نام رمان: من ناشناس هستم
نویسنده: maleficent
ژانر: اجتماعی
ناظر: @نویسنده کلاسیک
خلاصه: من دختری هستم بدون نام... پدرم نام یک انسان مرده را روی من گذاشت. من زندگی نکردم؛ هر خطخطی سیاهی که در زندگیهای بقیه کشیدم به خاطر بینام بودنم بود... من اسمم را پیدا میکنم، خودم را پیدا میکنم، خودم را زنده میکنم...
مقدمه: من فهمیدم هر چه برای خدا و خودم زندگی کنم بیشتر پروازم حتی اگر ناشناس باشم، حتی اگر به من بگویند پوران، یا از ژینوس متنفر باشند. در زندگی همه ما آدمهای ناشناس، چیزی هست به نام ایمان، ایمان به خدا و روحی که پر از پروانه است و آزاد آفریده شده؛ اگر بخواهیم از ناشناس بودن فرار کنیم و به هر قیمتی خودمان را به بقیه ثابت کنیم سقوط میکنیم. پرواز کن، آزاد باش... هر جا خواستند بالت را بشکنند با خودت تکرار کن من ناشناس هستم، سپس بی توقع از دیگران و بدون شک کردن به خودت، رد شو... پرواز کن!
نویسنده: maleficent
ژانر: اجتماعی
ناظر: @نویسنده کلاسیک
خلاصه: من دختری هستم بدون نام... پدرم نام یک انسان مرده را روی من گذاشت. من زندگی نکردم؛ هر خطخطی سیاهی که در زندگیهای بقیه کشیدم به خاطر بینام بودنم بود... من اسمم را پیدا میکنم، خودم را پیدا میکنم، خودم را زنده میکنم...
مقدمه: من فهمیدم هر چه برای خدا و خودم زندگی کنم بیشتر پروازم حتی اگر ناشناس باشم، حتی اگر به من بگویند پوران، یا از ژینوس متنفر باشند. در زندگی همه ما آدمهای ناشناس، چیزی هست به نام ایمان، ایمان به خدا و روحی که پر از پروانه است و آزاد آفریده شده؛ اگر بخواهیم از ناشناس بودن فرار کنیم و به هر قیمتی خودمان را به بقیه ثابت کنیم سقوط میکنیم. پرواز کن، آزاد باش... هر جا خواستند بالت را بشکنند با خودت تکرار کن من ناشناس هستم، سپس بی توقع از دیگران و بدون شک کردن به خودت، رد شو... پرواز کن!
آخرین ویرایش توسط مدیر: