نقد و بررسی نقد و بررسی داستان ناقوس انفکاک|هانی‌م

[دمیــــــورژ]

به نام خدایی که اگر حکم کند، ما همه محکومیم!

نام دلنوشته: ناقوس انفکاک
ژانر: غمگین، اجتماعی
نام نویسنده: هانی‌م
مقدمه:
ناقوس به صدا در می‌آید و انفجاری سهمگین در امتداد حفره‌های قلب اتفاق می‌افتد... پژواک صدای خرد شدن تکه‌ تکه‌های قلب به قدری زیاد شده است که گوش‌هایش را می‌فشارد و آن صدای جیغ‌های دلخراش و غمگین وی است که طنین انداز زندگی می‌شود... صدایش تا فرسنگ‌ها انسان‌ها را مطلع می‌کند؛ اما او که باید بشنود گوش‌هاش کر شده... . دخترک ترسیده، می‌خواهد درد و دل کند... گوش شنوا داری؟

پ.ن: این داستان تک تک حرف‌ها و اتفاقات کاملاً واقعی‌ست بدون اغراق و... .

 

[zeinabrostami]

سلام خوبی گلم؟
رمانت همونطور که از ژانر معلومه حسابی غمگینه!
ولی بهتره توی ژانر به جای غمگین بزاری تراژدی. حالا باز با منتقدا چک کن.

نکته دومم اینکه
یه جا فلش بک داشتی به چهارم سال ۹۹ دیگه نیاز نیست برای پارت بعد تاریخ رو ذکر کنی.

همین! رمانت زیاد جلو نرفنه تا بتونم درست از داستان سر در بیارم. امیدوارم کلیشه نباشه😀

 

[Delvinak]

سلام؛ خسته نباشید:)!
بنظرم اگر پارت‌هاتون رو یک اندازه در نظر بگیرید خیلی بهتره و این‌که چرا انقدر زمان زود می‌گذشت؟
می‌تونستید بیشتر از اون مهمونی تعریف کنید و حداقل یک پارت رو مختص مهمونی قرار می‌دادید.
ولی خیلی زود تمام شد.
یکی دیگه از چیزهایی که خیلی تو چشم می‌خورد چرخش قلمتون بود؛ کمی چرخش قلم داشتید و چرخش قلم به این معناست که شما هم آمیانه نوشتید هم ادبی که این تو ذوق می‌خوره؛
مثل یک جا که نوشته بودید , قهوه را جرعه جرعه می‌نوشد و به گذشته برمی‌گردد, در این قسمت , را , و , می‌نوشد , جمله شما رو ادبی کرده.
ولی در یک‌جا دیگه نوشته بودید , یکی از اقوام پدرم دعوتیم , این‌جا هم , دعوتیم , جملتون رو آمیانه کرده.
میتونستید بگید , دعوت هستیم ,
همچنین در پارت سوم اگر اشتباه نکنم نیازی به دورباره گفتن سال و ماه نبود.!
خیلی زیبا بود و مطمئنم وقتی پارت‌های بیشتری هم نوشته شه خیلی قشنگ‌تر خواهد شد:)!
موفق باشید...!

 

[H A D I S]

های هانی
من دو پارتی ک قرار دادی رو مطالعه کردم
مقدمه واقعا جذابی داشتی خیلی به اندازه و زیبا بود.
پارت ها از نظر من مشکلی نداشت
علائم نگارشی
زبان
سیر پارت ها
کاملا رعایت شده
چیزی ندیدم ک لازم ب ذکر باشه
راسی اسم داستانت واقعا جذابه:) ♡

 

[Luna🌙]

سلام امید وارم خوب باشین
رمان تون اسمش جذابه منو واقعا جذب کرد
قلم تون رو دوست داشتم
پارت های رمان کم هستن و چیزی نیست که من بگم
من واقعا مشتاق پارت های بعدی هستم موفق باشین😊

 

[شاهزاده آبی مرداد]

نمی تونم واقعا نظر بدم چون پارت ها خیلی کم بودن و دو پارت برای قضاوت یه داستان مثل اینه که یک مشت از یک گندم برداری و بخوای کیفیت یک تن گندم رو باهاش بررسی کنی ، پس من از نظر خودم نقدی برای این داستان وجود نداره ولی تقریبا حس می کنم یجورایی بتونم سیر داستان رو حدس بزنم

 

[فاطره]

سلام و خداقوت خدمت نویسنده عزیز...
اول اینکه من به شخصه اسمش رو نپسنیدم،چون بعضی خواننده ها هستن وقتی میبینن از اسم سر در نمیارن و حتی معنیش رو متوجه نمیشن،بیخیال رمان میشن...(مثل من😂)
و دوم ژانر غمگین دوست ندارم اما دلم خواست در حدی بخونم که متوجه معنی اسم رمانت بشم😅
مقدمت رو خیلییی دوست داشتم و درکش کردم😍
مقدمه گوش‌هاش*گوش هایش
وقتی دیدم نوشتی بر حسب واقعیت چون غمگین بود دو دل بودم بخونم یا نه ولی دل رو زدم به دریا🫠اما اگه عالی بود تا آخرش میخونم حتما...
تا الان که کنجکاو شدم ببینم اون فرد آشنای غریبه کی بوده و چه کسی پیدایش داده...😁
و خب تا حدودی میشه داستان رو حدس زد ولی چون این چند روزه رمان هایی خوندم که خیلی متفاوت با تفکر من بودن اصلا قضاوت نمیکنم،مخصوصا که پارت کمی داشت و نمیشد درست متوجه شد...
از اینکه از حال برگشتی به گذشته خوشم اومد...
و اینکه خیلی خلاصه نوشتی،مثلا از عروسی هیچی نگفتی،از پیاما فقط گفتی متعجب و ... شدم،اما شاید هم یه صلاحی دونستی خودت،و چون پارت ها کم بود ترجیح میدم در این رابطه بزارم بعد فکر کنم😁
راستی مقدار پارت ها اصلا یکسان نبود، این یه مقدار رو مخه
موفق باشی🌹

 

[Mahi83M]

سلام عزیزم خوبی؟
گلی اسم رمانت+محتوای اون خیلی جذاب و تو دل برو هست از نظر من، پارت‌هات هر خطش خیلی قشنگ بود برام و اینکه از خوندنش واقعا لذت بردم.
فقط نکته کوچیکی که بود جای ژانر غمگین بنویس تراژدی، اینجوری بهتره و بعد موقع نقد منتقد نمیگه.
و نکته خیلی ریز بعدی اینکه:
امشب عروسی یکی از اقوام پدرم دعوتیم، آماده شدم و عازم رفتن شدیم... به سمت بیرون قدم برداشتم

ببین لحن داستان ادبیه اما این جمله از نظر من به زبونت گفتاری تایپ شده، یه تغییر خیلی زیر بهش بدی بد نمیشه.
مثلا میتونی اینجوری بنویسی:
امشب عروسی یکی از اقوام پدرم دعوت بودیم، آماده شدم و عازم رفتن شدیم... به سمت بیرون از خانه قدم برداشتم و از آنجا خارج شدیم.

بنظر من قلم خوبی داری و خوشم اومد از قلمت، به عنوان یه خواننده از نظرم داستان جذابیت خوبی داشت.
موفق باشی قشنگم❤

 

[DELA-M]

خب سلام
مقدمه خوب و جذابی داشتی جذب کننده بود
یه. جا دیدم برای ژانر نوشته بودی غمگین اگر میذاشتی تراژدی بهتر بود 🌿😁
از نظرم اگه اون مهمونی رو بیشتر گسترش میدادی و راجبش بیشتر توضیح میدادی بهتر بود 😎
وقتی یه جا گفتی فلش بک و تاریخ 4. فک کنم فروردین 99رو گفتی برای پارت بعدی دیگه تکرارش لازم نبود ✋
خب تعداد پارت ها کم بود همین قدر نکته داشت.
البته اعلام نگارشی هم رعایت میکردی این خودش خیلی خوبه


خدافظ دیه😂✋

 

[regle cassée]

سلامم
خب من اثرت رو خوندم
از لحن نوشتن ادبی خوشم میاد و لحن اثرت هم همینطور بود.
نکات نگارشی رو رعایت کرده بودی و جمع نوشتن ادبی و این رعایت و... یه نوشتار خوب رو ایجاد می‌کرد.
چون رمان نبود پس زیاد هم لازم نیست روی احساسات و فضا زوم کنی، چیزی که گاها نویسنده‌ها رعایت نمی‌کنن و باعث فرق نداشتن رمان و داستان و... میشه! اما خب تو رعایت کرده بودی.
اسم جذابت در اول کار چشم من رو گرفت.خلاصه و مقدمت زیبا و جذاب بود و به نظرم اینکه اول یه صحنه از آینده رو نوشتی و بعد به گذشته رفتی میتونه نقطه قوت کارت باشه.
قلمت مانا و پیروز:)