دلنوشته: غبار غم
نویسنده: مینا جرجندی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
من زادهی دردم!
دردی از جنس تمام نشدنها و رفتنها.
من زادهی حسرتم!
حسرتی از جنس تمام محالات.
من زادهی تنهاییام!
تنهایی از جنس نداشتنها و نبودنها.
من آنم که عزیزانم تک به تک رفتند،
آتش گرفتم؛ امّا تنفسم قطع نشد،
قلبم به درد آمد و نمردم.
من زاده شدهام تا
ببینم،
بسوزم،
خاکستر شوم،
بشکنم
و تا ابد دلتنگ بمانم.
"بهیاد پدر"