمام شده، دیگر نزاعی نخواهد بود؛ ولی آن اتفاق شروع دوره جدید بازی بود، بازی‌ که مرحله به مرحله‌اش با نفرت بنا شد و منجر به مرگ او و برافراشته شدن پرچم فراق بر روی قله عشق شد!
لینک اثر:


منتقد: @nahal_radan
تاریخ تحویل: ۹ شهریور ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۲۵ شهریور ۱۴۰۱
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
نقد رمان بخت سوخته

نویسنده:
@آلباتروس
عنوان:
عنوان رمان شما (بخت سوخته) بود. این نامِ دو بخشی از جذابیت متناسبی برخوردار بود و به دلِ خواننده می‌نشست. همچنین خواندن عنوان، بسیار راحت بود و در یادها می‌ماند. خوشبختانه عنوانِ اثر به دور از کلیشه بود و کلماتی که در این اسم به کار برده بودید کاملاً بکر و متفاوت بودند. ترکیب دو کلمه( بخت، سوخته) با هم نام زیبایی را برای رمانِ شما به وجود آورده بود.
معنی این عنوان به نوعی به نگون بخت بودن اشاره داشت و همین باعث جذب مخاطب به طرف رمانتان می‌شد. مشکلی که وجود داشت ناهماهنگی ژانر با عنوان بود. عنوانِ اثر، بیشتر مخاطب را به طرف ژانر تراژدی می‌کشاند در صورتی که ژانر رمان شما چنین نبود.
ژانر:
از لحاظ صحیح بودن ژانر بسیار خوب عمل کرده بودید. ژانر های (عاشقانه و جنایی) انتخاب خوبی در رمانتان...

جادوگر انجمن:)

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
896
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-05
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
286
راه‌حل‌ها
5
پسندها
2,303
امتیازها
183
سن
18
محل سکونت
میستیک فالز
وب سایت
nahalradan.blogfa.com

  • #2
نقد رمان بخت سوخته

نویسنده:
@آلباتروس
عنوان:
عنوان رمان شما (بخت سوخته) بود. این نامِ دو بخشی از جذابیت متناسبی برخوردار بود و به دلِ خواننده می‌نشست. همچنین خواندن عنوان، بسیار راحت بود و در یادها می‌ماند. خوشبختانه عنوانِ اثر به دور از کلیشه بود و کلماتی که در این اسم به کار برده بودید کاملاً بکر و متفاوت بودند. ترکیب دو کلمه( بخت، سوخته) با هم نام زیبایی را برای رمانِ شما به وجود آورده بود.
معنی این عنوان به نوعی به نگون بخت بودن اشاره داشت و همین باعث جذب مخاطب به طرف رمانتان می‌شد. مشکلی که وجود داشت ناهماهنگی ژانر با عنوان بود. عنوانِ اثر، بیشتر مخاطب را به طرف ژانر تراژدی می‌کشاند در صورتی که ژانر رمان شما چنین نبود.
ژانر:
از لحاظ صحیح بودن ژانر بسیار خوب عمل کرده بودید. ژانر های (عاشقانه و جنایی) انتخاب خوبی در رمانتان بودند و اولویت بندی آن‌ها بسیار مناسب بود. تراژدی نیز انتخاب خوبی برای اثر به نظر می‌رسید و ژانر را به طریقی به بدنه‌ی رمان ربط می‍داد. در کل ژانر غالب رمان، عاشقانه بود که کاملا نقش پررنگی در رمان داشت. مانند عاشقانه‌های ابرو و بکتاش که در اثر، خیلی پررنگ بود و به همین سبب ژانر عاشقانه در رمان غالب بود.
از ژانر جنایی می‌توان به قضایای قتل حیات و درگیری اغلوها با میرها اشاره کرد که باز هم پررنگ بود و در رمان نقش خوبی را داشت. البته که عرض شد، تراژدی هم انتخاب خوبی برای اولویت آخر شما بود. فوت حیات، طلاقِ زینب از انگین و اتفاقات تلخ دیگر، اثرِ شما را بیشتر به این ژانر سوق می‌داد.
خلاصه:
محتوای خلاصه‌، کوتاه؛ ولی بسیار پر بار بود. مشخصاً پشت این خلاصه اهداف زیادی نهفته است و شما به تک‌تک اتفاقات خواهید رسید. مقدمه در عین ادبی بودن، دارای اطلاعات خوبی بودند و به خواننده اطلاعات زیادی می‌دادند. اطلاعاتی از قبیل، مرگ و نزاعی دوباره و نفرت‌های پنهان و آشکار که مطمئناً در متن اثر شما جای گرفته بودند. خوشبختانه خلاصه‌ی گنگی نداشتید و از همه لحاظ بسیار عالی عمل کرده بودید. خلاصه در عین حال که اطلاعات در اختیار خواننده گذاشته بود، گنگی خاصی در خود پنهان کرده بود که باعثِ هر چه زیباتر شدن آن شده بود و خواننده را به خود جذب می‏کرد. کم بودن خلاصه اثر، تنها نقطه‌ی ضعف بود که بهتر است برطرف شود. نهایتاً پنج تا ده خط حتما بنویسید.
مقدمه:
مقدمه‌ی بسیار ادبی و زیبایی داشتید. از لحاظ ارتباط با ژانر، خیلی عالی عمل کرده بودید و از عشق، جملات زیبایی ساخته بودید. مقدمه با اسم رمان، رابطه‌ی مستقیمی داشت. نگون بختی را از آرایه‌های زیبایی که در اثرتان به کار برده بودید می‌شد حس کرد و حسِ غمِ خاصی به آدم تزریق می‏‌گردید. کیفیت جملاتی که ارائه داده بودید بسیار عالی بود. تعداد خط‌ها هم متناسب و در کل متنِ زیبایی بود و دارای قابلیت جذب مخاطب نیز بود.
جلد:
اثر شما دارای جلد نبود. در اسرع وقت جلدی متناسب با فضای رمان انتخاب کنید.
شروع:
آغاز خوبی را برای رمانتان انتخاب کرده بودید. این‌که ابتدای رمان با یک صحنه‌ی هیجانی روبرو بشویم عالی بود و جمله بندی‌های خوبی هم برایش انتخاب کرده بودید. آغاز با ژانر در ارتباط بود و مسئله‌ی جنایی بودن رمان را به خوبی نشان داده بود. همچنین به علت هیجانی بودن، جذابیت زیادی داشت و مخاطب به طرف آن کشیده می‌شد تا ببیند در قسمت‌‎های بعدی چه می‌شود. آیا بکتاش زنده می‌ماند؟
سیر:
سیر رمان به هیچ عنوان خسته کننده نبود. پستی و بلندی‌های فراوانی داشت و ما در همه‌ی قسمت‌های این داستان، موضوعات مختلفی را دنبال می‌کردیم. سیر، کند یا تند نبود. فقط پرش‌های زیادی انجام شده بود. گاهی از زبان شخصی نامعلوم، گاهی راوی از طرف بولوت و گاهی از طرف بکتاش سخن می‌گفت و... .
این پرش‌های تند ذهن خواننده را به خود درگیر می‌کرد و فرصت جذبِ اطلاعاتِ کافی را از ما می‎گرفت. بهتر بود کمی از این پرش راوی کاسته می‌شد تا رمان جوِ بهتری به خود بگیرد.
همانطور که عرض شد نقاطِ اوج در رمان شما به حد نصاب بود. دیدن ابرو توسط بکتاش، مرگِ ساختگیِ زینب، حاملگی اِبرو و... .
توصیفات:
مکان:
درباره‌ی این نوع توصیف از نظرِ من بسیار خوب عمل کرده بودید و مکان‌های مختلف ملموس و به حد تناسب نوشته شده بودند. تمامی رنگ، شکل، توصیف‌هایی که مربوط به خانه‌ها بود در رمان حس می‌‎شد و بسیار خوب نوشته شده بود.
زمان:
نکته‌ای که خیلی درباره‌ی آن قابل تذکر است، توصیف زمان در رمانِ شماست. زمان‌ها در نوشته قابل درک نبودند. حتی خواننده نمی‌توانست متوجه شود در چه سالی هستیم، شب است یا روز. این‌طور توصیف، خواننده را گیج می‌کرد. بهتر بود اتفاقات رمان در حاله‌ای از ابهام فرو نرود و زمان‌ها بهتر ذکر شوند.
حالات:
توصیف حالات در رمانِ شما رعایت شده بود و اکثراً قبل از دیالوگ‌ها حالات شخصیت‌ها حضور داشت.
احساسات:
از این نظر که اثر، پایه‌ای از عاشقانه داشت احساسات، بیشتر در نظر گرفته شده بودند و بهترین جایگاه را در نوشته‌ی شما داشتند و البته ژانر جنایی و تنفر اشخاص از همدیگر کاملا در رمان قابل درک بود.
شخصیت:
در این مورد شما خوب عمل نکرده بودید. البته که با دقتِ فراوان احتمال داشت چیزهایی دستگبرمان شود، ولی از این نظر که به شخصیت‌ها بیشتر بپرازید، خوب عمل نکرده بودید. فقط خشن بودن انگین و مظلوم بودنِ زینب چیزهایی بودند که در رمان، بیشتر از کاراکترهای اصلی به آنها پرداخته شده بود. شخصیت‌پردازی کاراکترهای اصلی شما جای بیشتری برای کار داشت و باید بیشتر به شخصیت‌های بکتاش، بولوت و اِبرو پرداخته می‌شد.
کشمکش:
از آن‌جایی که رمانِ شما آمیخته‌ای از جنایی بود، کشمکش جسمانی، انتخاب بسیار مناسبی برای آن است. در جاهای مختلف رمانتان دیده می‌شود. از همان ابتدای رمان که با زخمی شدن بکتاش شروع شد تا جنگ و درگیری‌های بین دو خاندان. کشمکش احساسی که در اثر به طور واضح بین دو شخصیت بکتاش و اِبرو دیده می‏شد و علاقه‌ی آنها به یکدیگر بود که کشمکش‌های بعدی به وجود آمده بود.
مهمترین درگیری‌ای که در اثر شما به صورت واضح دیده می‌شد و عامل تمام اتفاقات بود، جوامع بود، بین دو جمع میرها و اوغلوها کاملا دیده می‌شد و این نکته‌ی مثبتی به حساب می‌آید.
زاویه دید:
زاویه دید رمان، از زبان راوی بود. این زاویه دید بسیار مناسب اثر شما بود چرا که روند و موقعیت داستان پی در پی در حال تغییر بود. مشکلی در این مورد وجود نداشت و درآمیختگی نیز مشاهده نشد و این نکته‌ی مثبتی بود. بهتر است همین رویه را پیش بگیرید و در آن تغییری ایجاد نکنید.
در کل، این زاویه دید به شدت مناسب رمانِ شما بود و مخاطب با آن بیشترین ارتباط را می‌گرفت.
لحن:
لحنِ رمان ادبی محور بود و در آن اختلال وجود نداشت. کلمات ادبی و ثقیل به ندرت در متن دیده میشد که نوشته‌ی شما را جذاب‌تر می‌کرد. خوشبختانه پرشی در بافتِ رمان احساس نشد و درآمیختگی دیده نشد.
دیالوگ و مونولوگ نویسی:
حجم دیالوگ به مونولوگ اندازه بود و مشکلی در آن وجود نداشت. همچنین، فضاسای مناسبی بین آن وجود داشت که متن را قوی‏تر می‌‏ساخت. از لحاظ کیفیتِ آن‌ها بسیار خوب عمل کرده بودید و هر دیالوگ روایت و هدف خاصی را دنبال می‌کرد. حجم این اطلاعات موجود در دیالوگ‌‏ها به حد تناسب بود و با کاراکترها هماهنگی کافی را داشت.
شخصیت پردازی:
شخصیت بکتاش شخصیتی مهربان ولی تند خو بود. از نظرِ من این شخصیت، کاراکتری دلشکسته و ناراحت به نظر می‌رسید و سختی‏‌های زیادی را تحمل کرده بود. بکتاش شخصیتی همه جانبه داشت و نویسنده با استفاده از تصوراتش آن را خلق کرده بود.
اِبرو شخصیتی ملموس داشت. دختری ساده ولی با گذشته‌ای تلخ. گذشته‌ای که حتی خودش هم آن را به یاد نمی‌‏آورد. این شخصیت بیشتر به شخصیت قالبی و کلیشه‌ای می‏خورد.
اِنگین کاراکتری عصبی، خشن و بی‌‎احساس نقل شده بود. اگرچه سختی‌ها و مرگ همسرش او را به این روز انداخته بود؛ ولی غرور این شخصیت پررنگ‏ترین چیزی بود که در رمان دیده می‏شد. با این حال این یکی نیز قالبی و کلیشه‌ای بود و خواننده پیش‌بینی رفتار او را داشت.
بولوت کاراکتری بود که خیلی خوب به آن پرداخته نشده بود و جای کار بیشتری داشت. از نظر بنده، به جز شخصیت اِنگین که تمرکز بیشتری برای شخصیت سازی به آن داده شده بود، بقیه کاراکترها شخصیتی ضعیف و کار نشده داشتند. روی عقاید اشخاص تمرکز نکرده بودید و بیشتر سرسری از آن‏ها گذشته بودید. بهتر بود خصوصیاتِ آن‏ها را در رمان بیشتر جلوه می‏‌دادید. شخصیت‏هایی مثل بولوت و بقیه کاراکترهای حاضر در رمان خیلی به آن‏ها پرداخته نشده بود.
از نظر ظواهر هم همین‏طور. تنها چیزی که بیشترین اشاره به آن شد، چشمانِ آبی زینب بودند. و اشاره‏‌ی دیگری به بقیه اشخاص نشده بود. این شخصیت‏ها که اصلی هستند باید بیشتر روی آن‏ها کار شود و نوشته شوند. روند کار را ویرایش کنید تا این مشکل نیز برطرف شود.
فضا:
این رکن در وضعیت خوبی قرار داشت و مانند توصیفِ مکان، خوب به آن پرداخته شده بود. فضاهای مختلف و حالات اشخاص از درک آن مکان‎ به خوبی نوشته شده بودند. ولی اگر بخواهیم به آن به چشم فضاهایی که مربوط به آب و هوا است نگاه کنیم، به آن زیاد پرداخته نشده بود و نویسنده از آن گذشته بود.
رعایت جایگاه واژگان:
رعایت شده بود.
تکرار:
تکرار علائم، حروف، واژه و... دیده نشد.
رعایت پارت نویسی:
پارت‌ها به اندازه‌ی صحیح نوشته شده بودند.
سخن منتقد:
از اثرِ شما بسیار لذت بردم.


سطح: طلایی
رده: جوانان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
نقد رمان بخت سوخته

نویسنده:
@آلباتروس
عنوان:
عنوان رمان شما (بخت سوخته) بود. این نامِ دو بخشی از جذابیت متناسبی برخوردار بود و به دلِ خواننده می‌نشست. همچنین خواندن عنوان بسیار راحت بود و در یادها می‌ماند. خوشبختانه عنوانِ اثر به دور از کلیشه بود و کلماتی که در این اسم به کار برده بودید کاملا بکر و متفاوت بودند. ترکیب دو کلمه(بخت،سوخته) با هم نام زیبایی را برای رمانِ شما به وجود آورده بود.
معنی این عنوان به نوعی به نگون بخت بودن اشاره داشت و همین باعث جذب مخاطب به طرف رمانتان می‌شد. مشکلی که وجود داشت ناهماهنگی ژانر با عنوان بود. عنوانِ رمانتان بیشتر مخاطب را به طرف ژانر تراژدی می‌کشاند در صورتی که ژانر رمانتان چنین نبود.
ژانر:
از لحاظ صحیح بودن ژانر بسیار خوب عمل کرده بودید. ژانر های (عاشقانه و جنایی) انتخاب خوبی در رمانتان بودند و اولویت بندی آن‌ها بسیار مناسب بود. تراژدی نیز انتخاب خوبی برای رمانتان می‎شد و ژانر را به طریقی به بدنه‌ی رمان ربط می‍داد. در کل ژانر غالب رمانتان عاشقانه بود. ژانر مهم و پررنگی که در رمان دیده می‌شد. مانند، عاشقانه‌های ابرو و بکتاش که در رمان خیلی پررنگ بود و به همین سبب عاشقانه، غالبِ رمانتان بود.
از ژانر جنایی می‌توان به قضایای قتل حیات و درگیری اغلوها با میرها اشاره کرد که باز هم ژانر پررنگی بود و در رمان نقش خوبی را داشت. البته که عرض شد، تراژدی هم انتخاب خوبی برای اولویت آخر شما بود. فوت حیات، طلاقِ زینب از انگین و اتفاقات تلخ دیگر اثرِ شما را بیشتر به این ژانر سوق می‌داد.
خلاصه:
محتوای خلاصه‌ی شما کوتاه ولی بسیار پر بار بود. مشخصا پشت این خلاصه اهداف زیادی نهفته است و شما به تک‌تک اتفاقات خواهید رسید. مقدمه در عین ادبی بودن، دارای اطلاعات خوبی بودند و به خواننده اطلاعات زیادی می‌دادند. اطلاعاتی از قبیل، مرگ و نزاعی دوباره و نفرت‌های پنهان و آشکار که مطمئنا در متن شما جای گرفته بودند. خوشبختانه خلاصه‌ی گنگی نداشتید و از همه لحاظ بسیار عالی عمل کرده بودید. خلاصه در عین حال که اطلاعات در اختیار خواننده گذاشته بود، گنگی خاصی در خود پنهان کرده بود که باعثِ هر چه زیباتر شدن آن شده بود و خواننده را به خود جذب می‏کرد. کم بودن خلاصه تنها نقطه‌ی ضعف بود که بهتر است برطرف شود. نهایتا پنج تا ده خط حتما بنویسید.
مقدمه:
مقدمه‌ی بسیار ادبی و زیبایی داشتید. از لحاظ ارتباط با ژانر خیلی عالی عمل کرده بودید و از عشق، جملات زیبایی ساخته بودید. مقدمه با اسم رمان، رابطه‌ی مستقیمی داشت. نگون بختی را از آرایه‌های زیبایی که در اثرتان به کار برده بودید می‌توان حس کرد و حسِ غمِ خاصی به آدم تزریق می‏کرد. کیفیت جملاتی که در مقدمه ارائه داده بودید بسیار عالی بود. تعداد خط‌ها هم متناسب بود و در کل متنِ زیبایی بود و دارای قابلیت جذب مخاطب نیز بود.
جلد:
اثر شما دارای جلد نبود. در اسرع وقت جلدی متناسب با فضای رمان انتخاب کنید.
شروع:
آغاز خوبی را برای رمانتان انتخاب کرده بودید. این‌که ابتدای رمان با یک صحنه‌ی هیجانی روبرو بشویم عالی بود و جمله بندی‌های خوبی هم برایش انتخاب کرده بودید. آغاز با ژانر در ارتباط بود و مسئله‌ی جنایی بودن رمان را به خوبی نشان داده بود. همچنین به علت هیجانی بودن، جذاب نیز بود و مخاطب به طرف آن کشیده می‌شد تا ببیند در قسمت‌‎های بعدی چه می‌شود. آیا بکتاش زنده می‌ماند؟
سیر:
سیر رمان به هیچ عنوان خسته کننده نبود. پستی و بلندی‌های فراوانی داشت و ما در همه‌ی قسمت‌های این داستان، موضوعات مختلفی را دنبال می‌کردیم. سیر، کند یا تند نبود. فقط پرش‌های زیادی انجام شده بود. گاهی از زبان شخصی نامعلوم، گاهی راوی از طرف بولوت و گاهی از طرف بکتاش سخن می‌گفت و... .
این پرش‌های تند ذهن خواننده را به خود درگیر می‌کرد و فرصت جذبِ اطلاعاتِ کافی را از ما می‎گرفت. بهتر بود کمی از این پرش راوی کاسته می‌شد تا رمان جوِ بهتری به خود بگیرد.
همانطور که عرض شد نقاطِ اوج در رمان شما به حد نصاب بود. دیدن ابرو توسط بکتاش، مرگِ ساختگیِ زینب، حاملگی اِبرو و... .
توصیفات:
مکان:
درباره‌ی این توصیف از نظرِ من بسیار خوب عمل کرده بودید و مکان‌های مختلف ملموس و به حد تناسب نوشته شده بودند. تمامی رنگ، شکل، توصیف‌هایی که مربوط به خانه‌ها بود در رمان حس می‌‎شد و بسیار خوب نوشته شده بود.
زمان:
نکته‌ای که خیلی درباره‌ی آن قابل تذکر است، توصیف زمان در رمانِ شماست. زمان‌ها در نوشته قابل درک نبودند. حتی خواننده نمی‌توانست متوجه شود در چه سالی هستیم، شب است یا روز. این‌طور توصیف، خواننده را گیج می‌کرد. بهتر بود اتفاقات رمان در حاله‌ای از ابهام فرو نرود و زمان‌ها بهتر ذکر شوند.
حالات:
توصیف حالات در رمانِ شما رعایت شده بود و اکثرا قبل از دیالوگ‌ها حالات شخصیت‌ها حضور داشت.
احساسات:
از این نظر که رمان شما پایه‌ای از عاشقانه داشت احساسات بیشتر در نظر گرفته شده بودند و بهترین جایگاه را در نوشته‌ی شما داشتند. و البته ژانر جنایی و تنفر اشخاص از همدیگر کاملا در رمان قابل درک بود.
شخصیت:
در این مورد شما خوب عمل نکرده بودید. البته که با دقتِ فراوان احتمال داشت چیزهایی دستیگرمان شود، ولی از این نظر که شما به شخصیت‌ها بیشتر بپرازید خوب عمل نکرده بودید. فقط خشن بودن انگین و مظلوم بودنِ زینب چیزهایی بودن که در رمان بیشتر از کاراکترهای اصلی به آنها پرداخته شده بود. شخصیت‌پردازی کاراکترهای اصلی شما جای بیشتری برای کار داشت و باید بیشتر به شخصیت‌های بکتاش، بولوت و اِبرو پرداخته می‌شد.
کشمکش:
از آن‌جایی که رمانِ شما آمیخته‌ای از جنایی بود کشمکش جسمانی انتخاب بسیار مناسبی برای آن است در جاهای مختلف رمانتان دیده می‌شود. از همان ابتدای رمان که با زخمی شدن بکتاش شروع شد تا جنگ و درگیری‌های بین دو خاندان. کشمکش احساسی که در رمان به طور واضح بین دو شخصیت بکتاش و اِبرو دیده می‏شد و علاقه‌ی آنها به یکدیگر بود که کشمکش‌های بعدی به وجود آمده بود.
کشمکش که در رمان شما به صورت واضح دیده می‌شد و عامل تمام اتفاقات بود، جوامع بود. بین دو جمع میرها و اوغلوها کاملا دیده می‌شد و این نکته‌ی مثبتی بود.
زاویه دید:
زاویه دید رمانِ شما از زبان راوی بود. این زاویه دید بسیار مناسب رمانِ شما بود چرا که روند و موقعیت داستان پی در پی در حال تغییر بود. مشکلی در این مورد وجود نداشت و درآمیختگی نیز مشاهده نشد و این نکته‌ی مثبتی بود. بهتر اسن همین رویه را پیش بگیرید و در آن تغییری ایجاد نکنید.
در کل این زاویه دید به شدت مناسب رمانِ شما بود و مخاطب با آن بیشترین ارتباط را می‌گرفت.
لحن:
لحنِ رمان ادبی محور بود و در آن اختلال وجود نداشت. کلمات ادبی و ثقیل به ندرت در متن شما دیده میشد که نوشته‌ی شما را جذاب‌تر می‌کرد. خوشبختانه پرشی در بافتِ رمان احساس نشد و درآمیختگی دیده نشد.
دیالوگ و مونولوگ نویسی:
حجم دیالوگ به مونولوگ اندازه بود و مشکلی در آن وجود نداشت. همچنین، فضاسای مناسبی بین آن وجود داشت که نوشته‎ی شما را قوی‏تر می‏ساخت. از لحاظ کیفیتِ آن‌ها بسیار خوب عمل کرده بودید و هر دیالوگ روایت و هدف خاصی را دنبال می‌کرد. حجم این اطلاعات موجود در دیالوگ‏ها به حد تناسب بود و با کاراکترها هماهنگی کافی را داشت.
شخصیت پردازی:
شخصیت بکتاش شخصیت مهربان ولی تند خو بود. از نظرِ من این شخصیت، کاراکتری دلشکسته و ناراحت به نظر می‎رسید که سختی‏های زیادی را تحمل کرده بود. بکتاش شخصیتی همه جانبه داشت و نویسنده با استفاده از تصوراتش آن را خلق کرده بود.
اِبرو شخصیتی ملموس داشت. دختری ساده ولی با گذشته‎ای تلخ. گذشته‎ای که حتی خودش هم آن را به یاد نمی‏آورد. این شخصیت بیشتر به شخصیت قالبی و کلیشه‌ای می‏خورد.
اِنگین کاراکترِ عصبی، خشن و بی‎احساس نقل شده بود. اگرچه سختی‎‏ها و مرگ همسرش او را به این روز انداخته بود ولی غرور این شخصیت پررنگ‏ترین چیزی بود که در رمان دیده می‏شد. با این حال این شخصیت نیز قالبی و کلیشه‌ای بود و خواننده پیش‌بینی رفتار او را داشت.
بولوت کاراکتری بود که خیلی خوب به آن پرداخته نشده بود و جای کار بیشتری داشت. از نظر بنده، به جز شخصیت اِنگین که تمرکز بیشتری برای شخصیت سازی به آن داده شده بود، بقیه کاراکترها شخصیتی ضعیف و کار نشده داشتند. روی عقاید اشخاص تمرکز نکرده بودید و بیشتر سرسری از آن‏ها گذشته بودید. بهتر بود خصوصیاتِ آن‏ها را در رمان بیشتر جلوه می‏داد. شخصیت‏هایی مثل بولوت و بقیه کاراکترهای حاضر در رمان خیلی به آن‏ها پرداخته نشده بود.
از نظر ظواهر هم همین‏طور. تنها چیزی که بیشترین اشاره به آن شد، چشمانِ آبی زینب بودند. و اشاره‏ی دیگری به بقیه اشخاص نشده بود. این شخصیت‏ها که اصلی هستند باید بیشتر روی آن‏ها کار شود و نوشته شوند. روند کار را ویرایش کنید تا این مشکل نیز برطرف شود. باورپذیری شخصیت‌ها کاملا مناسب بود.
فضا:
این رکن در وضعیت خوبی قرار داشت و مانند توصیفِ مکان خوب به آن پرداخته شده بود. فضاهای مختلف و حالات اشخاص از درک آن مکان‎ به خوبی نوشته شده بودند. ولی اگر بخواهیم به آن به چشم فضاهایی که مربوط به آب و هوا است نگاه کنیم، به آن زیاد پرداخته نشده بود و نویسنده از آن گذشته بود.
رعایت جایگاه واژگان:
رعایت شده بود.
تکرار:
تکرار علائم، حروف، واژه و... دیده نشد.
رعایت پارت نویسی:
پارت‌ها به اندازه‌ی صحیح نوشته شده بودند.
سخن منتقد:
از اثرِ شما بسیار لذت بردم.


سطح: طلایی
رده: جوانان

نویسنده: @آلباتروس
منتقد: @nahal_radan

سطح: طلایی
اختصاصی: است
رده‌بندی: جوانان

@Moon Shadow
@مدیر تایپ
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین