. . .

آموزش پر کاربرد ترین ضرب المثل های آلمانی

تالار بقیه زبان ها

Soli

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1186
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-13
آخرین بازدید
موضوعات
62
نوشته‌ها
84
پسندها
124
امتیازها
92

  • #1
Das Eisen schmieden, solange es heiß ist.

ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن.
معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند.
Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen.

ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست.
معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد.
Durch Dick und Dünn gehen.

ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض
معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش .
Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer.

ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید.
معادل: با یک گل بهار نمی شود.
Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen.

ترجمه و معادل: دنبال سوزن در انبار کاه گشتن.
Kleider machen Leute.

ترجمه: لباس ها مردم را می سازند.
معادل: آستین نو بخور چلو
Leichter gesagt als getan.

ترجمه: گفتنش از انجام دادنش ساده تر است.
معادل: از حرف تا عمل فاصله بسیار است.
Rom ist auch nicht an einem Tag erbaut worden.

ترجمه: شهر رم یک روزه ساخته نشده است.
معادل: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.
Viele Köche verderben den Brei.

معنی: آشپزهای زیادی فرنی را خراب می کند.
معادل: آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک.
Aus einer Mücke einen Elefanten machen.

معنی: از توده ای موش کور ساخته کوه ساختن.
معادل: از کاه کوه ساختن.
Die Katze im Sack kaufen.

معنی: گربه را داخل کیسه خریدن
معادل: هندوانه دربسته خریدن.
Einem geschenkten Gaul schaut man nicht ins

معنی: شخص نباید داخل دهان اسب هدیه شده را نگاه کند.
دندان های اسب پیشکشی را نمی شمرند.
Hunde, die bellen, beißen nicht.

معنی: سگی که پارس می کند گاز نمی گیرد.
Morgenstund’ hat Gold im Mund.

معنی: کرم از آن مرغ سحر خیز است.
معادل: سحرخیز باش تا کام روا باشی.
Zwei Fliegen mit einer Klappe schlagen.

معنی: با یک سنگ دو پرنده زدن.
معادل: با یک تیر دو نشان زدن.
Alles auf eine Karte setzen.

معنی: تمام پول را روی یک کارت شرط بستن.
معادل: تمام تخم مرغ ها را داخل یک سبد گذاشتن.
Lügen haben kurze Beine.

معنی: دروغ گو پاهای کوتاهی دارد.
معادل: دروغ گو کم حافظه است.
Probieren geht über studieren.

معنی: تجربه کردن بهتر از آموختن است.
معادل: دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
Wie man in den Wald hineinruft, so schallt es heraus.

معنی: کسی که در بیابان فریاد زند، بازتاب آن را خواهد شنید.
معادل: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
Reden ist Silber, Schweigen ist Gold.

معنی: صحبت کردن نقره ای است و سکوت طلایی.
معادل: (از امثال و حکم) اگر گفتن سیم است خاموشی زر است .
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
51

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین