- شناسه کاربر
- 1186
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-13
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 62
- نوشتهها
- 84
- پسندها
- 124
- امتیازها
- 92
اصطلاحات آلمانی
Geht der Atem aus
ترجمه الف: دیگر رمقی ندارد.
Die discussion zog sich so lang him, daβ manchem teilnehmer der atem ausging.
بحث آنقدر طول کشید که شرکت کنندگان دیگر رمقی نداشتند.
ترجمه ب: پولش ته کشیده است.
Ich fürchte, bei dieser börsenspekulation wired Vater der Atem ausgehen.
می ترسم در این بورس بازی پول پدر ته بکشد.
am Bändel haben
ترجمه الف: مثل موم کسی را در دست داشتن.
Das Schlimme ist, er merkt gar nicht, wie sehr seine Frau ihn am Bändel hat.
بدی اش آن است که اصولا متوجه نیست چطور زنش او را مثل موم در دست دارد.
ترجمه ب: سربار کسی بودن.
Seit Jahren hat er seine Schwiegermutter am Bändel
سالهاست که مادرزنش سربارش است.
breit machen
ترجمه الف: ولو شدن
Mach dich auf dem Sofa nicht so breit, da Sollen noch mehr Leute hin.
روی کاناپه این جور ولو نشو. دیگران هم باید بنشینند.
ترجمه ب: خود را مهم جلوه دادن
Den laden wir nicht ein, der will sich immer so breit machen. Da kommen andere gar nicht zu wort.
او را دعوت نمی کنیم. او همیشه می خواهد خودش را مهم جلوه دهد آنوقت دیگران فرصت حرف زدن پیدا نمی کنند.
ترجمه ج: گسترش پیدا کردن
Im ganzen Land machte sich eine optimistische Stimmung breit.
در تمام کشور یک روحیه خوشبینی گسترش پیدا کرده است.
Auf du und
ترجمه الف: به کسی تو خطاب کردن.
Er steht mit dem chef auf du und du.
او و رئیس به هم تو خطاب می کنند.
Geht der Atem aus
ترجمه الف: دیگر رمقی ندارد.
Die discussion zog sich so lang him, daβ manchem teilnehmer der atem ausging.
بحث آنقدر طول کشید که شرکت کنندگان دیگر رمقی نداشتند.
ترجمه ب: پولش ته کشیده است.
Ich fürchte, bei dieser börsenspekulation wired Vater der Atem ausgehen.
می ترسم در این بورس بازی پول پدر ته بکشد.
am Bändel haben
ترجمه الف: مثل موم کسی را در دست داشتن.
Das Schlimme ist, er merkt gar nicht, wie sehr seine Frau ihn am Bändel hat.
بدی اش آن است که اصولا متوجه نیست چطور زنش او را مثل موم در دست دارد.
ترجمه ب: سربار کسی بودن.
Seit Jahren hat er seine Schwiegermutter am Bändel
سالهاست که مادرزنش سربارش است.
breit machen
ترجمه الف: ولو شدن
Mach dich auf dem Sofa nicht so breit, da Sollen noch mehr Leute hin.
روی کاناپه این جور ولو نشو. دیگران هم باید بنشینند.
ترجمه ب: خود را مهم جلوه دادن
Den laden wir nicht ein, der will sich immer so breit machen. Da kommen andere gar nicht zu wort.
او را دعوت نمی کنیم. او همیشه می خواهد خودش را مهم جلوه دهد آنوقت دیگران فرصت حرف زدن پیدا نمی کنند.
ترجمه ج: گسترش پیدا کردن
Im ganzen Land machte sich eine optimistische Stimmung breit.
در تمام کشور یک روحیه خوشبینی گسترش پیدا کرده است.
Auf du und
ترجمه الف: به کسی تو خطاب کردن.
Er steht mit dem chef auf du und du.
او و رئیس به هم تو خطاب می کنند.
نام موضوع : ضرب المثل های آلمانی
دسته : بقیه زبان ها