نقد و بررسی نقد و بررسی داستان ضجه جنگل|sani.v.n

[مدیر رمانیکی خوان]

نام اثر: ضجه‌ی جنگل
نام نویسنده: sani.v.n
ژانر: وحشت، هیجانی
مقدمه:
با دست کوچکی که در دستان‌اش بود به سمت جایی می‌رفت که قرار بود نابودگر زندگی‌اش باشد‌. از همان لحظه‌ای که پا در آن‌جا گذاشت، سیاهی‌ای که بر روح‌اش فشار ‌می‌آورد را احساس کرد. سیاهی‌ای که سایه بر زندگی‌اش انداخت و همان‌جا فهمید قرار نیست او را رها کند. وقتی دستی در دستانت باشد مسئولیتی هم داری، مسئولیتی که او از پس‌اش بر نیامد.

 

[پ.الف]

•به نام بی‌نام او•

سلام جانا وقتت بخیر! @at♧er
اسم داستانت قشنگ بود و می‌تونست ژانر ترسناک رو دربگیره و خواننده‌هایی که این ژانر رو دوست دارن وادار به خوندن کنه!
ژانر هیجانی درست بود اما ژانر وحشت، فکر نکنم عنوان درستی باشه! ما ژانر‌های زیادی داریم و برای این نوع دلستان‌ها ژانر ترسناک فکر کنم مناسب باشه! چون کلا هیچ ژانری به اسم وحشت نداریم!

مقدمه‌ات رو به نظرم به جای خلاصه نوشتی! در واقع خلاصه ایده‌ی کلی و اتفاقات کلی رمان/ داستان رو در پی داره! اما مقدمه می‌تونه یه متنی باشه که با ژانر و محتوای رمان/ داستان همخوانی داشته باشه!
در کل خوب بود، یکم جای کار داره که بهتر و هیجان انگیز تر نوشته بشه! مثلا از یه نقطه‌ی اوج کمک بگیر و یه متن هیجان انگیز بنویس!

شروع رمانت خوب بود! هیجان انگیز بود و باعث می‌شد خواننده بخواد بفهمه که چه بلایی سر اون جادوگر اومده!
توصیف احساس پارت دوم خوب بود. اما توصیف مکان و زمان و حالات کاراکترها جای کار داره و می‌تونه بهتر باشه!
پارت سومت خیلی بهتر و عالی بود! حسابی حس هیجان بهم داد!
حرفی درمورد پارت چهارم ندارم! یه رمان/ داستان ترسناک و هیجانی باید حس هیجان و ترس رو به مخاطب القا کنه که داستان تو از اون دسته ها بود!

پارت پنجم هم مثل پارت چهارم! ولی می‌تونستی از فضای خونه‌اشون بگی و حالات کاراکترها هم بیشتر به رخ بکشی! در طول داستانت زیاد از زمان صحبت نکردی و همچنین توصیف مکان رو به سادگی ازش گذشتی! می‌تونی روی این قسمتها بیشتر کار کنی^^

پارت ششمت هم اوکی بود و حسی که خانواده‌ی ملین نسبت به حرف‌هاش داشتن به نظرم درست بود! و من الان بی‌صبرانه منتظرم بدونم قراره در ادامه چه اتفاقی رخ بده!
داستان جذابیِ، موفق باشی جانم^^
@مدیر رمانیکی خوان

 

[at♧er]

•به نام بی‌نام او•

سلام جانا وقتت بخیر! @at♧er
اسم داستانت قشنگ بود و می‌تونست ژانر ترسناک رو دربگیره و خواننده‌هایی که این ژانر رو دوست دارن وادار به خوندن کنه!
ژانر هیجانی درست بود اما ژانر وحشت، فکر نکنم عنوان درستی باشه! ما ژانر‌های زیادی داریم و برای این نوع دلستان‌ها ژانر ترسناک فکر کنم مناسب باشه! چون کلا هیچ ژانری به اسم وحشت نداریم!

مقدمه‌ات رو به نظرم به جای خلاصه نوشتی! در واقع خلاصه ایده‌ی کلی و اتفاقات کلی رمان/ داستان رو در پی داره! اما مقدمه می‌تونه یه متنی باشه که با ژانر و محتوای رمان/ داستان همخوانی داشته باشه!
در کل خوب بود، یکم جای کار داره که بهتر و هیجان انگیز تر نوشته بشه! مثلا از یه نقطه‌ی اوج کمک بگیر و یه متن هیجان انگیز بنویس!

شروع رمانت خوب بود! هیجان انگیز بود و باعث می‌شد خواننده بخواد بفهمه که چه بلایی سر اون جادوگر اومده!
توصیف احساس پارت دوم خوب بود. اما توصیف مکان و زمان و حالات کاراکترها جای کار داره و می‌تونه بهتر باشه!
پارت سومت خیلی بهتر و عالی بود! حسابی حس هیجان بهم داد!
حرفی درمورد پارت چهارم ندارم! یه رمان/ داستان ترسناک و هیجانی باید حس هیجان و ترس رو به مخاطب القا کنه که داستان تو از اون دسته ها بود!

پارت پنجم هم مثل پارت چهارم! ولی می‌تونستی از فضای خونه‌اشون بگی و حالات کاراکترها هم بیشتر به رخ بکشی! در طول داستانت زیاد از زمان صحبت نکردی و همچنین توصیف مکان رو به سادگی ازش گذشتی! می‌تونی روی این قسمتها بیشتر کار کنی^^

پارت ششمت هم اوکی بود و حسی که خانواده‌ی ملین نسبت به حرف‌هاش داشتن به نظرم درست بود! و من الان بی‌صبرانه منتظرم بدونم قراره در ادامه چه اتفاقی رخ بده!
داستان جذابیِ، موفق باشی جانم^^
@مدیر رمانیکی خوان

مرسی عزیزم از نقد عالیت😍💕

 

[regle cassée]

سلام خواهر خواهر مامانم👿
می‌بینم گل کاشتی... خب خب، اول اول اسمه که با مقدمه و خلاصه و ژانر و دیگر مخلفات رمانت جور بود، به خصوص با متن رمان که یه جواریی کامل ست بود. مورد بعدی ژانره که اونم با مقدمه و خلاصه و متن جور بود و خلاصه و مقدمه هم همین‌طور. ولی اگر یکم بیشتر فضا رو تعریف می‌کردی و بهش بال و پر می‌بخشیدی و یکم زیر ذره بین می‌ذاشتیش بهتر می‌شد، مثلا به جای مرد خودکار را برداشت و نامه‌ای برای لیلا نوشت، می‌تونی بنویسی مرد خودکار ظریف مشکی رنگ را برداشت و بر کاغد کاهی کهنه‌ای، زیر نور ماه که گویا به کل حرکات مرد نگاه می‌کرد، نامه‌ای برای لیلایش نوشت. مشکلی توی کلمات و انتخابشون و قوانین نوشتن نبود، یعنی خوشبحال ویراستارت! اندازه پارت ها هم اوکی بود هم مثل هم، و اینکه هر پارت رو در جای حساس رها می‌کردی که خواننده مشتاق‌تر بشه که خب اخرش چی می‌شه بالاخره؟! کی می‌میره؟! کی زنده می‌مونه؟! که یه نقطه مثبته.. نحوه‌ی نوشتن خوب بود یعنی از اون نوعی بود که خواننده به جای همه‌ی شخصیتا استرس می‌کشه، درد می‌کشه، خوشحال می‌شه، غمگین می‌شه و... در کل عالی بود.
و اینکه منتظر ادامه‌ش هستماا..



( @مدیر رمانیکی خوان )

 

[at♧er]

سلام خواهر خواهر مامانم👿
می‌بینم گل کاشتی... خب خب، اول اول اسمه که با مقدمه و خلاصه و ژانر و دیگر مخلفات رمانت جور بود، به خصوص با متن رمان که یه جواریی کامل ست بود. مورد بعدی ژانره که اونم با مقدمه و خلاصه و متن جور بود و خلاصه و مقدمه هم همین‌طور. ولی اگر یکم بیشتر فضا رو تعریف می‌کردی و بهش بال و پر می‌بخشیدی و یکم زیر ذره بین می‌ذاشتیش بهتر می‌شد، مثلا به جای مرد خودکار را برداشت و نامه‌ای برای لیلا نوشت، می‌تونی بنویسی مرد خودکار ظریف مشکی رنگ را برداشت و بر کاغد کاهی کهنه‌ای، زیر نور ماه که گویا به کل حرکات مرد نگاه می‌کرد، نامه‌ای برای لیلایش نوشت. مشکلی توی کلمات و انتخابشون و قوانین نوشتن نبود، یعنی خوشبحال ویراستارت! اندازه پارت ها هم اوکی بود هم مثل هم، و اینکه هر پارت رو در جای حساس رها می‌کردی که خواننده مشتاق‌تر بشه که خب اخرش چی می‌شه بالاخره؟! کی می‌میره؟! کی زنده می‌مونه؟! که یه نقطه مثبته.. نحوه‌ی نوشتن خوب بود یعنی از اون نوعی بود که خواننده به جای همه‌ی شخصیتا استرس می‌کشه، درد می‌کشه، خوشحال می‌شه، غمگین می‌شه و... در کل عالی بود.
و اینکه منتظر ادامه‌ش هستماا..



( @مدیر رمانیکی خوان )

مرسیی ازت ماهی قشنگم😍❤