#17
بالاخره رسیدیم دم در و وارد سالن شدیم، صدای آهنگ بلندی پخش میشد و نصفی از مهمونها ریخته بودن وسط میرقصیدن اما نه مثل ما. روی میزها انواع نوشیدنی و خوراکیها چیده بودن و چند نفر مشغول پذیرایی از مهمونها بودن. یه مرد جوون جلو اومد با جک دست داد.
- سلام جک خوشحالم از دیدنت.
- اوه پائولو منم همینطور.
- این لیدی زیبا رو معرفی نمیکنی.
- الکسا هستن از دوستانم.
پسره لبخندی زد و گفت:
- خوشبختم بانو.
- ام... منم خوشحالم از دیدنت.
- یه دور افتخار میدین.
دستشو جلوم گرفت متوجه منظورش نشدم ولی جک انگار اتیشش زده باشن تند گفت:
- ما تازه اومدیم پائولو.
بعد لبخندی که بیشتر به نیشخند شبیه بود تحویلش داد و منو کشوند سمت میزهای ته سالن.
- گوش کن الکسا، امشب هرکس اومد بهت گفت با من برقص یا از اینجور مزخرفات ردش میکنی فهمیدی؟
سرم رو براش تکون دادم، مشغول خوردن یکی از اون شربتها شد. به اطراف نگاهی انداختم، واقعا مهمونی مزخرفی بود، دخترا که هی پیچ و تاب میخوردن و جلب توجه میکردن و پسرام که به هر کدومشون نگاه میکردی یا سر تکون میدادن یا... خلاصه مزخرف بود. مهمونیهای ما با آرامش برگزار میشد و همین فوقالعادهش کرده بود.
- میشه برگردیم؟
- چرا؟ حوصلهت سر رفته!؟
- آره سرم داره درد میگیره.
- میخوای بریم برقصیم؟
- من بلد نیستم.
- بیا بریم نشونت میدم.
بلند شدم و از بین جمعیت به وسط سالن رفتیم، جک برای یه نفر سر تکون داد و اونم یه آهنگ ملایم پخش کرد. کمکم فاصلهی بینمون به صفر رسید و باهم همراه آهنگ رقصیدیم.
I still come home from a long day·.¸¸.·♩♪
هنوزم بعد روزای سخت و طولانی برمی گردم خونه
So much to talk about, so much to say
با کلی حرف برای گفتن ، با کلی موضوع که بخوایم راجبش بحث کنیم
I love to think that we’re still making plans
دوست دارم این شکلی فکر کنم که انگاری هنوزم داریم برای آینده نقشه می کشیم
In conversations that’ll never end
تو مکالمه هایی خیالی که باهات دارم و دوست ندارم تموم شن
In conversations that’ll never end
تو مکالمه هایی خیالی که باهات دارم و دوست ندارم تموم شن
Courage, don’t you dare fail me now
دل شیر پیدا کردم ، الان به سرت نزنه که بخوای منو پس بزنی
I need you to keep away the doubts
ازت میخوام که شک و شبهه ها رو بریزی دور
I’m staring in the face of something new
خیره میشم تو چشمای یه آدم جدید
You’re all I got to hold on to
تو تنها چیزی هستی که می تونم وابستش باشم
So, courage, don’t you dare fail me now
دل شیر پیدا کردم ، الان به سرت نزنه که بخوای منو پس بزنی
Not one to hide from the truth, I know
از اون آدما نیستم که از حقیقت فرار کنم
It’s outta my hands but, I won’t let you go
هر چند از توان من خارجه ولی تلاشمو خواهم کرد تا نری
There’s no replacing the way you touched me
هیچ جایگزینی برای جوری که لمسم میکردی وجود نداره
I still feel the rush
اون هیجان هنوز برام قابل لمسه
Sometimes it drowns me ’til I can’t breathe
بعضی اوقات تا جایی که نفسم بند بیاد خفم میکنه
Thinking it’s only in our memories
فکر میکنم همش فقط تو حافطه مون دفن شده
But, then I talk to you like I did then
ولی بعدش درست مثل سابق باهات حرف میزنم
Courage, don’t you dare fail me now
دل شیر پیدا کردم ، الان به سرت نزنه که بخوای منو پس بزنی
I need you to keep away the doubts
ازت میخوام که شک و شبهه ها رو بریزی دور
I’m staring in the face of something new
خیره میشم تو چشمای یه آدم جدید·.¸¸.·♩♪♫