📘|× تضمین در لغت یعنی «گنجاندن» و در اصطلاح یعنی بهعاریت گرفتن بخشی از
شعر یه
شاعر دیگه.
📗|× گاهی در تضمین به اسم
شاعر اشاره میشه:
قمر هاشمی از محضر تو یاد گرفت
راه ساقیشدن و رسم علمداری را
بیتی از سعدیِ شیراز به یادم آمد
تا به پایان ببرم
شعر تَر جاری را
«گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذت بیماری را»
- احمد علوی
📒|× گاهی هم اسمِ
شاعر آورده نمیشه و خواننده خودش باید به پشتوانهی آگاهیِ ادبیش،
شاعر رو بشناسه:
امروز، اگر من و رفیقانم
تیغ آختهایم بر گلوی هم
دیروز پر از بگومگو بودیم
«ما چون دو دریچه، روبهروی هم»
- سعید بیابانکی
که مصراع آخر تضمینی از
شعر مهدی اخوانثالث هست.
📕|× اما گاهی هم میشه ابتکار به خرج داد و به
ویرایشِ
شعر تضمینشده پرداخت. البته مشخصه که این دخل و تصرف باید دلیل هنری داشته باشه؛ مثل:
در اوج روضه، خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود، به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
«باز این چه شورش است که در جان واژههاست؟!
شاعر شکستخوردهی طوفان واژههاست»
- سیدحمیدرضا برقعی
که اینجا بیت اصلیِ محتشم کاشانی اینه:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
#تمرین 📝
تضمینهای به کار رفته در این
اشعار رو بررسی کنید.
«چراغ صاعقهی آن سحاب روشن باد!»
کـه خواسـت آتش آلونـک مـرا خـامـوش
- سعید بیابانکی
گفت سهراب: به بودا، به تماشا سوگند!
عارف عصر جدیدیم، به مولا سوگند!
در دلم باغچهای هست که از عشق تَر است
«کوچهباغیست که از باغ خدا سبزتر است»
- مرتضی امیریاسفندقه
•[📚]• (منبع این مطلب کتاب «تاروپود» اثر سیدمهدی موسوی هست)