سلام من دنبال یک
رمان هستم که داستانش اینجوره :
یک دختره به اسم سارا که همون اول
رمان مادرش رو از دست میده اسم مادرسش هم فاطمه بوده اسم پدرش هم رضا میخواد از ایران بره خارج پیش دختر خالش بعد که به باباش میگه بابش میگه یه شرط داره اونم اینه که اول باید ازدواج کنی اونم که قصد ازدواج نداشته تو عید میرن ترکیه دیدن یکی از فامیلاشون که اونجا از خونه میره بیرون برای اینکه سوغاتی برای دوستش عاطفه بگیره چند تا مرد میوفتن دنبالش و خلاصه دعوا و اینا یه مرده میاد نجاتش میده بعد از این دیگه برمیگردن ایران که میره دانشگاه یه پسره به اسم یاسری همش اذیتش میکنه و اینا اونجا همون مرده رو که تو ترکیه نجاتش میده رو میبینه اسم اون مرده هم امیرطاهاس بعد موضوع رو بهش میگه اونم اولش قبول نمیکنه ولی بعدش راضی میشه و باهم یه صیغه میخونن و میرن مشهد و اینا که اونجا دختره عاش امیر طاها میشه دیگه تصمیم میگیره نره خارج بعد میرن سر خاک مادر سارا
بعد سارا بهش میگه که من عاشقت شدم و اینا ولی پسره قبول نمیکنه
خواهش میکنم اگر اسم این
رمان رو میدونید بگید خیلی دنبالشممم😵