- شناسه کاربر
- 277
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-07
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 374
- نوشتهها
- 4,760
- راهحلها
- 74
- پسندها
- 32,259
- امتیازها
- 837
- محل سکونت
- آغوش مــآه
پدر آن تيشه كه برخاک تو زد دست اجل
تيشه ای بـود كه شـد باعـث ويرانـی مـن
يوسـفـت نـام نهادند و بـه گـرگت دادنــد
مرگ گرگ توشد، ای يوسف كنعانی مـن
مـه گردون ادب بـودی و در خـاک شــدی
خـاک زندان توگشـت، ای مه زنـدانی مـن
از نـدانسـتن مـن، دزد قـضـا آگـه بــود
چـو تـو را برد، بخـنـديـد به نادانـی مـن
آنـكه در زير زمين، داد سر و سامانـت
كاش ميخورد غم بی سر و سامانی مـن
به سر خاک تو رفتم، خط پاكش خواندم
آه از اين خـط كه نوشتند به پيشـانی مـن
رفـتی و روز مـرا تيره تـر از شـب كردی
بـی تــو در ظـلمتم ای ديــدۀ نــورانی مــن
بی تو اشك و غم حسرت، همه مهمان منند
قـدمی رنجه كـن از مـهر، به مهمـانی مـن
صــفحه رو ز انـظار، نـهان مـيدارم
تـا نـخوانند در اين صـفحه، پريشانی مـن
دَهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است
چـه تـفاوت كـندش سـر به گـريبانی مـن؟
عضو جمعيت حق گشتـی و ديگر نخوری
غـم تـنهــايی و مهجـوری و حـيرانـی مـن
گـل و ريـحـان كــدامين چـمنت بــنمودنـد؟
كـه شكستی قـفـس، ای مرغ گلستـانی مـن
مــن كـه قــدر گـهر پــاک تــو مـيدانستم
ز چـه مـفقود شـدی، ای گـُهر كــانی مـن
مـن كـه آب تـو ز سـر چـشـمه دل مـيـدادم
آب و رنگت چه شد، ای لاله نعمانی مـن؟
من يكی مرغ غزل خوان تو بودم، چه فِتـاد
كه دگـر گـوش نـدادی به نواخـوانی مـن؟
گـنج خود خـوانديم و رفـتی و بگذاشــتيم
ای عـجب بعد تـو با كيست نگهبـانی مـن؟
تيشه ای بـود كه شـد باعـث ويرانـی مـن
يوسـفـت نـام نهادند و بـه گـرگت دادنــد
مرگ گرگ توشد، ای يوسف كنعانی مـن
مـه گردون ادب بـودی و در خـاک شــدی
خـاک زندان توگشـت، ای مه زنـدانی مـن
از نـدانسـتن مـن، دزد قـضـا آگـه بــود
چـو تـو را برد، بخـنـديـد به نادانـی مـن
آنـكه در زير زمين، داد سر و سامانـت
كاش ميخورد غم بی سر و سامانی مـن
به سر خاک تو رفتم، خط پاكش خواندم
آه از اين خـط كه نوشتند به پيشـانی مـن
رفـتی و روز مـرا تيره تـر از شـب كردی
بـی تــو در ظـلمتم ای ديــدۀ نــورانی مــن
بی تو اشك و غم حسرت، همه مهمان منند
قـدمی رنجه كـن از مـهر، به مهمـانی مـن
صــفحه رو ز انـظار، نـهان مـيدارم
تـا نـخوانند در اين صـفحه، پريشانی مـن
دَهر بسيار چو من سر به گريبـان ديده است
چـه تـفاوت كـندش سـر به گـريبانی مـن؟
عضو جمعيت حق گشتـی و ديگر نخوری
غـم تـنهــايی و مهجـوری و حـيرانـی مـن
گـل و ريـحـان كــدامين چـمنت بــنمودنـد؟
كـه شكستی قـفـس، ای مرغ گلستـانی مـن
مــن كـه قــدر گـهر پــاک تــو مـيدانستم
ز چـه مـفقود شـدی، ای گـُهر كــانی مـن
مـن كـه آب تـو ز سـر چـشـمه دل مـيـدادم
آب و رنگت چه شد، ای لاله نعمانی مـن؟
من يكی مرغ غزل خوان تو بودم، چه فِتـاد
كه دگـر گـوش نـدادی به نواخـوانی مـن؟
گـنج خود خـوانديم و رفـتی و بگذاشــتيم
ای عـجب بعد تـو با كيست نگهبـانی مـن؟