- شناسه کاربر
- 1262
- تاریخ ثبتنام
- 2021-11-27
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 0
- نوشتهها
- 2
- پسندها
- 7
- امتیازها
- 23
سلام یه رمان هسته که یه دختر به نام اتوسا هسته بعد این اتوسا با پدرو نامادریش زندگی میکنع ویه روز بانامادریش دعواش میشه میره جنگل اونجا ارباب زاده رو میبینه اما نمی دونه که اون ارباب زاده هسته اسم ارباب زاده هم ار شاویرهاین ار شاویر دوقلو هسته یه برادر دیگه هم داره اون برادره جدیه اما ارشاویر مهربونه بعد پدر دختره بخاطر قرضی که داره اتوسا رو میده به اربا روستا به عنوان خدمتکار