. . .

نقد و بررسی نقد و بررسی رمان گس مثل خون|شادی

تالار نقد خوانندگان آثار

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,333
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #1
نام رمان : گَس مثل خون
نام نویسنده: شادی
ناظر @Laluosh
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه : شاید نبودن خیلی چیزها توی زندگی ما آدما و یا اشتباهات خواسته و ناخواسته‌ی ما باعث به‌ وجود اومدن خلع‌های زیادی بشه. در این داستان قراره با دختری همراه بشیم، از جنس بردباری و استقامت تا روحیه‌ی جنگجویش را به رخ دشمنانش بکشد.

@Error_brain404
 

noom

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
2806
تاریخ ثبت‌نام
2022-08-17
موضوعات
42
نوشته‌ها
102
پسندها
533
امتیازها
183

  • #2
سلام
نمیشه گفت اسم رمان نوعه، بخاطر تکراری بودن کلمات مثل و خون
و ی جورایی ساده س، خیلی ساده
نمیتونم تصور کنم معنیش رو (مطلقا بخاطر خودمه ن مشکل از جایی باشه) بخاطر همین نمیتونم بگم که با ژانر‌ها ارتباط داره یا ن، ولی ب طور کلی بخاطر همون سادگی و تکراری بودن کلمات‌؛ انتخاب‌های بهتری هم میشه داشت.

در این داستان
با این تیکه از خلاصه و جمله بندی یه ادامه ی این قسمت زیاد راحت نیستم و خلاصه جای کار داشت.
ی جورایی خیلی کلی بود.

مقدمه از نویسنده نبود ولی خیلی زیبا بود.
توصیفات شروع قشنگ بود ولی هر چی صبر کردم توصیفات رنگی نداشتن و ی جورایی برام زنده نبودن
مثلا وقتی رو فرش خوابیده میشه اونو توصیف کنه غیر مستقیم یا وقتی تو بغل باباشه از رنگ و اندازه‌ی لباس اون بگه (اینا صرفا مثال برا بیان منظور بود)

توصیفات چهره میتونست بیشتر بکار برده بشه تو این چند پارت، اگه درست بگم تو اینا از (سفیدی پوست دختره، زردی پوست، چشمان سرخ از اشک، موهای ژولیده و زخم‌هایی که بعد از کتک خوردن بود) گفته شده بود که کم بود و میشد ی کوچولو از مشخصات ظاهری صورت و به پوشش اشاره کرد

مادر و پدر تکرار داشت، میشه (البته این به قلم و خواست نویسنده برمیگرده) بجاشون از اسمشون تکو توک استفاده کنی

و نکته ی اخریه ک،
تا ی جایی خوب بود ولی از ی قسمتی از متن به بعد جملات خیلی بلند میشد در حد بند.
جمله با علامتای تعجب و سوال و نقطه تموم میشن دیگه؟ منظورم اینه اینا نذاشته بودی و ی تیکه بودن باعث میشه خواننده توی خوندن اذیت بشه، مثلا این :')
+ جملات ی جورایی بخاطر یه دست بودن توضیح لحظه تکرار زیاد داشتن ک اضافه‌ان، حذف کنی بهتره
مادر باجیغ کوتاهی پایان صحبتش را مثل همیشه اعلام کرد ولی گویی آرامش درونی خود را نتوانسته بود بدست بیاورد بنابراین با سرعت به سمت در اتاق دخترک‌ها حرکت کرد، قفل در را بازکرد و با خشونت در را باز کرد که در با صدای نا به هنجاری به دیوار برخورد کرد و کمی از دیوار فاصله گرفت با اخمی درهم رفته لحظه مکث کرد و به صورت زرد و موهای ژولیده و بدن لرزان دخترک که در کنج اتاق درخود جمع شده بود نگاهی انداخت و در کسری از ثانیه کمر بندی که در پشت در اتاق آویزان بود را برداشت و با آن شروع به زدن بر تن نحیف دخترک ضربه اول ،ضربه دوم ، ضربه سوم را نزده دستش درمیانه راه متوقف شد،مادر با اخم و صورتی سرخ سرش را به راست متمایل کرد تا علت احاطه شدن دستش و توقف توست دستان پدر را بداند صدای گریه دخترک بلند شده بود و به هق هق افتاده بود و گویی جان از تنش خارج شده بود)
امیدوارم جایی از نظرم رو بد بیان نکرده باشم..
قلمت سبز💚

@Error_brain404
@نویسنده بیگانه:)
 

هاویر

رمانیکی نقره‌ای
کاربر ثابت
شناسه کاربر
185
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-02
آخرین بازدید
موضوعات
378
نوشته‌ها
1,696
راه‌حل‌ها
3
پسندها
12,456
امتیازها
639
سن
20
محل سکونت
باشگاه پنج صبحی ها

  • #3
سلام
نمیشه گفت اسم رمان نوعه، بخاطر تکراری بودن کلمات مثل و خون
و ی جورایی ساده س، خیلی ساده
نمیتونم تصور کنم معنیش رو (مطلقا بخاطر خودمه ن مشکل از جایی باشه) بخاطر همین نمیتونم بگم که با ژانر‌ها ارتباط داره یا ن، ولی ب طور کلی بخاطر همون سادگی و تکراری بودن کلمات‌؛ انتخاب‌های بهتری هم میشه داشت.

در این داستان
با این تیکه از خلاصه و جمله بندی یه ادامه ی این قسمت زیاد راحت نیستم و خلاصه جای کار داشت.
ی جورایی خیلی کلی بود.

مقدمه از نویسنده نبود ولی خیلی زیبا بود.
توصیفات شروع قشنگ بود ولی هر چی صبر کردم توصیفات رنگی نداشتن و ی جورایی برام زنده نبودن
مثلا وقتی رو فرش خوابیده میشه اونو توصیف کنه غیر مستقیم یا وقتی تو بغل باباشه از رنگ و اندازه‌ی لباس اون بگه (اینا صرفا مثال برا بیان منظور بود)

توصیفات چهره میتونست بیشتر بکار برده بشه تو این چند پارت، اگه درست بگم تو اینا از (سفیدی پوست دختره، زردی پوست، چشمان سرخ از اشک، موهای ژولیده و زخم‌هایی که بعد از کتک خوردن بود) گفته شده بود که کم بود و میشد ی کوچولو از مشخصات ظاهری صورت و به پوشش اشاره کرد

مادر و پدر تکرار داشت، میشه (البته این به قلم و خواست نویسنده برمیگرده) بجاشون از اسمشون تکو توک استفاده کنی

و نکته ی اخریه ک،
تا ی جایی خوب بود ولی از ی قسمتی از متن به بعد جملات خیلی بلند میشد در حد بند.
جمله با علامتای تعجب و سوال و نقطه تموم میشن دیگه؟ منظورم اینه اینا نذاشته بودی و ی تیکه بودن باعث میشه خواننده توی خوندن اذیت بشه، مثلا این :')
+ جملات ی جورایی بخاطر یه دست بودن توضیح لحظه تکرار زیاد داشتن ک اضافه‌ان، حذف کنی بهتره
مادر باجیغ کوتاهی پایان صحبتش را مثل همیشه اعلام کرد ولی گویی آرامش درونی خود را نتوانسته بود بدست بیاورد بنابراین با سرعت به سمت در اتاق دخترک‌ها حرکت کرد، قفل در را بازکرد و با خشونت در را باز کرد که در با صدای نا به هنجاری به دیوار برخورد کرد و کمی از دیوار فاصله گرفت با اخمی درهم رفته لحظه مکث کرد و به صورت زرد و موهای ژولیده و بدن لرزان دخترک که در کنج اتاق درخود جمع شده بود نگاهی انداخت و در کسری از ثانیه کمر بندی که در پشت در اتاق آویزان بود را برداشت و با آن شروع به زدن بر تن نحیف دخترک ضربه اول ،ضربه دوم ، ضربه سوم را نزده دستش درمیانه راه متوقف شد،مادر با اخم و صورتی سرخ سرش را به راست متمایل کرد تا علت احاطه شدن دستش و توقف توست دستان پدر را بداند صدای گریه دخترک بلند شده بود و به هق هق افتاده بود و گویی جان از تنش خارج شده بود)
امیدوارم جایی از نظرم رو بد بیان نکرده باشم..
قلمت سبز💚

@Error_brain404
@نویسنده بیگانه:)
بد بیان کردی
داستان براساس واقعیته و تمام این صحنه ها هنوز به یک چهارم هم نرسیده
 

نیکـ

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
2633
تاریخ ثبت‌نام
2022-07-13
موضوعات
52
نوشته‌ها
312
راه‌حل‌ها
3
پسندها
998
امتیازها
183
سن
20
محل سکونت
گلخونه ته باغ!...

  • #4
سلام با ارزوی موفقیت برای نویسنده
این نقد فقط برای بهبود قلم شما هست
قصد هیچ توهینی ندارم

اسم رمان شما به نظرم طولانی هستش
و این نوع ترکیب که کلمه ای اورده و به چیزی تشبیه کرده تکراری شده اما به هرحال بازهم جذابیت داره
شروع رمانتون تکراریه یعنی این صحنه توی خیلی از رمانا دیده شده

درباره ایده رمانتون نمیتونم چزی بگم چون اولشه و خب نامشخص هست
چون این صحنه ای که گفتین غمگین و کمی اجتماعی بود شما هیچ توصیف خاصی به کار نبردید برای عصبانیت مادر و غم دختر صرفا اوردن کلمه کتک و گریه اکتفا کردید
موفق باشید💕
@Error_brain404
@نویسنده بیگانه:)
 

Carmen Sandiego

رمانیکی خلاق
رمانیکی
شناسه کاربر
2320
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-26
آخرین بازدید
موضوعات
9
نوشته‌ها
219
راه‌حل‌ها
9
پسندها
810
امتیازها
208
سن
20
محل سکونت
از سرزمین خیال
وب سایت
romanik.ir

  • #5
سلام و خسته نباشید به نویسنده‌ی عزیز
اسم رمانت یکم تکراری بود امّا از نظر من جالب و جذاب بود
خلاصه‌ و شروع خوبی داشتی ژانرت با محتوا هماهنگ بود.
داستان رمانت جذب کننده بود با پایانی مناسب و معقول.
از خوند رمانت لذت بردم امیدوارم موفق و پیروز باشی.
قلمت سبز
@فاطمه جوادزاده

@مدیر رمانیکی خوان
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین