
نام رمان: راهی جز او نیست
نام نویسنده: دردانه
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @ننه سرما
خلاصه:
نخستینهاست که عشق را میسازد. نخستین روز، نخستین ساعت، نخستین نگاه... .
یاد عشق فریبمان میدهد. برای آنکه عشق زنده بماند به چیزی فراتر از یاد نیاز است.
و درد زمانیست که آتش عشق به خاکستر فراق بنشیند، آنگاه جان شوریدهای میخواهد تا به یاد نخستینها به دنبال عشق بگردد.
اما...
آتشی که خاکستر شد دیگر آتش نیست، حتی اگر داغداغ باشد.
فریب حرارت را نخور، نباید گذاشت شعله بمیرد، اصل رقص شعلههاست.
مقدمه:
آدمی تا زمانی که دوستی را ندیده، تنهایی را میتواند تحمل کند؛ اما همین که طعم دوستی را چشید دیگر نمیتواند به تنهایی بازگردد. در این زمان تنهایی تبدیل به مشکل بغرنجی میشود که باید آن را حل کرد.
برخی مسئله را پاک میکنند، برخی تنهایی را با دیگری پر میکنند
فقط اندکی هستند که با کاوش گذشته در پی حل برمیآیند و فقط اینها رستگارند، حتی اگر پاسخ را نیابند.
آخرین ویرایش: