. . .

متروکه رمان مدهوش کین| ستایش

تالار تایپ رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نام رمان: مدهوش کین
نویسنده: نهان(ستایش)
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
ناظر: @نویسنده بیگانه:)
خلاصه: آتش کین دودمان آرزوهای نیاز را به باد می‌دهد، خاکستر رویاهایش بر زیر پایش فرود می‌آید. درد تا مغز استخوانش می‌پیچد! آتش شیدایی سرد می‌شود. عاشقی از یاد می‌رود، نیاز می‌ماند و سقف فروریخته‌ی دلدادگی!
مرد رویاهایش یک شبه بلای جانش می‌شود و دودی بر چشمانش!
پس از دو سال زندگی مشترک همه‌چیز به پایان می‌رسد، گذشته مانند ماری دور گلویشان می‌پیچد. خاطرات شیرینی لحظات را زهرکش می‌کنند، نیاز با استخوان‌های شکسته باز می‌گردد به خانه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
875
پسندها
7,364
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
Negar__f19057b2c9f2a505.png


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان

اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین زیر سوالتون رو مطرح کنید.
قوانین پرسش سوال ها

قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.
قوانین درخواست جلد

برای درخواست نقد، با توجه به قوانین در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.
درخواست منتقد برای رمان

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.
درخواست رصد

بعد از اتمام رصد، میتوانید درخواست ویراستار دهید.
درخواست ویراستار

جهت درخواست صوتی شدن آثار خود می‌‌توانید در تالار مربوطه، درخواست دهید.
درخواست صوتی شدن رمان

و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.
تاپیک اعلام پایان رمان

|کادر مدیریت رمانیک|
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Marham

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3876
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-08
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
3
پسندها
12
امتیازها
43
سن
17
محل سکونت
میون کتابام

  • #3
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخم‌ ها زیبایند
و زیباتر آن‌ که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی!
تیغت سحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فواره‌ نور
و تیمار داری‌‌ات
کرشمه‌‌ای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش
(حسین منزوی)
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Marham

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
3876
تاریخ ثبت‌نام
2023-01-08
آخرین بازدید
موضوعات
1
نوشته‌ها
3
پسندها
12
امتیازها
43
سن
17
محل سکونت
میون کتابام

  • #4
سیاهی نگاهش رنگ می‌دواند در برهوت چشمانش، آب دهانش را به سختی به قعر گلویش می‌فرستد. پلک‌هایش برروی هم فرود می‌آیند؛ برخورد گلدان چینی رنگ برروی آن سرامیک‌های بوران خورده در گوش‌هایش ناقوس می‌کشد. کف دست لرزانش روی دهانش فرود می‌آید، می‌خواهد دهان باز کند و از ته گلویش فریاد بزند و این خانه‌ی پوشالی را بر روی سرشان خاکستر کند اما جانی در تن نمانده برایش! پلک‌هایش از روی هم کنار می‌روند گلدان گل سرخی پایین پاهایش تکه‌هایش خودنمایی می‌کند. با اندک صدایی که باقی مانده می‌گوید:
- مـ...من دیگه نمی‌خوام اینجا بمونم، برو کنار نمی‌تونی من و اینجا نگه‌داری.
گوشه‌ی لب مرد روبرویش به سمت بالا می‌جهد، یک قدم جلو می‌آید. صدای کفش‌های ورنیش در اتاقک می‌پیچد، نیاز قدمی عقب می‌رود، زانوهایش سست شده‌اند. صدای گرفته‌ی مرد در گوش‌هایش پژواک می‌شود:
- نیاز حرف مفت نزن عزیزم!
انگشتان سرما دیده‌ی دخترک بند دسته‌ی چمدان سیاهش می‌شود، لب‌های گوشیش را زیر دندان می‌برد. نفسی عمیق می‌کشد و ازآنش هوای سنگین سالن می‌شود. انگشت اشاره‌اش را بالا می‌آورد و چشمانش را تنگ می‌کند:
- نیا جلو آرمین! برو عقب ازم فاصله بگیر، نزدیکم نشو ولم کن می‌فهمی؟ ولم کن!
بی‌اعتنایی آرمین به سخنانش واهمه را در دلش به راه می‌اندازد. صدای تکه‌های شکسته‌ای گلدان زیر کفش‌های سیاهش باعث می‌شود تا نیاز چمدان را رها کند و آن کاناپه‌های سورمه‌ای رنگ را دور بزند با سرعتی هرچه تمام‌تر، ماشه‌ی در با دستان لرزانش کشیده می‌شود، جسمش را درون اتاقشان می‌اندازد و بی‌درنگ کلید می‌چرخاند. مشت‌های کوفته شده بر در نشان از خشم می‌دهد، فریاد آرمین بلند می‌شود:
- باز کن در و نیاز! باز کن این کوفتی رو می‌خوام باهات حرف بزنم، دختر خوبی باش و این در و باز کن.
گوشش بدهکار نیست، سیاهی چشمانش مات عکسی‌ست که بر روی دیوارهای سورمه‌ای حک شده. تنش می‌لرزد از مشت‌هایی که به در می‌خورد.
- نیاز عزیزم این در و باز کن با هم حرف بزنیم، حداقل بفهمم باز چه دردیت اود کرده که چپیدی توی اتاق و دم از رفتن به خونه‌ی ننه بابات می‌زنی.
تصویر لبخندش در کنار ابروهای سیاه درهم گره خورده‌ی آرمین یک تضاد است. زانوهایش سست می‌شوند و تجربه‌ی سقوط بر سرامیک های سفید را پیدا می‌کنند.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
15
بازدیدها
185
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
48
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
95
پاسخ‌ها
32
بازدیدها
312

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین