. . .

در دست اقدام مجموعه دیالوگ‌نویسی قول میدم جلد دوم (سین مثل سرطان)| Mahsa83(M.M)

تالار دیالوگ نویسی
عنوان: مجموعه دیالوگ‌نویسی قول میدم جلد دوم (سین مثل سرطان)
نویسنده: Mahsa83(M.M)
ژانر: تراژدی- عاشقانه
خلاصه:
- زندگی مثل یه بازی دو سر سوخت که از هر طرف بخوای بری نزدیک پرتگاه هستی.
- قبول دارم حرفت رو؛ اما چرا باید تاوان عشقم این همه باشه؟
- تو که می‌دونستی من تا آخر عمر فقط متعلق به گندم هستم؛ پس چرا دل‌باخته من شدی؟
- امیر!
- بله.
- گندم ازم قول گرفته که بعد از اون کنارت باشم، حالا چه دوستم داشته باشی و چه ازم نفرت داشته باشی.
 
آخرین ویرایش:

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
870
پسندها
7,355
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
img_20230912_150226_434_6i4v.jpg

سلام خدمت شما دیالوگ‌نویس عزیز
متشکریم از شما بابت انتخاب انجمن رمانیک برای نگارش آثار ارزشمندتان
خواهشمندیم قبل از شروع دیالوگ‌نویسی خود، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین بخش دیالوگ نویسی

اگر سوالی دارید میتوانید بعد از خواندن قوانین در تاپیک زیر سوالتون رو مطرح کنید.
بخش پرسش سوال‌ها

پس از ارسال حداقل پنج پارت از دیالوگ‌نویسی خود، در تاپیک زیر درخواست جلد برای اثر خود دهید.
درخواست جلد

وقتی نگارش به اتمام رسید، در تاپیک زیر، به پایان رسیدن اثرتان را ذکر کنید تا موضوع دیالوگ‌نویسی شما قفل شده و مراحل بعدی اعمال شود.
اعلام پایان دیالوگ نویسی

سپس، در تاپیک زیر درخواست نقد و بررسی کنید تا منتقد برای اثرتان تعیین و سطح اثرتان مشخص گردد.
نقد و بررسی دیالوگ نویسی

برای دیالوگ نویسی شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنی
درخواست رصد

بعد از اتمام رصد، مدیران هر تالار تاپیک‌های مربوطه رو ایجاد و نظر شما رو در پایان میپرسند و نیازی به ایجاد تاپیک‌های مختلف تا بر روی سایت رفتن اثر نمی‌باشد.

و در نهایت، در صورت علاقمندی به صوتی شدن اثر خود، در تاپیک زیر درخواست صوتی شدن دهید.
درخواست صوتی کردن اثر

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
متروکه تالار رمان

|متشکریم از حضور گرم شما در انجمن رمانیک
کادر ارشد رمانیک|​
 

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #3
شخصیت پسر(امیر)- مراسم تشیع جنازه گندم.
- تسلیت میگم!
- ممنونم!
- امیر میشه یه لحظه بیای؟ باهات حرف دارم.
- ... .
- بیا دیگه!
- میشه بزاری واسه بعد، الآن وقت حرف زدن نیست.
- باشه، بعد از مراسم صحبت می‌کنیم!
- بزار واسه فردا!
- باشه فردا می‌بینمت.
- پسرم بسه دیگه توام برو خونت، گندم نیست اما مطمئنم که همه چیز رو میبینه.
- من خیلی درحقش بد کردم.
-... .
 
آخرین ویرایش:

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #4
- نکردی، خودت هم می‌دونی گندم سرطان داشت.
- تو... تو این‌جا چیکار میکنی؟!
- اومدم مراسم دوستم؛ البته می‌دونم دیر رسیدم ولی... .
- خفه شو! تو دوستی؟ تو با این‌که میدونستی سرطان داره تنهاش گذاشتی.
- الکی قضاوت نکن، خودت هم میدونی بهم دروغ گفت.
- آره اما تو نباید می‌رفتی.
- گندم بهم دروغ گفت می‌فهمی؟ به‌جز سرطانش هر چیزی که به من و بقیه‌ی دوست‌هامون گفت دروغ بود.
- خبر دارم؛ ولی من ولش کردم سرطان گرفت، من ولش کردم نابود شد.
- می‌دونی امیر گندم یه قول ازم گرفت و حالا تا آخر عمر بهش عمل می‌کنم.
- چه قولی؟!
 
آخرین ویرایش:

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #5
- گندم ازم قول گرفته که بعد از اون کنارت باشم، حالا چه دوستم داشته باشی و چه ازم نفرت داشته باشی.
- من خودم می‌تونم مراقب خودم باشم شهلا!
- می‌دونم کنارش نبودم؛ اما باید به وصیت کسی که برام عین خواهر بود عمل کنم.
- هوف، خیلی خب ولی از من فاصله بگیر!
- چرا؟!
- من متعلق به گندمم، هنوز اون روز رو که عشقت رو بهم اعتراف کردی یادمه.
- امیر!
- بله.
- توقع ندارم عاشقم باشی، باشه بهم هیچ حسی نداشته باش اما من به‌خاطر قولی که به گندم دادم همیشه کنارتم.
- خیلی خب.
 

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #6
***
- شهلا اتاق مهمون اون اتاق روبه رویی هست که اون‌جا می‌مونی.
- تشکر!
- خواهش می‌کنم.
- امیر!
- بله.
- خیلی دوست دارم!
- شهلا خواهش می‌کنم از این حرف‌ها نزن.
- باشه معذرت می‌خوام.
- این هم تو مغزت فرو کن، من فقط عاشق گندمم، مال گندمم، تموم زندگیم گندمِ‌
- باشه.
- من می‌رم بیرون، تا چند ساعت دیگه برمی‌گردم.
- باشه، خدا پشت و پناهت.
 
آخرین ویرایش:

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #7
***
شخصیت شهلا.
- کاش می‌دونستی دیوانه‌وار عاشقتم، کاش توام دوستم داشتی!
- خودت هم می‌دونی این رویا هیچ‌وقت به حقیقت نمی‌پیونده.
- چرا؟ مگه من از اون گندم چی کم دارم؟
- خفه شو!
- ساکت نشم چی میشه، هوم؟!
- گفتم خفه شو! خفه نشی خودم خفه‌ت می‌کنم.
- گناه من چیه امیر؟!
- ببین تو گناهی نداری؛ اما من نمی‌تونم عاشقت باشم.
- من بدون تو نمی‌تونم، تا همین الآن هم به زور تونستم سَر کنم.
- هوف، شهلا خواهشاً این بحث رو تموم کن.
 

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #8
- تو بس کن امیر، کی می‌خوای بفهمی گندم دیگه مرده.
- من می‌فهمم گندم دیگه نیست؛ اما توام درک کن من به‌غیر از گندم به هیچ دختری نمی‌تونم فکر کنم.
- من می‌فهمم؛ ولی یه فرصت بهم بده تا حداقل به عنوان یه دوست کنارت باشم.
- دوست؟!
- آره!
- خیلی خب فقط به عنوان یه دوست معمولی.
- امیر!
- بله.
- ببخش که ناراحتت کردم.
- اشکالی نداره ولی می‌خوام بهت یه چیزی بگم.
- چی؟
 
آخرین ویرایش:

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #9
- زندگی مثل یه بازی دو سر سوخت که از هر طرف بخوای بری نزدیک پرتگاه هستی.
- قبول دارم حرفت رو؛ اما چرا باید تاوان عشقم این همه باشه؟
- تو که می‌دونستی من تا آخر عمر فقط متعلق به گندم هستم؛ پس چرا دل‌باخته من شدی؟
- مگه دست منِ؟
- نه اما می‌خوام بدونم کی و چطوری عاشقم شدی، می‌تونی بگی؟
- خودم هم نمی‌دونم چه‌جوری این اتفاق افتاد.
- پوف، بی‌خیال من میرم بیرون!
- باشه مراقب خودت باش.
- توام همین‌طور.
***
شخصیت امیر.
- سلام یلدا خوبی، گفته بودی می‌خوای باهام حرف بزنی. میشه حرف‌هات رو بگی؟
- سلام مرسی، چیز خاصی نیست فقط می‌خواستم بگم شهلا اومده ایران.
 
آخرین ویرایش:

Mahi83M

مدیر رمانیکی‌خوان
پرسنل مدیریت
مدیر
ویراستار
گوینده
رمانیکی‌خوان
نام هنری
Mahsa83(M.M)
آزمایشی
گوینده+ویراستار
مدیر
رمانیکی‌خوان
شناسه کاربر
7282
تاریخ ثبت‌نام
2022-05-28
آخرین بازدید
موضوعات
157
نوشته‌ها
599
راه‌حل‌ها
16
پسندها
1,485
امتیازها
388
محل سکونت
کره‌ی ماه🌙

  • #10
- اها اومد سر خاک گندم دیدمش.
- امیر مراقب باش، شهلا اون‌جوری که فکر می‌کنی نیست.
- چه‌جوری؟
- خودت کم‌کم می‌فهمی.
- باشه پس فعلاً.
- فعلاً.
***
- شهلا!
- جانم؟!
- ببین این عشق مثل یه مرداب می‌مونه، هرچه‌قدر به سمتم قدم برداری بیشتر از چشمم میوفتی.
- من قبل از این‌که به گندم اعتراف کنی که عاشقشی بهت حس داشتم، الآن هم توقع ندارم که فراموشش کنی اما من چی؟ گناه من چیه؟ اگه عاشق شدن گناهِ باشه من گناه‌کار عالم!
 
آخرین ویرایش:

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

کاربرانی که این موضوع را خوانده‌اند (مجموع کاربران: 11)

بالا پایین