- نوع اثر
- دلنوشته
- نام اثر
- دلنوشته ملکه بهار
- ژانر
- عاشقانه
- سطح
- نقرهای
- اثر اختصاصی
- بله
- نویسنده
- محمد امین (رضا) سیاهپوشان
- کپیست
- ترلان محمدی
- ویراستار
- Mahdieh
- منتقد
- .NADYA.
- طراح جلد
- ARi_SAN
- منبع تایپ
- انجمن رمانیک
- تعداد صفحات
- 17
- حجم اثر (مگابایت)
- 0.5
نام اثر: دلنوشته ملکه بهار
نویسنده: محمد امین (رضا) سیاهپوشان
لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده – دلنوشته ملکه بهار | محمد امین سیاهپوشان
ژانر: عاشقانه
سطح: نقره ای
تعداد صفحات: 17
خلاصه:
عشق یک ملکه بهاری با لباسی از جنس گلهای سرخ، سپید و نباتیِ رز و دنبالهای به لطافت اشعه نوازشگر خورشید، بهار و پسری تابستانی از جنس کویر، کوه و سر سختگی خورشید تابان و گرم تابستان منظومهای خواهد ساخت. زیباتر از منظومه منظم لیلی و مجنون! گوش فرا ده تا لمس کنی که این راوی پر حاشیه از عشق چه میگوید!
مقدمه:
فصل بهار، فصل نو شدن زمین و پوشیدن رخت زیبای سبز بر تن بیبرگ درختان است. فصل بهار هم مثل همه فصلها ملکهای دارد! ملکهای مثل تو، ملکهی فصل بهار!
برشی از اثر:
سلام بر ملکه سپیدروی و زیبای فصل بهار! عاشقانهای خواهم سرود به زیبایی عشق افسانهای شیرین و فرهاد و به منظومهی بینظیر و نازدار چشمهایت، تقدیمش میکنم. ملکه عزیزتر از جانم! در این روزگار که انسانهای پوشالی با عشقهای پوشالی آمدهاند و همچون ابلیسان به بهانه عشق فریبت میدهند، ورود بینظیر و شاهوارت به زندگیام مرا دگرگون ساخت و منظومهای بینظیر برایم ساخت. نه همچون منظومه عاشقانه شیرین و فرهاد که معشوق مجبور به کوه کندن باشد! یا لیلی و مجنون که آواره کوی و بیابان شود، نه مثل آنها، یا همچون اسطورهی رومئو و ژولیت که همه دوست داشتند پایانش خوش باشد؛ ولی نشد. نه!
منظومهای بیبدیل و بینظیر که فقط من و تو آن را حفظ میکنیم و سینه به سینه میچرخانیم! من و تو خواهیم گفت برای نسلهای آیندهمان تا بدانند عشق چیست!
آری، عشق با بال زدن پروانهای زرینبال در میان گندمزاری با خوشههای زرین است. خوشههایی که همچون آینه نور زیبای خورشید را منعکس میکنند و دنیای ما را نور فشانی میکنند!
***
آری، تو همچون الماسی! الماسی کمیاب که فقط در کوههای دور پیدا میشود که برای به دست آوردنش، باید از چالشها عبور کرد. چالشهایی که میخواهند تو را از داشتن معشوقت پشیمان کنند! آری، یارای من! هر کجا که خواستم شکست بخورم و از چالشها پشیمان شوم، تو پیدایت شد و با نور زیبا و خیره کنندهات به راه عشق باز گرداندی مرا!
آری، ملکه زیبا و جذابم، تو همان دختر جذاب و زیبایی هستی که آرزویش را داشتم و به دستش آوردم.
آری، یارای زیبا و جذاب من! چهقدر تو دوست داشتنی هستی!
قلم را بر میدارم تا توصیفت کنم و بگویم چهگونه با عشقت سر میکنم. نمیدانم این دقایقم را چهگونه توصیف کنم؟
نظر دادن