. . .

متروکه رمان من عاشق توام | الی حسینی

تالار تایپ رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. اجتماعی
  3. معمایی
  4. تراژدی
  5. طنز
اسم رمان: من عاشق توام
نویسنده: الی حسینی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی، طنز
ناظر: @ARI_SAN
خلاصه:
جز خلوت عشق نیست درمان

رنج باریک اندهان را

یا دیدن دوست یا هوایش

دیگر چه کند کسی جهان را

تا دیدن دوست در خیالش

می‌دار تو در سجود جان را

پیشش چو چراغپایه می‌ایست

چون فرصت‌هاست مر مهان را.

مقدمه:
******

ای که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی

در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر

عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش

عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری آب را، بر تشنه تر

عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده

عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی

هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
869
پسندها
7,353
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
wtjs_73gk_2.png
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.​
اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین زیر سوالتون رو مطرح کنید.​
قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.​
برای درخواست نقد، با توجه به قوانین در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.​
شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​
بعد از اتمام رصد، میتوانید درخواست ویراستار دهید.​
جهت درخواست صوتی شدن آثار خود می‌‌توانید در تالار مربوطه، درخواست دهید.​
و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.​

|کادر مدیریت رمانیک|​
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

worning.f

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
نام هنری
worning.f
شناسه کاربر
1573
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-13
موضوعات
2
نوشته‌ها
23
پسندها
88
امتیازها
63
سن
21
محل سکونت
خیال جانگ اوکم😭🛀

  • #2
پارت1

با شنیدن صدای مهماندار که می‌گفت کمربندای خود را ببندید داریم فرود میایم چشم هایم را گشودم گیج نگاهی به اطراف انداختم با دیدن احسان که بغل دستم خوابیده بود لبخندی به لب آوردم ؛ به صورت جذاب برادرم در خواب خیره شده بودم ؛ از حق نگذریم داداشم تو خواب جذاب‌تر از همیشه است!
با نگاه خیره ای من به خودش چشم های به رنگ شب‌ش را گشود ؛ همینجور که خمیازه می‌کشید به حرف آمد:

- امیر چته چرا بهم خیره شدی؟!؛ رسیدیم؟

؛ با لبخند رو بهش گفتم:
- اره داداشم چقد می‌خوابی بسه دیگر بیدار شو الان هواپیما رو زمین می‌نشینه!

؛ اول گیج نگاهم کرد ؛ بعد آهانی زمزمه کرد و چشم های گیج خوابش را باز روی هم گذاشت!
حرصی نگاهش کردم ! ؛ و با صدایی بلند داد زدم:

- یا خدااا .. احسااان.. یا خداا.. احسان پاشو که سقوط کردیم..؛

با داد من احسان مثل جن زده ها چشم هاش رو باز کرد شروع کرد به جیغ کشیدن! ؛ هی جیغ میزد و می‌گفت :

- خدیاا غلط کردم.. خدایاا.. قول ..میدم.. دیگر لباس های .. امیررو کش نروم!

؛ متعجب بهش نگاه کردم! اون کیِ لباس های من رو کش رفته بود؟ یادم افتاد چند روز پیش پیراهنی که خیلی دوستش داشتم یک هو ناپدید شد! پس بگو آقا احسان برش‌داشته! با صدای مهماندار که عصبی رو به احسان گفت :

- آقا بس کنید اینکارا چیه؟؛ به خودم اومدم ؛ رو به احسان گفتم:

- بذار پام برسه به خونه دارم برات ..!

بعد دلخور نگاهم رو ازش گرفتم ؛ بعد تقریبا سه دقیقه اعلام کردن که باید پیاده‌شیم ؛ بدون اینکه به احسان نگاه کنم ساکم را دست گرفته و به سمت خروجیه هواپیما راه افتادم ؛
هندزفری هام رو تو گوشم گذاشتم و اهنگ بهزاد لیتو به اسم بی‌معرفت رو پلی کردم!


میری بی‌معرفت ولی دوریت خیلی سخته
هنوز چندتا یادگاری تو اتاقم هستش!
هرکی سراغ‌تو گرفت ؛ من اصلا بهش گفتم رفته!
با کشیده شدن سیم هندزفری از گوشم نشد اهنگ رو کامل گوش کنم؛ به اونی که سیم رو کشیده بود نگاه کردم ! با دیدن نگاه عصبیِ احسان تعجب کردم! ؛ تا خواستم حرفی بزنم صدای عصبی‌ش لال‌م کرد!:
- هووی.. یک ساعته صدات می‌کنم.. چه مرگته جوابمو نمیدی؟؛
متعجب گفتم:
- ببخشید داداش داشتم آهنگ گوش می‌کردم نشنیدم! ؛ حالا چرا صدا‌-ام می‌کردی؟! ؛

اول حرصی نگاهم کرد بعد گفت:
- تو فرودگاه جای آهنگ گوش کردنه؟ بعدشم خواستم بگم مامان اینا نیومدن.. نرگس و غزل اومدن!

؛ با چشم های گرد گفتم:
- چی ؟ اون دوتا از کجا فهمیدن داریم می‌آیم ایران؟!

؛ احسان دستی به موهای خوش حالت‌ش کشید که فهمیدم خودش به اون دوتا خبر داده!
حرصی فقط تونستم بگم:
-اه ... احسان خوبِ میدونی من از نرگس بعدِ خیانت‌ش متنفرم باز بهش خبر دادی؟... ؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
304

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین