. . .

تمام شده رمان پناه ققنوس| ملینا نامور

تالار تایپ رمان
رده سنی
  1. جوانان
  2. بزرگسالان
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. دلهره‌‌آور(هیجانی)
  3. طنز
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
نه، این اثر در جاهای دیگر نیز منتشر شده است.
wipeout_._jx1s_mdb.jpeg

نام رمان: پناه ققنوس

ژانر: عاشقانه - هیجانی - طنز

نام نویسنده: ملینا نامور

ناظر: @رها:)

خلاصه: داستان درباره‌ی یک نامادریه که از دختر داستان، بَنا به دلایلی نفرت داره و فکر می‌کنه پسر داستان آدم بدیه و با معرفی اون می‌تونه زندگی دخترمون رو خراب کنه؛ ولی نمی‌دونه که بدتر داره دختر خوشگلمون رو به خوش‌بختی هدایت می‌کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

توت فرنگی

رمانیکی خلاق
رمانیکی
نام هنری
ملینامدیا
شناسه کاربر
5298
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-01
آخرین بازدید
موضوعات
10
نوشته‌ها
132
پسندها
697
امتیازها
173
محل سکونت
سرزمین توت فرنگیش

  • #51
لبخندهایی که زدم، خوشحالی‌هام و خلاصه از همه چی نوشتم. بزار اون‌هایی که کتاب‌هام رو می‌خونن زندگیم رو بدونن و زود قضاوت نکنن.
***
خسته اومدیم خونه. امروز عروسی جانان و کامیار، به همراه نوازش و توفان بود. یک عروسی چهار نفره‌ی عالی! کامیار خیلی می‌ترسید اونم مثل بهار باشه و آقا تازه بعدها فهمید احساسی که به بهار داشته عشق نبوده و یک احساس بچگونه بوده و این احساسی که به جانان داره عشقه؛ چون داره از درون اون رو می‌خوره و اگه یه روز نبینتش دیوونه میشه. ساره حامله شده و
یک دختر بامزه داره و اسمشم ساتین گذاشتن. بچه‌های منم الان دو سالشونه. رمانی که نوشتم وسط‌هاشه و کم کم داره تموم میشه. امیدوارم رمانم‌، داستان زندگیم به خیلی از آدم‌ها یاد بده قضاوت نکنیم. مثلاً وقتی توی زندان بودم همه به‌ چشم یک قاتل روانی بهم نگاه می‌کردن؛ اما هیچ،‌کس نمی‌دونست من و نوازش بی‌گناهیم. ما هیچ‌کاره بودیم، ما ساده بودیم و همین سادگیمون بود که بهمون ضربه زد. کارهایی که می‌کنیم به خودمون بر می‌گرده؛ چه خوب، چه بد. مثلاً من به نوازش خوبی کردم و آوردمش بیرون اونم بهم نجلا رو معرفی کرد. آیندم عالی میشه. چرا؛ چون همه‌ی آرزوهام دونه به دونه داره برآورده میشه.
***
امروز قرار بود بریم باغ پدربزرگ من و جشن بگیریم؛ اونم به مناسبت چاپ اولین کتاب من.
ساره، ساتین، سیروان، جانان که حامله بود به همراه کامیار،
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

توت فرنگی

رمانیکی خلاق
رمانیکی
نام هنری
ملینامدیا
شناسه کاربر
5298
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-01
آخرین بازدید
موضوعات
10
نوشته‌ها
132
پسندها
697
امتیازها
173
محل سکونت
سرزمین توت فرنگیش

  • #52
مامان ثریا، بابا پدرام، نوازش و همسرش توفان، همه اومده بودن. زیرانداز رو انداختم و همه نشستیم.
مردها هر کدوم جوجه کباب‌ها رو باد می‌زدن، بچه‌ها بازی می‌کردن، زن‌ها هم جرئت و حقیقت بازی می‌کردن. رفتم سمت میز، کتابم روی میز بود.
اولین کتابم چاپ شد.
- مامانی دیدی وقتی ده سالم بود بهت گفتم یه روزی نویسنده میشم و بعد با هم جشن اولین کتاب چاپ شده‌ام رو می‌گیریم؟! می‌دونم هستی و داری نگام می‌کنی. خودت برای همه‌ی آرزوی خوبی کن، خودت بگو هیچ‌کس غم بی‌معرفتی نبینه و تا لحظه آخر بخنده و زندگی هیچ‌کس مثل من تخیلی نشه.
کتابم رو برداشتم. آزه من می‌خوام کتاب خودم رو بخونم. فکر نکنم چیز بدی باشه که کسی کتاب خودش رو بخونه. می‌خوام دوباره زندگیم رو مرور کنم تا یادم بیاد چجوری به این‌جا رسیدم، پس کتابم رو برداشتم و زیر درخت بید مجنون نشستم. کتاب رو باز کردم
و دوباره این زندگی پر از سختی مرور شد. کیان اومد کنارم زیر درخت نشست.
- سلام خانوم نویسنده.
- مرسی آقا.
- بعد از هر سختی، خوشبختی. چرا؟ چون زندگی ما خودش درس زندگی بود.
- و ما تا سالیان سال خوشبخت و با لبخند به این خوشبختی ادامه می‌دیم.
- بهت افتخار می‌کنم. باعث افتخارمه که تو همسر و مادر بچه‌هام باشی.
- مرسی که توی سختی‌ها هم باهام بودی‌.
- دوست دارم.
- اون‌جا که سعدی میگه «چون تو دارم‌ همه دارم‌ دگرم هیچ نباشد» میشه فهمید داشتن تو به نداشتن کل دنیا و آدم‌هاش می‌ارزه.

پایان

(سخنی با نویسنده)
سلام من نویسنده‌ی این رمان هستم.
این رمانِ منه و امیدوارم از خوندنش لذت برده باشین. اگه دوست دارین رمان‌های بعدیم رو هم بخونین؛ رمان بعدیم رمان دو هزار و بیست و نه هستش که درباره ربات‌ها هست. ماجراهای جالبی توی رمان بعدیم هست پس اگه دوست داری رمان بعدیم رو هم بخونی منتظر رمان بعدیم باش.
لطفاً نظر واقعیتون رو بهم بگین. چرا که اگر نظر بدی هم باشه سعی می‌کنم اشکالات رمان بعدیم رو کمتر کنم.
امیدوارم لذت برده باشین!
عزم خود جزم نما بر هدف والایت
مطمئن باش که از کف ببرد بالایت
با صداقت و متانت بپیوند به خلق
که هزاران خریدار، بخرد کالایت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Nil@85

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
بخشدار
مدیر
منتقد
انتشاریافته‌ها
1
بخشدار
- کتابدونی
مدیر
نقد
شناسه کاربر
838
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-28
آخرین بازدید
موضوعات
121
نوشته‌ها
1,651
راه‌حل‌ها
58
پسندها
13,843
امتیازها
650

  • #53


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!


|مدیریت کتابدونی|​
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
92
بازدیدها
4K

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین